جستجوی پیشرفته
بازدید
17043
آخرین بروزرسانی: 1400/10/21
خلاصه پرسش
چگونه می‌توان نماز با نشاط و با حضور قلب خواند؟
پرسش
من در نماز حال ندارم، چه کار کنم تا نماز با نشاط و با حضور قلب بخوانم؟
پاسخ اجمالی

نماز دارای ظاهر و باطنی است. همان‌طور که صورت آن دارای آداب و شرایطی است، سیرت آن نیز دارای آداب و شرایطی است.

بنابراین، همان‌گونه که رعایت شرایط ظاهری نماز؛ مانند پاکی لباس، رو به قبله بودن، وضو داشتن و ... باعث صحت ظاهر نماز می‌شود، انجام دادن شرایط باطنی نماز؛ مانند توجه به خدای متعال، خشوع، طمأنینه و ... باعث صحت باطنی نماز می‌شود و در واقع قبولی نماز را در پی دارد.

با توجه به این مقدمه، باید دید که منشأ بی‌حالی در نماز ترک کدام یک از شرایط باطنی نماز است و با رعایت این شرایط است که می‌توان به نشاط لازم و حضور قلب در نماز دست یافت.

پاسخ تفصیلی

نماز در میان عبادت‌های دیگر در قله و اوج قرار دارد، تا جایی که در روایات ما از آن به معراج مؤمن، یا ستون دین، تعبیر شده است و این تعبیرات نشان از اهمیت این فرضیه‌ی الهی دارد.

از طرفی تحقق یک پدیده در خارج نیاز دارد که مقتضی آن موجود و مانع آن مفقود باشد. نماز هم از این قاعده بی‌نیاز نیست. در نماز تحقق مقتضی و رفع موانع و وصول به نماز واقعی با رعایت شرایط و آداب ظاهری و باطنی نماز امکان‌پذیر است.

سخن گفتن درباره‌ی آداب باطنی نماز بسیار است؛ اما به صورت فشرده به مواردی از آن اشاره می‌شود:

  1. توجه به خدای متعال و چرایی عبادت: یعنی نمازگزار باید معرفتی به نسبت درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو برو می‌شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه‌ی کمالات، بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الهی هدف‌مند است. و از افعال الهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است، و هدف آفرینش، رسیدن به کمال(تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح(صراط مستقیم) میسر نمی‌شود، و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است:

«وَ أَنِ اعْبُدُونی‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‏»؛[1] یعنی اطاعت از همه دستورات و قانون الهی که مهم‌ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی می‌یابد.

اگر کسی فلسفه‌ی عبادت را نداند نصیبی از آن نمی‌برد و فلسفه‌ی عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.

  1. پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد: میزان تأثیر اعمال بستگی کامل به زمینه‌های قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد، به همین سبب عبادت در افراد تأثیرات کاملا مختلفی دارد.

پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد و اثر آن‌را از بین می‌برد، از امور بسیار مهم است. مانند دو بیمار که هر دو به دستور پزشک عمل کرده و داروهای خود را به موقع می‌خورند، ولی یکی، از چیزهای زیان‌بار پرهیز می‌کند و دیگری بی‌پروا است و اهل پرهیز نیست. در این صورت سفارش و نسخه‌ی پزشک برای دومی بی‌اثر یا کم اثر است؛ لذا باید از کارهایی که باعث گناه می‌شود پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد؛ از این‌رو است که در احادیث وارد شده است، تا آن‌جا که برایتان امکان دارد از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می‌یابد:

 «إِذَا أَذْنَبَ‏ الرَّجُلُ‏ خَرَجَ فِی قَلْبِهِ نُکْتَةٌ سَوْدَاءُ».[2]

امام صادق‌(ع) می‌فرماید: «کَانَ أَبِی ع یَقُولُ‏ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ أَفْسَدَ لِلْقَلْبِ‏ مِنْ خَطِیئَةٍ إِنَّ الْقَلْبَ لَیُوَاقِعُ الْخَطِیئَةَ فَمَا تَزَالُ بِهِ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَیْهِ فَیُصَیِّرَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ»؛[3]

پدرم می‌فرمود: هیچ چیز براى قلب زیان‌بارتر از گناه نیست، چه آن‌که قلب با گناه می‌آمیزد و با آن گلاویز می‌شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن‌را وارونه می‌سازد.

یعنى قلب به حساب طبع اولى، ملکوتى و رو به خدا است، ولى در اثر گناه چهره‌‏اش وارونه گشته، ناسوتى و شیطانى می‌شود.

امام صادق(ع) می‌فرماید: «إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ‏ صَلَاةَ اللَّیْلِ وَ إِنَّ الْعَمَلَ السَّیِّئَ أَسْرَعُ فِی صَاحِبِهِ مِنَ السِّکِّینِ فِی اللَّحْمِ»؛[4]

گناه انسان را از عبادت و تهجد محروم می‌سازد و لذّت مناجات با خدا را از او سلب می‌کند و تأثیر گناه از کارد برنده سریع‌‏تر است.

مثنوی معنوی در این باره داستان گناه‌کار و جناب شعیب را بیان می‌کند و می‌گوید:

آن یکى مى‏گفت در عهد شعیب                             که خدا از من بسى دیدست عیب‏

چند دید از من گناه و جرم‏ها                                           وز کرم یزدان نمى‏گیرد مرا

حق تعالى گفت در گوش شعیب                                   در جواب او فصیح از راه غیب‏

که بگفتى چند کردم من گناه                                            وز کرم نگرفت در جرمم اله‏

عکس مى‏گویى و مقلوب اى سفیه                                   اى رها کرده ره و بگرفته تیه‏

چند چندت گیرم و تو بى‏خبر                                          در سلاسل مانده‏اى پا تا به سر

زنگ تو بر توت اى دیگ سیاه                                                   کرد سیماى درونت را تباه‏

بر دلت زنگار بر زنگارها                                                 جمع شد تا کور شد ز اسرارها...

از نماز و از زکات و غیر آن                                                     لیک یک ذره ندارد ذوق جان‏

مى‏کند طاعات و افعال سنى                                               لیک یک ذره ندارد چاشنى‏

طاعتش نغز است و معنى نغز نى                                       جوزها بسیار و در وى مغز نى‏

ذوق باید تا دهد طاعت بر                                                         مغز باید تا دهد دانه شجر

دانه بى‏مغز کى گردد نهال                                                  صورت بى‏جان نباشد جز خیال‏

چون شعیب این نکته‏ها بر وى بخواند                                     از تفکر همچو خر در گل بماند.[5]

  1. تلاش برای تهذیب نفس: هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجاب‌ها و پرده‌هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه‌ تبلور و تجلی به آینه‌ی خدانمای فطرت نمی‌دهد. این پرده‌ها و حجاب‌ها برگرفته از گناهان، غفلت، و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خدا و آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال می‌کند و آن کم‌رنگ کردن و یا کنار زدن این حجاب‌ها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد و خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است:

«قَدْ أَفْلَحَ‏ مَنْ‏ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها».[6]

  1. انجام دادن کارهای مثبت: از سویی روح، همه کاره در عالم بدن است و تمام اعضا و جوارح تحت فرمان اویند، و از سویی دیگر همو محل نورانیت‌ها و ظلمت‌ها است و از اعمال انسان تأثیر می‌پذیرد.

تأثیر فوری کارهای مثبت و منفی بر روح بر کسی پوشیده نیست، و از جمله‌ی اعمال مثبت انجام عبادات است؛ یعنی اگر انسان ده درجه نورانیت داشته باشد و نماز شب هم بخواند و یا در رفع حوایج مردم کوشا باشد و... این اعمال خوب به نورانیت روح او می‌افزاید و همین باعث توان‌مندی بیشتر روح و باطن او می‌شود و این نورانیت عظیم اسباب نشاط در عبادتی مثل نماز را فراهم می‌آورد. البته عکس این موضوع هم در اعمال ظلمانی صادق است:

«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى‏ شاکِلَتِهِ».[7]

  1. دوستی خداوند متعال: خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیا‌دوستی و گرایش افراطی به لذت‌های مادی و طبیعی آن دارد: «حب الدنیا رأس کل خطیئة».[8] بنابراین، اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت‌های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد، می‌تواند دلش را از گناه خالی کند و به جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جایگزین نماید.

نتیجه: این‌که اگر بخواهیم در نماز حال خوبی داشته باشیم، باید آداب باطنی را رعایت نماییم، با اعمال نورانی زمینه را فراهم کنیم و نور باطن را قوت بخشیم و وجود آدمی را از بیماری‌های اخلاقی پاکیزه گردانیم تا به درک لذت عبادت نایل آییم. چه این‌که بیمار به جهت بیماری از درک لذت بهترین غذاها بی‌بهره است و رغبتی به میل کردن غذای لذیذ ندارد. البته ناگفته نماند که خوردن غذا و لو این‌که این چنینی باشد نقش اساسی در بهبود بیمار دارد. از این‌جهت همان‌طور که در لابلای بحث بدان اشاره رفت، ما قایلیم که این‌دو در همدیگر تأثیر متقابل دارند.[9]


[1]. یس، 61.

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد،  ج ‏2، ص 271، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[3]. همان، ص 268.

[4]. همان، ص 272.

[5]. مولانا، مثنوی معنوی، دفتر دوم، بخش 97.

[6]. شمس، 9 – 10.

[7]. اسرا، 84.

[8]. منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 138، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.

[9]. منابع: امام خمینی، آداب الصلاة (آداب نماز)؛ امام خمینی، سر الصلاة؛ توکل، سید رحیم، راه‌های خروج از صفات رذیله.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها