لطفا صبرکنید
بازدید
14294
آخرین بروزرسانی: 1393/08/12
کد سایت fa33718 کد بایگانی 40824 نمایه نکوهش شایعه‌پراکنی و انتشار خبرهای بد در جامعه
طبقه بندی موضوعی حدیث,دروغ,گناه و رذائل اخلاقی
برچسب جامعه|شایعه|خبر دروغ|وحشت
خلاصه پرسش
نگاه آیات و روایات به انتشار اخبار ناامیدکننده و نیز شایعه‌پراکنی در جامعه اسلامی چگونه است؟
پرسش
در حال حاضر می‌بینیم که برخی رسانه‌ها با انتشار اخبار بد از جامعه خصوصاً جامعه مسلمین باعث ایجاد ناامیدی در جامعه شده‌اند. از منظر روایات؛ انتشار چه نوع اخباری به عنوان عملی پسندیده و انتشار چه نوع خبری مذمت شده است؟
پاسخ اجمالی
گرچه باید با نیتی الهی و سازنده، به بررسی و نقد وضعیت موجود در جامعه پرداخت، اما نباید رویکردی را دنبال کرد که در نهایت به ناامید کردن جامعه اسلامی و یا آسیب‌رساندن نامشروع به افراد بیانجامد.
در همین راستا، انتشار خبرهای دروغ، انداختن رعب و وحشت در دل مسلمانان و فتنه‌انگیزی، رسانه‌ای‌کردن اخبار محرمانه – حتی اخبار صحیح و درست - با هدف امیدواری کاذب و یا ناامید کردن مردم – و نه با اهداف مثبتی چون نهی از منکر - کار پسندیده‌ای نیست و در آیات و روایات مذمت شده است:
1. امام صادق(ع): «همانا خداى عزّ و جلّ گروهی را به دلیل رسانه‌ای کردن اخبار محرمانه ملامت کرد که: "هر گاه خبرى از آرامش(و فرار دشمن) و یا خبرى از ناامنى (و هجوم دشمن) بشنوند، آن‌ خبر را عمومی کرده و در جامعه منتشر می‌سازند!"[1] پس (برای اینکه مصداقی از افراد مندرج در این آیه نباشید) از شایعه‌پراکنی پرهیز کنید».[2]
2. امام باقر(ع): «بنده‌ای در روز قیامت محشور شود و [با این‌که در دنیا] دستش به خونى آلوده نشده، اما یک ظرف شیشه‌ای خون و یا بیشتر از آن به دست او دهند و بگویند: این سهم تو است از خون فلان شخص؟!
او (با تعجب) عرضه می‌دارد:
پروردگارا! تو خود می‌دانى که جان مرا گرفتى [و تا آن لحظه] من خون کسى را نریخته بودم [و هیچ خونى بر گردنم نبود؟!]
خداوند فرماید:
آرى! تو خبرهای مختلفی از فلانى شنیده بودى و برای دیگران بازگو کردى، پس این خبر زبان به زبان به فلان ستمکار رسید و با استناد به همین خبر، او را کُشت، و این بهره تو از خون اوست».[3]
برای آگاهی بیشتر «راه‌های مقابله با جنگ روانی»، سؤال 6891 را مطالعه کنید.
 

[1]. «وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ»؛ نساء، 83.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ‏2، ص 369 – 370، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. همان، ص 370 – 371.