جستجوی پیشرفته
بازدید
15385
آخرین بروزرسانی: 1397/03/21
خلاصه پرسش
در روایتی، خدا خلقت خیر و شر را به خود منتسب می‌نماید و در روایتی دیگر خلقت خیر را قبل از خلقت شر می‌داند. آیا شرّ نیز توسط خدا آفریده شده است ؟
پرسش
سلام علیکم. امام صادق(ع): از جمله چیزهایى که خداوند به موسى وحى فرمود و در تورات بر او نازل کرد[این است]: «همانا من خدایم و معبودى جز من نیست. مردم را آفریدم و خیر را آفریدم و آن‌را به وسیله کسى که دوست دارم، جارى مى‌سازم. پس خوشا به حال کسى که آن‌را به وسیله او نجات دهم! من خدایم و معبودى جز من نیست. مردم را آفریدم و شر را آفریدم و آن‌را به وسیله کسى که مى‌خواهم، انجام مى‌دهم. پس واى به حال کسى که آن‌را بر دستان او انجام دهم!» (کافی، ج 1، ص 154، ح 1، محاسن، ج 1، ص 440، ح 1018). رسول خدا(ص) می‌گوید خداوند فرمود: «اى آدم! منِ خداىِ بزرگوار، خیر را پیش از شر آفریدم». (تفسیر العیّاشی، ج 1، ص 35، ح 21، بحار الأنوار، ج 11، ص 182، ح 36). آیا سند این دو روایت صحیح است. و در صورت صحت، آیا خداوند شرارت را آفرید و در عمل شر، خودش انجام دهنده(فاعل) است؟ چون در روایت اول می‌گوید شر را به وسیله کسی که می‌خواهم انجام می‌دهم؟
پاسخ اجمالی
در مورد سند این دو روایت باید گفت؛ روایت اول که از کتاب کافی نقل شده است، از نظر سند معتبر و صحیح است.[1] اما روایت دوم که از تفسیر عیاشی نقل شده است، با قطع نظر از مرسل بودن کل روایات این تفسیر، یعنی محذوف بودن سلسله‌ی اسناد روایان تا راوی مستقیم از معصوم(ع)، مشکلش این است که عیاشی این روایت را از شخصی به نام عطاء نقل می‌کند و این شخص از نظر علم رجال مجهول است.[2] در هر صورت روایات معتبر در این زمینه متعدد است.[3]
اما از نظر محتوا؛ به نظر می‌رسد محتوای این روایات مشکل ندارد و قابل پذیرش است؛ زیرا مفاد این روایات این است که هیچ حرکتی در جهان - حتی حرکتی شرارت آمیز - بدون وابسته بودن به قدرت خدا و به صورت استقلالی قابل تصور نیست؛ از این‌رو و از این دیدگاه هر جنبشی در جهان را می‌توان به خدا نسبت داد. البته این به بدان معنا نیست که خداوند فاعل مستقیم و بدن واسطه‌ی خیر و شر است؛ و علل و اسباب عادی نقشی در تحقق خیر و شر ندارند.
توضیح مطلب
علامه مجلسی در شرح این احادیث می‌گوید: خیر و شر دارای معانی مختلفی است:
1. طاعت و معصیت، یا اسباب و انگیزه‌های طاعت و معصیت،
2. مخلوقات مفید و مضر؛ مانند: حبوبات، میوه‌ها و حیوانات مفید و مضر،
3. نعمت‌ها و بلاها،
اشاعره که قائل به جبر هستند معتقدند خداوند فاعل مستقیم همه‌ی این اقسام است، اما در نظر امامیه چنین نظریه‌ای درست نیست و مقصود از خیر و شر در این روایات معنای دوم یا سوم است؛ در این صورت از این روایات نمی‌توان نظریه جبر را استخراج کرد.
وی برای تأیید این نظریه از محقق طوسی نقل می‌کند که شر دو معنا دارد:
1. شر چیزی است که هماهنگ با طبع نباشد، هر چند دارای مصلحت است.
2. چیزی که مستلزم فساد است و هیچ مصلحت و منفعتی نداشته باشد.
مقصود از شر که در روایات به خداوند نسبت داده شده است، معنای اول یعنی چیزی است که ملائم و هماهنگ با طبع نباشد هر چند دارای مصلحت است. اما شر به معنای دوم را نمی‌توان به خداوند نسبت داد.
توضیح این‌که اشیاء به تقسیم عقلی از نظر خیر و شر پنج قسم‌اند: چون یا خیر محض‌اند که هیچ‌گونه شری در او وجود ندارد؛ یا شر محض‌اند و هیچ‌گونه خیری در او نیست؛ یا نه خیر محض است و نه شر محض؛ بلکه هم دارای خیر است و هم شر؛ چیزی‌هایی دارای خیر و شر هستند نیز یا خیر و شر آن مساوی است یا خیر آن بیشتر است، یا شر آن بیشتر از خیرش می‌باشد.
از نظر حکیمان آنچه که خیر محض است و نیز آنچه که خیرش بیشتر از شر آن است، خلقت آن واجب است. اما آنچه که شر محض است یا شر آن بیشتر از خیر آن است، همچنین چیزی که شر او مساوی با خیر است، خلقت آن جایز نیست. آنچه از شر در عالم مشاهده می‌شود خیرشان بیشتر از شرشان است.[4]
علامه مجلسی پس از نقل سخن محقق طوسی به این نکته اشاره می‌کند که مقصود از خلق خیر و شر توسط خداوند فاعلیت مستقیم و بدون دخالت اسباب و علل نیست؛ وی می‌گوید: منظور از خلق خیر و شر یا این است که خداوند در عالم قضا و قدر آنها را مقدر کرده است که تحقق یابند؛ یا مراد خلق اسباب و ابزارِ تحقق آنها است مانند این که خداوند مشروبات الکلی را خلق کرده و در مردم نیز قدرت بر نوشیدن آن‌را قرار داده است؛ یا مقصود از خلقت خیر و شر کنایه از این است که خیر در اثر توفیق خداوند و شر در اثر خذلان خداوند به دست می‌آید.[5]
 

[1]. ر. ک: نرم افزار درایة الحدیث.
[2]. ر. ک: همان؛ موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 11، ص 145، قم، مرکز نشر آثار شیعه،1410ق.
[3]. ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 154، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. ر. ک: 2992 و 5529.
[5]. ر. ک: مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 2، ص171 و 172، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
 
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها