جستجوی پیشرفته
بازدید
51132
آخرین بروزرسانی: 1402/09/24
خلاصه پرسش
دیدگاه قرآن کریم در مورد همزیستی مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
پرسش
دیدگاه قرآن کریم در مورد رفتار مسالمت آمیز مسلمانان با پیروان ادیان دیگر چیست؟
پاسخ اجمالی

«هم‌زیستی مسالمت‌آمیز مذهبی» یک فکر اصیل اسلامی است. و قرآن کریم در آیات متعدد، به صورت‌های گوناگون، با صراحت کامل، بدان سفارش نموده است. از نظر قرآن کریم، جنگ مذهبی و ستیز به دلیل اختلافات عقیده به صورتی که در برخی از مذاهب دیگر دیده می‌شود - مانند جنگ‌های صلیبی مسیحیت - معنا ندارد. کینه‌توزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع، و در پیش‌گرفتن روش‌های اهانت‌آمیز نسبت به دیگران، یک روش غیر دینی است.

قرآن کریم برای تأمین هم‌زیستی مسالمت‌آمیز راه‌های گوناگونی را سفارش نموده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. آزادی عقیده و فکر،
  2. توجه به اصول مشترک،
  3. نفی نژادپرستی،
  4. گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز،
  5. استقبال از پیشنهاد صلح،
  6. پذیرش حقوق اقلیت‌ها،
  7. به رسمیت شناختن انبیا و کتب آسمانی،
  8. صلح بین المللی،
  9. مبارزه با توهمات برتری جویانۀ ادیان دیگر،
  10. تعاون در مسائل بین المللی.
پاسخ تفصیلی

«هم‌زیستی مسالمت‌آمیز مذهبی» یک فکر اصیل اسلامی است. و قرآن کریم در آیات متعدد، به صورت‌های گوناگون، با صراحت کامل، بدان سفارش نموده است، در حالی‌که در چهارده قرن قبل، مفهوم «هم‌زیستی» مذهبی برای بشر کاملاً شناخته شده نبود.

از نظر قرآن کریم، جنگ مذهبی و ستیز به دلیل اختلافات عقیده به صورتی که در برخی از مذاهب دیگر دیده می‌شود - مانند جنگ‌های صلیبی مسیحیت - معنا ندارد. کینه‌توزی و دشمنی نسبت به پیروان ادیان دیگر ممنوع، و در پیش‌گرفتن روش‌های اهانت‌آمیز نسبت به دیگران، یک روش غیر دینی است.

قرآن کریم از گروهی از مسیحیان و یهودیان یاد می‌کند که راه تمسخر و تکفیر را نسبت به هم‌دیگر در پیش گرفته، با تحقیر، اهانت و پایمال نمودن حقوق انسانی یکدیگر، همواره آتش جنگ و اختلاف را شعله‌ور می‌سازند:

«یهود گفتند: نصرانی‌ها بر حق نیستند و نصرانی‌ها گفتند: یهود بر حق نیستند؛ حال آن‌که اینان کتاب را تلاوت می‌کردند؛ کسانی هم که از حق چیزی نمی‌دانند، سخنی مانند سخن ایشان گفتند. سرانجام خداوند در روز قیامت در آنچه در اختلاف داشتند بین آنها داوری خواهد کرد».[1]

قرآن کریم برای تأمین هم‌زیستی مسالمت‌آمیز راه‌های گوناگونی را سفارش نموده است که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

  1. آزادی عقیده و فکر

در بعضی از آیات قرآن کریم، بر اصل «آزادی عقیده» تأکید شده است؛ یعنی اساساً طبیعت اعتقادات قلبی و مسائل وجدانی به گونه‌ای است که در آنها اکراه و اجبار جایی ندارد:

«در کار دین اکراه روا نیست؛ چرا که راه از بی‌راهه به روشنی آشکار شده است». [2]

«اگر پروردگار تو بخواهد، تمام کسانى که در روى زمین‌اند ایمان می‌‏آورند. آیا تو مردم را به اجبار وامی‌‏دارى که ایمان بیاورند»؟ [3]

پیامبر(ص) مأمور به ابلاغ دستورهای الهی است، خواه مخالفان ایمان بیاورند یا نه: «و بگو: این حق از سوی پروردگارتان است، پس هر کس می‌خواهد ایمان بیاورد و هر کس می‌خواهد کفر ورزد». [4]

«و اگر خداوند می‌خواست، شرک نمی‌ورزیدند، ولی تو را نگهبان آنان نگماشته‌ایم و تو کارساز آنان نیستی». [5]

بر اساس این آیات و آیات دیگر، ایمان به خدا و مبانی اسلام هیچ‌گاه نمی‌تواند تحمیلی باشد، بلکه تنها راه نفوذ آن در فکر و روح، منطق و استدلال است. مهم این است که حقایق و دستورهای الهی بیان شود تا مردم آن‌را درک کنند و با اراده و اختیار خویش آن‌را بپذیرند.

بعد دیگر آزادی، «آزادی فکر و اندیشه» است. قرآن کریم در آیات متعددی انسان را به تعقل، تدبر و اندیشه در جهان هستی فرامی‌خواند و از او می‌خواهد که با نیروی عقل، منافع و مضار خویش را بشناسد و در جهت کمال و آزادی از هرگونه اسارت، پلیدی و گمراهی قدم بردارد:

«زود است که ما آیات خود را در آفاق جهان و نفوس بندگان هویدا گردانیم، تا آشکار شود که آن حق است؛ آیا کافی نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است»؟ [6]

«و در زمین، نشانه‌هایی برای اهل یقین و نیز در وجود شما است؛ آیا به چشم بصیرت نمی‌نگرید»؟ [7]

  1. توجه به اصول مشترک

اسلام آیینی است که از زمان پیدایش خود با شعار هم‌زیستی مسالمت‌آمیز دعوت خویش را به جهانیان عرضه نموده است و این آیین خطاب به «اهل کتاب» چنین می‌گوید:

«بگو ای اهل کتاب بیایید تا بر سخنی که بین ما و شما یک‌سان است بایستیم که جز خداوند را نپرستیم و برای او هیچ گونه شریکی نیاوریم و هیچ‌کس از ما دیگری را به جای خداوند به خدایی برنگیرد، و اگر روی‌گردان شدند، بگویید: شاهد باشید که ما فرمان‌برداریم». [8]

این آیه از آیات مهمی است که اهل کتاب را به سوی وحدت دعوت می‌نماید. استدلال این آیۀ شریفه با استدلال در آیات سابق تفاوت دارد. آیات گذشته به طور مستقیم به سوی اسلام دعوت کرده‌اند، ولی در این آیه به نقطه‌های مشترک بین «اسلام» و «اهل کتاب» توجه شده است.

قرآن به مسلمانان می‌آموزد که اگر کسانی حاضر نبودند در تمام اهداف مقدستان با شما هم‌کاری کنند، از پا ننشینید و بکوشید حداقل در قسمتی که با شما اهداف مشترک دارند هم‌کاری آنها را جلب کنید و آن‌را پایۀ پیشبرد اهداف مقدستان قرار دهید. [9]

  1. نفی نژاد‌پرستی

قرآن کریم، هرگونه تفکر نژادپرستانه را محکوم نمود و همۀ انسان‌ها را فرزند یک پدر و مادر و فاقد برتری نژادی، قومی و مذهبی می‌داند:

«ای مردم! همانا شما را از یک مرد و یک زن آفریدیم و به هیأت اقوام و قبایلی درآوردیم تا با یکدیگر انس و آشنایی یابید؛ بی‌گمان گرامی‌ترین شما نزد خداوند پرهیزکارترین شما است؛ خداوند دانای آگاه است». [10]

یکی از اصول مهم هم‌زیستی مسالمت‌آمیز، تساوی و برابری انسان‌ها است؛ زیرا نژادپرستی، خودبرتربینی و تحقیر ملت‌ها و مذاهب دیگر، موجب مشکلات فراوانی برای جامعۀ بشری شده است. جنگ جهانی اوّل و دوم نمونۀ بارز این مشکلات است.

تفاوت در رنگ، نژاد و ملیت، مایۀ فضیلت کسی بر دیگری نیست. از نظر قرآن، اختلاف زبان‌ها و رنگ‌ها از آیات و نشانه‌های الهی و وسیله‌ای برای شناخت افراد و اشخاص از یکدیگر است؛ اگر همۀ انسان‌ها یک شکل، یک رنگ و دارای قد و قوارۀ یک‌سان باشند، زندگی دچار مشکل و هرج و مرج می‌گردد.

از نظر قرآن کریم، انسان‌ها نسبت به یکدیگر فضیلتی جز به تقوا و پرهیزکاری ندارند و مجموعۀ انسان‌ها، «خانوادۀ بشری» و «امت واحد» را تشکیل می‌دهند:

«مردم (در آغاز) امت یگانه‌ای بودند، آن‌گاه خداوند پیامبران را مژده‌آور و هشدار دهنده برانگیخت، و با آنان، به حق، کتاب آسمانی فرستاد، تا در میان مردم در آنچه اختلاف می‌ورزند داوری کند ...». [11]

بسیاری از آیات قرآن کریم خطاب به جمیع بشر است؛ مانند «یا بنی آدم» [12] و «یا ایها الانسان». [13] این خطاب‌ها و تعبیرها به این اشاره دارد که انسانیت یک معنای مشترک بین تمام ساکنان زمین است. افراد مناطق مختلف از جهت انسانیت هیچ فرقی با یکدیگر ندارند. بشر در طول تاریخ از حیث زبان، رنگ،‌ نژاد و ... مختلف بوده است، ولی از نظر اسلام، همه فرزندان یک پدر و مادر(آدم و حوا) هستند و این تفاوت‌ها در انسانیت انسان خدشه‌ای وارد نمی‌کند. [14]

  1. گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز

قرآن کریم به مسلمانان دستور اکید می‌دهد که با «جدل احسن» و «گفت‌وگوی مسالمت‌آمیز» با اهل کتاب سخن بگویند و روابط خود را بر اساس «اصول مشترک» قرار دهند:

«و با اهل کتاب، جز به شیوه‌ای که نیکوتر است مجادله نکنید، مگر کسانی از آنها که مرکتب ظلم و ستم شده‌اند؛ و بگویید به آنچه بر ما و ـ به آنچه ـ بر شما نازل شده، ایمان آورده‌ایم و خدای ما و شما یکی است و ما همه فرمان بردار اوییم». [15]

در آیات پیش‌تر سخن از نحوۀ برخورد با «بت‌پرستان» لجوج و جاهل بود که به مقتضای حال با آنها سخن می‌گفت، ولی در این آیه سخن از مجادله و گفت‌وگوی ملایم‌تر با «اهل کتاب» است؛ زیرا آنها حداقل، بخشی از دستورهای انبیا و کتب آسمانی را شنیده بودند و آمادگی بیش‌تری برای شنیدن آیات الهی داشتند.

قرآن مجید به مسلمانان دستور می‌دهد که از دشنام دادن به کافران و بت‌پرستان پرهیز نمایند؛ زیرا آنها هم در مقابل، به همین روش متوسل خواهند شد:

«شما مؤمنان، به کسانی که غیر خدا را می‌خوانند دشنام ندهید، ‌تا مبادا آنها نیز از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند، این چنین عمل هر امتی را زینت دادیم، پس بازگشت آنها به سوی پروردگارشان است و آنها را از آنچه عمل می‌کردند آگاه می‌سازد». [16]

از آن‌جا که بیان دستورات اسلام، همراه با منطق، استدلال و شیوه‌های مسالمت‌آمیز است،‌ به برخی از مؤمنان که از روی ناراحتی شدید نسبت به «مسئلۀ بت‌پرستی» به بت‌های مشرکان دشنام می‌دادند، سفارش اکید می‌کند که از ناسزا گفتن پرهیز نمایند؛ اسلام رعایت اصول ادب، عفت و نزاکت در بیان را، حتی در برابر خرافی‌ترین و بدترین ادیان، لازم می‌شمارد؛ زیرا هر گروه و ملتی، نسبت به عقاید و اعمال خویش تعصب دارد. ناسزا گفتن و برخورد خشن موجب می‌شود که آنها در عقاید خود سخت‌تر شوند.

  1. استقبال از پیشنهاد صلح

«... پس هر گاه از جنگ با شما کناره گرفتند و تسلم شدند، در این صورت،‌ خداوند راهی برای شما علیه آنها نگشوده است».[17]

دو قبیله در میان قبایل عرب به نام «بنی ضمره» و «اشجع» وجود داشت؛ قبیلۀ بنی ضمره با مسلمانان پیمان ترک تعرض بسته بودند و طایفۀ اشجع نیز با بنی ضمره هم پیمان بودند... .

پس از مدتی مسلمانان با خبر شدند که طایفه‌ی اشجع که هفت‌صد نفر بودند، به سرکردگی مسعود بن رجیله به نزدیکی مدینه آمدند. پیامبر اکرم(ص) نمایندگانی نزد آنها فرستاد تا از هدف مسافرت‌شان مطلع گردد، آنها اظهار داشتند: آمدیم «قرار داد ترک مخاصمه» با محمد(ص) ببندیم. پیامبر اکرم(ص) وقتی چنین دید، دستور داد مقدار زیادی خرما به عنوان هدیه برای آنها ببرند؛ سپس با آنها تماس گرفت و آنها اظهار داشتند که ما نه توانایی مبارزه با دشمنان شما را داریم،‌ چون تعداد ما کم است؛ و نه قدرت و تمایل به مبارزه با شما را داریم؛ زیرا محل ما به شما نزدیک است؛ لذا آمدیم با شما «پیمان ترک تعرض» ببندیم. در این هنگام، آیات فوق نازل شد و دستور لازم در این زمینه را به مسلمانان داد.[18]

  1. پذیرش حقوق اقلیت‌ها

هیچ دینی مانند دین اسلام، ضامن آزادی و حافظ شرف و حقوق ملی اقلیت‌ها نیست. اسلام عدالت اجتماعی کامل را در کشور اسلامی، نه تنها برای مسلمانان، بلکه برای تمام ساکنان سرزمین خود - با وجود اختلاف مذهب،‌ نژاد، زبان و رنگ - تأمین می‌کند و این یکی از مزایای بزرگ عالم انسانیت است که هیچ مذهب و قانونی، غیر از اسلام نمی‌تواند به این آرمان تحقق بخشد.

اقلیت‌های مذهبی با انعقاد «پیمان ذمه» و اکتساب تابعیت می‌توانند در کشور آزادانه زندگی کنند و مانند مسلمانان از حقوق اجتماعی و امنیت داخلی و خارجی بهره‌مند گردند.

قرآن کریم با صراحت، سیاست کلی اسلام را دربارۀ مراعات حقوق ملل و سایر مذاهب بی‌گانه چنین بیان می‌کند:

«خداوند شما را باز نمی‌دارد از این‌که نیکی و بخشش کنید به کسانی که به سبب دین با شما نجنگیده‌‌اند و شما را از شهر و دیارتان بیرون نرانده‌‌اند، خداوند عدالت پیشگان را دوست می‌دارد». [19]

بنابر این، اسلام اجازه می‌دهد که اقلیت‌های مذهبی و مخالفان اسلام در جامعۀ اسلامی زندگی کنند و از حقوق انسانی برخوردار گردند؛ بشرط به آن‌‌که مزاحمتی برای اسلام و مسلمانان نداشته باشند. و بر ضد آنها کاری صورت ندهند.

در آیۀ دیگر می‌فرماید: «خداوند فقط شما را از دوست داشتن کسانی که با شما در کار دین کارزار کرده‌‌اند، و از خانه و کاشانه‌تان آواره کرده‌اند و برای راندنتان با دیگران هم‌دستی کرده‌اند، نهی می‌کند و هر کس دوستشان بدارد از ستم‌کاران است». [20]

با توجه به این دو آیه، سیاست کلی اسلام دربارۀ اقلیت‌های مذهبی و مخالفان اسلام چنین است: مادامی که اقلیت‌ها به حقوق مسلمانان تجاوز نکنند و بر ضد اسلام و مسلمانان توطئه ننمایند، در کشور اسلامی کاملاً آزادند و مسلمانان وظیفه دارند با آنها به عدالت و نیکی رفتار کنند، ولی اگر بر ضد اسلام و مسلمانان، با کشورهای دیگر هم کاری داشته باشند، مسلمانان موظف‌اند مانع فعالیت آنها شوند و هرگز آنها را دوست خود ندانند.

در اسلام، آزادی و احترام اقلیت‌های مذهبی به مقداری است که اگر کسی از «اهل ذمّه» کاری که در دین آنها جایز است ولی در شرع اسلام حرام است - مانند شراب‌خواری - انجام دهد، کسی متعرض آنها نمی‌شود؛ البته تا زمانی که به آن عمل تظاهر ننماید. اگر به آن عمل تظاهر نماید، به عنوان نقض «قانون تحت الحمایه» مورد بازخواست قرار می‌گیرد و اگر عملی انجام دهد که در دین آنها نیز حرام محسوب می‌شود، مانند: زنا، لواط و ... از نظر حقوق با مسلمانان هیچ تفاوتی ندارد و قاضی حق دارد که «حدّ» را بر آنها جاری سازد، اگر چه می‌تواند آنها را به ملت خود تحویل دهد تا طبق قوانین مذهبی خودشان مجازات شوند. [21]

بر اساس فقه اسلامی اگر دو نفر از اهل ذمّه دعوای خود را پیش قاضی مسلمانان ببرند، قاضی مخیر است که طبق حکم اسلام قضاوت نماید و یا این‌که از آنها اعراض نماید. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «اگر از اهل کتاب برای رفع مرافعه به تو مراجعه کنند، پس میان آنان حکم کن، یا از آنان اعراض نما». [22]

البته منظور این نیست که پیامبر(ص) تمایلات شخصی را در انتخاب یکی از این‌دو راه دخالت دهد، بلکه منظور این است که شرایط و اوضاع را در نظر بگیرد، چنانچه مصلحت بود دخالت و حکم کند و گرنه صرف نظر نماید. [23] در این میان می‌توان یکی از مصالح را رعایت تعاملات و روابط اهل کتاب با مسلمانان دانست. از این آیه استفاده می‌شود که هم‌زیستی مسلمانان با اهل کتاب، به گونه‌ای بود که آنان برای قضاوت نزد پیامبر اسلام(ع) می‌آمدند. عدالت همیشه و با هر گروه، یک ارزش است. اگر حاکم یا دولت اسلامی برای داوری و میانجی‌گری انتخاب شد، باید عدالت را رعایت کند و نباید مسائل نژادی منطقه‌ای، تعصب‌های گروهی، تمایلات شخصی و تهدیدها در قضاوت‌ها تأثیر بگذارد.

 

  1. به رسمیت شناختن انبیا و کتب آسمانی

اساساً تمام کتاب‌های آسمانی در اصول مسائل با یکدیگر هماهنگی دارند و هدف واحدی را(تربیت و تکامل انسان) دنبال می‌کنند، اگر چه در مسائلی فرعی، به مقتضای قانون تکامل تدریجی با هم تفاوت‌هایی دارند و هر آیین تازه، مرحلۀ بالاتری را می‌پیماید و برنامۀ جامع‌تری دارد. قرآن کریم ضمن تکریم و احترام به پیامبران و کتب آسمانی سابق، آنها را تصدیق می‌نماید:

«و کتاب آسمانی(قرآن) را به راستی و درستی بر تو نازل کردیم که هم‌خوان(مصدق) با کتاب‌های آسمانی پیشین و حاکم بر آنها است، پس در میان آنان بر وفق آنچه خداوند نازل کرده است،‌ داوری کن ...». [24]

حدود بیست آیۀ دیگر نیز در تصدیق و تأیید تورات و انجیل آمده است. [25] اساساً این سنت الهی است که هر پیامبری، پیامبر پیشین را تأیید، و هر کتاب آسمانی، کتاب آسمانی سابق را تصدیق می‌نماید. خداوند در تأیید موسی(ع) و تورات، به وسیلۀ پیامبر و کتاب آسمانی بعدی، یعنی حضرت مسیح(ع) و انجیل چنین می‌فرماید:

«و به دنبال ایشان(تورات و موسی) عیسی بن مریم را فرستادیم که گواهی دهنده بر - حقانیت - تورات بود که پیشاپیش او بود، و به او انجیل دادیم که در آن نوری است و هم‌خوان( تصدیق کننده) با تورات است که پیشاپیش آن - نازل شده - و راه‌نما و پندآموز پارسایان است». [26]

  1. صلح بین‌المللی

اسلام از ابتدا، اصول صلح را پی ریزی نموده و از این طریق،‌ راه را برای پیمودن صلح بین المللی و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز همواره ساخته است. در این مورد کافی است که بدانیم صلح، روح اسلام است. همان‌کونه که گفته شد، واژه­ی‌ اسلام از مادۀ «سلم» گرفته شده است و بدین جهت، متضمن معنای سلامت و آرامش است؛ لذا قرآن دستور می دهد که همگی در حوزۀ «سلم و صلح» وارد شوند:

«ای افراد با ایمان، همگی در حوزۀ مسالمت وارد شوید...». [27]

«سلم» خیلی عالی‌تر و با دوام‌تر از «صلح» است؛ زیرا به معنای سلامت و امنیت است و صورت یک صلح موقت ظاهری را ندارد.

خداوند به پیامبر(ص) دستور می‌دهد که اگر دشمنان تو از در مسالمت وارد شدند و به آن میل کردند، ‌تو نیز از فرصت استفاده کن و با آنان موافقت نما: «و اگر دشمنان به صلح تمایل داشتند تو نیز مایه به صلح باش». [28]

علاقۀ اسلام به صلح میان انسان‌ها، به حدی است که به افراد با ایمان نوید می‌دهد که شاید بر اثر نحوۀ رفتار مسالمت‌آمیز مسلمانان، میان آنها و دشمنان پیوند دوستی پدید آید:

«چه امید است که خداوند در میان شما و کسانی از آنان که با هم دشمنی داشتید، مهربانی پدید آورد و خداوند بر هر کار قادر (به خلق) آمرزنده و مهربان است». [29]

افراد غیر مسلمان به دو گروه تقسیم می‌شوند: گروهی که در مقابل مسلمانان ایستادند، شمشیر به روی آنها کشیدند، آنها را از خانه و کاشانه‌شان به اجبار بیرون کردند و عداوت و دشمنی را با اسلام و مسلمانان در گفتار و عمل، آشکارا نشان دادند. تکلیف مسلمانان با این گروه این است که از هر گونه مراوده و پیوند محبت و دوستی با آنان خودداری نمایند. مصداق روشن آن،‌ مشرکان مکه،‌ مخصوصاً سران قریش بودند؛ گروهی رسماً دست به این کار زدند و گروهی دیگر نیز آنها را یاری کردند.

اما گروه دوم، در عین کفر و شرک، کاری به مسلمانان نداشتند. نه عداوت می‌ورزیدند، نه با آنها پیکار می‌کردند و نه اقدام به بیرون راندنشان از شهر و دیارشان می‌نمودند؛ حتی گروهی از آنها پیمان ترک مخاصمه با مسلمانان بسته بودند. باید به این گروه وفا کنند و در اجرای عدالت بکوشند. مصداق این گروه طایفۀ خزاعه بودند که با مسلمانان پیمان ترک مخاصمه داشتند. [30]

خلاصه این‌که، طرفداری از صلح و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز در سیاست خارجی، از خردمندانه‌ترین و مترقی‌ترین برنامه‌ها است و اسلام نیز این برنامه را اتخاذ کرده و تقویت نیرو را برای دفاع در مواقع اضطراری خواسته است.

اسلام برای صلح و زندگی مسالمت‌آمیز چنان اهمیت قایل است که حتی در اجتماعات کوچک و در اختلاف خانوادگی نیز دستور به صلح و سازش می‌دهد: «و الصلح خیر». [31]

  1. مبارزه با توهمات برتری جویانۀ ادیان دیگر

برخی از آیات قرآن کریم در مورد مبارزه با عقاید تند و تعصب‌آمیز دیگر ادیان است. عقاید ناصوابی که منشأ بسیاری از کنیه‌ورزی‌ها و دشمنی‌ها نسبت به پیروان مذاهب دیگر شده است. کتاب آسمانی ما پس از آن‌که پیروان خود را به هم‌زیستی مذهبی و مدارا با پیروان مذاهب دیگر دعوت می‌کند، پایۀ اوهام و افکار غلط ادیان دیگر را نیز درهم می‌کوبد.

یهودی‌ها و مسیحی‌ها معتقد بودند که آنها ملت برگزیدۀ خداوندند؛ فقط آنان با مقام الهی روابط زوال‌ناپذیر برقرار کرده‌اند؛ بهشت الهی مخصوص آنها است و پیروان هیچ آیین دیگری لیاقت بهره‌مندی از آن را ندارند؛ فقط یهود و نصاری هستند که به هر عنوان، برتر و بالاتر از همه و شایستۀ هر نوع تکریم و احترام‌اند و  همه باید در برابر این دو ملت برگزیده، سر تعظیم و احترام فرود آوردند.[32]

«یهود و نصاری گفتند: ما فرزندان خدا و دوستان خاص او هستیم، بگو: پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات می‌کند؟ بلکه شما هم بشری هستید از مخلوقاتی که آفریده است. هر کس را بخواهد و شایسته بداند می‌بخشد و هر کس را بخواهد و مستحق بداند مجازات می‌کند و حکومت آسمان‌ها و زمین و آنچه در میان آنها است از آن او و بازگشت همۀ موجودات به سوی او است».[33]

در آیه‌ی دیگر می‌فرماید:

«آنها گفتند: هیچ‌کس، جز یهود و نصاری، هرگز داخل بهشت نخواهد شد؛ این آرزوی آنها است. بگو: اگر راست می‌گویید دلیل خود را بیاورید؛ آری کسی که روی خود را تسلیم خدا کند و نیکوکار باشد پاداش او نزد پروردگارش ثابت است؛ نه ترسی بر آنها است و نه غمگین می‌شوند».[34]

بنابراین، بهشت خدا در انحصار هیچ گروهی نیست. و بدین ترتیب، قرآن کریم با افکار غرورآمیز و تعصبات غلط، خطرناک و جنگ‌آفرین این دو ملت مبارزه می‌کند، و با استدلال، پوچی و بی‌منطقی بودن آن‌را آشکار می‌سازد.

بدیهی است چنانچه این افکار غلط و خطرناک، بر ملت و جامعه‌ای حکم فرما باشد، صلح جهانی و هم‌زیستی مذهبی با دیگران نخواهند داشت. از بین بردن تعصبات غلط، و برتری‌جویی و نژادپرستی، زمینه‌ساز هم‌زیستی مسالمت‌آمیز ادیان و ملل و مذاهب گوناگون خواهد بود.

از نظر قرآن کریم، هیچ ملتی برگزیده و نیز هیچ‌یک با خدا عقد اخوت نبسته است. برتری و عظمت، مخصوص افرادی است که تنها در برابر حقیقت خضوع می‌کنند و هیچ تعصب غلطی آنها را از پذیرش آن باز نمی‌دارد.

  1. تعاون در مسائل بین‌المللی

از ضروریات زندگی اجتماعی، هم‌کاری و تعاون است. زندگی اجتماعی و نظام بین‌المللی، بدون هم‌کاری و تعاون در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ممکن نیست. برای حل مشکلات روزافزون جهانی، چاره‌ای جز مشارکت و تعاون وجود ندارد.

قرآن کریم، تعاون و مشارکت را، که یک اصل عقلانی است، مورد تأیید و سفارش، و مسیر آن‌را در جهت «برّ و تقوا» قرار داده و از تعاون برای ارتکاب گناه و ظلم نهی نموده است:

«بر نیکی و تقوا هم‌کاری و تعاون نمایید و بر محور گناه و تجاوز، تعاون و مشارکت ننمایید». [35]

در مقیاس جهانی،‌ تلاش برای ایجاد عدالت،‌ برابری، صلح، امنیت، و توسعه، از مصادیق «برّ» است و مبارزه با سلطه، استثمار، نژادپرستی و هر نوع تلاش برای قطع ریشه‌های تجاوز در سطح جهانی، تلاش در جهت تقوا و نزدیک‌تر شدن ملت‌ها به اراده و خواست خدا محسوب می‌شود و در این‌راه، باید از هر نوع هم‌کاری و تعاون که موجب فساد، تباهی و ظلم است خودداری نمایند.[36]

هر قدر توجه به اصول مشترک بیش‌تر باشد، تفاهم بین‌المللی بیش‌تر می‌شود؛ در نتیجه، صلح و امنیت جهانی تأمین می‌گردد. قرآن کریم علاوه بر توصیه به اخذ اصول مشترک: «قل یااهل الکتاب تعالوا ...»، و سفارش به تعاون در جهت تقوا و نیکی، به مسلمانان اجازه داده است تا با آنان تعامل اقتصادی و ... داشته باشند و از غذای آنان - غیر از شراب و گوشت خوک و ... - بخورند.

بدیهی است که تعامل اقتصادی و اجازۀ تناول غذای اهل کتاب و...، از اسباب تعاون زمینه‌ساز هم‌کاری و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز خواهد بود. از نظر اسلام، تعاون و هم‌کاری قبل از این‌که یک تکلیف دینی باشد، یک ضرورت بشری محسوب می‌شود. بهره‌وری از زمینی که خداوند خلق کرده و ثروت‌هایی که در آن قرار داده است، بدون هم‌کاری و تعاون به دست نمی‌آید.

نتیجه این‌که، هر چند در این آیه صریحاً از تعاون و هم‌کاری نام نبرده است، اما یک مصداق تعاون و تعامل با اهل کتاب را بیان داشته و آن، استفاده از غذای اهل کتاب - غیر از شراب،‌ گوشت خوک و غیره - است. در واقع اجازۀ تناول غذای اهل کتاب و ... یکی از اسباب تعاون و زمینه‌ساز هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با اهل کتاب محسوب می‌شود.

 


[1]. «و قالت الیهود لیست النصاری علی شیء و قالت النصاری لیست الیهود علی شیء و هم یتلون الکتاب کذلک قال الذین لا یعلمون مثل قولهم فالله یحکم بینهم یوم القیامة فیما کانوا فیه یختلفون». بقره، 13.

[2]. «لا اکراه فی الدین قد تبین الرشد من الغی». بقره، 256.

[3]. «و لو شاء ربک لامن من فی الارض کلهم جمیعاً أفانت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین». یونس، 99.

[4]. «و قل الحق من ربکم فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیفکر». کهف، 29.

[5]. «و لو شاء الله ما اشرکوا و ما جعلناک علیهم حفیظاً و ما انت علیهم بوکیل». انعام، 107.

[6]. «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انه الحق أو لم یکف بربک انه علی کل شیء شهید». فصلت، 53.

[7]. «و فی الارض آیات للموقنین * و فی انفسکم أفلا تبصرون». ذاریات، 20-21.

[8]. «قل یا اهل الکتاب تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الا نعبد الا الله و لا نشرک به شیئاً و لا یتخذ بعضنا بعضاً ارباباً من دون الله فإن تولوا فقولوا اشهدوا بانا مسلمون». آل عمران، 64.

[9] ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 594، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1374ش.

[10]. «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و أنثی و جعلناکم شعوباً و قبائل لتعارفوا إن اکرمکم عند الله أتقاکم إن الله علیم خبیر». حجرات، 13.

[11]. «کان الناس امة واحدة فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین و أنزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه و ما اختلف فیه ....». بقره، 213.

[12]. تعبیر «بنی آدم» در چند آیه، از جمله: آیات اعراف، 26؛ اعراف، 27؛ اعراف، 35 و  اعراف، 171 و آیه‌ی 70  و آیه‌ی 70 سوره‌ی اسراء به کار رفته است.

[13]. انفطار، 6؛ انشقاق، 6 و حدود 60 آیه‌ی دیگر.

[14] ر. ک: یاسر ابو شبانه، النظام الدولی الجدید بین الواقع الحالی و التصور الاسلامی، ص 542 – 543.

[15]. «و لا تجادلوا أهل الکتاب إلا بالتی هی أحسن الا الذین ظلموا منهم و قولوا آمنا بالذی أنزل إلینا و أنزل إلیکم و إلهنا و إلهکم واحد و نحن له مسلمون». عنکبوت، 46.

[16]. «و لا تسبوا الذین یدعون من دون الله فیسبوا الله عدوا بغیر علم کذلک زینا لکل أمة عملهم ثم الی ربهم مرجعهم فینبئهم بما کانوا یعملون». انعام، 108.

[17]. «... فان اعتزلوکم فلم یقاتلوکم و ألقوا إلیکم السلم فما جعل الله لکم علیهم سبیلاً». نساء، 90.

[18]. تفسیر نمونه، ج 4، ص 54.

[19]. «لا ینهاکم الله عن الدین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم و تقسطوا إلیهم إن الله یحب المقسطین». ممتحنه، 8.

[20]. «انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و أخرجوکم من دیارک و ظاهروا علی إخراجکم أن تولوهم و من یقولهم فأولبک هم الظالمون». ممتحنه، 9.

[21]. سبحانی، جعفر، مبانی حکومت اسلام،‌ ترجمه و نگارش، الهامی، داود، ص 526 ـ 530.

[22]. «فان جاوک فاحکم بینهم أو أعرض عنهم». مائده، 42.

[23]. تفسر نمونه، ج 4، ص 386.

[24]. «و أنزلنا إلیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب و مهیمنا علیه فاحکم بینهم بما أنزل الله». مائده، 48.

[25]. برخی آیات عبارت‌اند از: «و مصدقا ما بین یدی من التوراة ....». آل عمران، 50؛ «یا أیها الذین اوتوا الکتاب بما نزلنا مصدقا لما معکم». نساء، 47؛  «فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التوراة ...». مائده، 46؛ «انی رسول الله الیکم مصداقا لما بین یدی من التوراة». صف، 6؛ «و لما جاءهم کتاب من عندالله مصدق لما معهم». بقره، 89؛  «و لما جاءهم رسول من عند الله مصدق لما معهم». بقره، 101.

[26]. «و قفینا علی آثارهم بعیسی ابن مریم مصدقا لما بین یدیه من التوراة و آتیناه الانجیل فیه هدی و نور و مصدقا لما بین یدیه من التوراة و هدی و موضوعة للمتقین». مائده، 46.

[27]. «یا أیها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافة...». بقره، 208.

[28] «و أن جنحوا للسلم فاجنح لها...». انفال، 61.

[29]. «عسی الله أن یجعل بینکم و بین الذین عادیتم منهم مودة و الله قدیر و الله غفور رحیم».‌ ممتحنه، 7.

[30]. تفسیر نمونه، ج 22،  ص 31 ـ 32.

[31] اقتباس از سؤال 1619 (سایت: 1671).

[32]. ر. ک: مجتهد شبستری، محمد، هم‌زیستی مذهبی، مکتب اسلام، سال 7، ش 3، ص 37.

[33]. «و قال الیهود و النصاری نحن أبناء الله و أحباوه قل فلم یعذبکم بذنوبکم بل أنتم بشر ممن خلق یغفر لمن یشاء و یعذب من یشاء و لله ملک السماوات و الأرض و ما بینهما و إلیه المصیر». مائده، 81.

[34]. «و قالوا لن یدخل الجنة الا من کان هودا او نصاری تلک أمانیهم قل هاتوا برهانکم إن کنتم صادقین بلی من أسلم وجهه لله و هو محسن فله آجره عند ربه و لا خوف علیهم و لا هم یحزنون». بقره، 111 ـ 112.

[35]. «تعاونوا علی البر و التقوی و لا تعاونوا علی الاثم و العدوان». مائده، 2.

[36]. ر. ک: عمید زنجانی، عباسعلی، فقه سیاسی، ج 3، ص 441 ـ 461.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها