جستجوی پیشرفته
بازدید
21117
آخرین بروزرسانی: 1391/02/02
خلاصه پرسش
آیا از نگاه فقه شیعه با توجه به دیدگاه اهل سنت شکسته خواندن نماز در سفر رخصت است یا واجب؟
پرسش
با توجه به آیه 101 سوره نساء، آبا از نگاه فقه شیعه با توجه به دیدگاه اهل سنت شکسته خواندن نماز در سفر رخصت است یا واجب؟
پاسخ اجمالی

آنچه مسلم است، این است که نمازهای پنج گانه نخست به صورت دو رکعتی تشریع شده است. همچنین شکی نیست که به نماز در حضر (وطن) دو رکعت اضافه شده است، حال آیا به نماز در سفر نیز دو رکعت اضافه شده یا خیر؟ محل بحث است.

فقهای شیعه با استناد به روایات وارده از ائمه (ع) در این مسئله اتفاق نظر دارند که نماز در زمان پیامبر (ص) به صورت دو رکعتی تشریع شده است؛ - به نماز در حضر دو رکعت اضافه شده، اما چیزی به نماز در سفر افزوده نشد. ولی روایات وارده از طریق اهل سنت و دیدگاه های فقهای آنان در مسئله نماز مسافر متفاوت است. گروهی بر نظریه شیعه هستند، اما عده ای به تخییر بین قصر و اتمام قائل اند.

پاسخ تفصیلی

پیش از پرداختن به پاسخ نخست آیه مورد سؤال را بیان سپس به تحلیل و بررسی آن می پردازیم.

خداوند در قرآن می فرماید: وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ إِنْ خِفْتُمْ أَنْ یَفْتِنَکُمُ الَّذینَ کَفَرُوا إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبیناً.[1] هنگامى که سفر مى‏کنید، گناهى بر شما نیست که نماز را کوتاه کنید اگر از فتنه (و خطر) کافران بترسید؛ زیرا کافران، براى شما دشمن آشکارى هستند.

به نظر می رسد علت اصلی اختلاف در مسئله، تفاوت برداشت از کلمه "جناح" است که در آیه آمده است؛ از این رو لازم است به تبیین مفهوم آن بپردازیم.

جناح در لغت به معنای گناه است؛ زیرا گناه انحراف از حق است.[2]

با توجه به معنای لا جناح (گناهی نیست)، عده ای از اهل سنت قائل به رخصت (جواز) نماز قصر (شکسته) در سفر شدند؛ زیرا قرآن می فرماید: اگر مسافرت کردید گناهی بر شما نیست که نمازتان را به قصر بخوانید و این دلالتش بر تخییر قوی تر از دلالتش بر تعیین قصر است؛ زیرا نفی جناح با واجب و مستحب و مباح، بلکه با مرجوح سازگار است.[3]

ولی با توجه به آیه مشابه آن، که از لفظ "لاجناح" استفاده شده و دلالت بر وجوب دارد و با توجه به روایاتی که از طریق اهل سنت و شیعه بر وجوب قصر نماز در سفر نقل شده است، از آیه چنین استفاده می شود که در مقام بیان اصل تشریع نماز قصر (شکسته) است، نه بیان نوع حکم، از این رو در آیه شریفه هیچ دلالتی بر تخییر بین قصر و اتمام وجود ندارد. و اگر در ترک آن اجازه و رخصتی بود، باید می فرمود: گناهی بر او نیست اگر به قصر (شکسته) نخواند.[4]

به عنوان نمونه آیه: "إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَةَ مِنْ شَعائِرِ اللَّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ"[5] که در ظاهر به دلیل لفظ "لا جناح" دلالت بر تخییر بین انجام و ترک سعی بین صفا و مروه می کند، ولی از میان مسلمانان کسی قائل به تخییر نیست؛ چرا که آیه در صدد بیان اصل تشریع حکم است، برای رفع ابهام در شرعی نبودن مسئله، امّا نوع حکم (وجوب) از ادله دیگر فهمیده می شود.

نمونه هایی از این دست که به تنهایى وجوب را نمى‏رساند، در مقام تشریع در قرآن فراوان است؛ مانند این که در تشریع جهاد فرموده است: "ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ"؛ "این عملتان براى شما خیر است"،[6] و در تشریع روزه فرمود: "وَ أَنْ تَصُومُوا خَیْرٌ لَکُمْ"؛ "و این که روزه بگیرید برایتان بهتر است"،[7] و همچنین در شکسته شدن نماز در سفر فرموده: "فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ"؛ "پس این که در سفر نماز را کوتاه بخوانید انحرافى از شما نیست".[8]

فخرالدین طریحی در این باره می گوید: چون مسلمانان بر این باور بودند که این عمل گناه محسوب می شود، از این رو آیه می فرماید گناهی بر این کار نیست.[9]

آیه مورد بحث ما نیز چنین است؛ یعنی در مقام بیان اصل تشریع است، نه بیان نوع حکم.

زمخشری می گوید: چون مردم با تمام خواندن نماز انس گرفته بودند، شاید این جور گمان می شد که به ذهنشان می رسد قصر خواندن نماز در سفر نوعی نقصان است؛ از این جهت فرمود گناهی بر شما نیست تا نسبت به خواندن نماز قصر آرامش خاطر داشته باشند.[10]

روایات

از مسلمات تاریخ فقه اسلامی است که نمازها نخست به صورت قصر (دو رکعت) تشریع شده است.[11] همچنین بدون تردید به نماز در وطن نیز دو رکعت اضافه شده است، اما آیا به نماز در سفر نیز دو رکعت اضافه شده است یا خیر؟ فقهای شیعه با توجه به روایاتی که از ائمه (ع) رسیده است به اتفاق بر این باورند که نماز به صورت دو رکعت تشریع شده است و دو رکعت دیگر فقط به نماز در وطن اضافه شد، اما چیزی به نماز در سفر افزوده نشده است، بلکه به همان صورت اول یعنی قصر خوانده می شود.

روایات و دیدگاه فقهای اهل سنت

روایات وارده از طریق اهل سنت و دیدگاه های فقهای آنان در مسئله نماز مسافر یکی نیست. عده ای بر نظر شیعه هستند؛ یعنی بر این باورند که چیزی بر نماز اولی اضافه نشده است، بنابراین در سفر فقط به قصر (شکسته) خوانده می شود، اما عده ای دیگر به تخییر بین قصر و اتمام در سفر قائل شده اند.

در منابع متعدد از راویان مختلف اهل سنت، نقل شده است که نماز به صورت شکسته تشریع شده است، و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، اما روایات نسبت به نماز در سفر روایات به سه بخش تقسیم می شوند.

1. روایاتی که بیانگر آن هستند که نماز به صورت شکسته تشریع شده، و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، اما به نماز در سفر چیزی افزوده نشده است، بلکه به همان حالت سابق خود (دو رکعتی) باقی مانده است.

محمد بن هاشم بعلبکی به نقل از ولید، از ابوعمرو اوزاعی، از زهری، از نماز پیامبر (ص) سؤال کرد که زهری در پاسخ گفت: عروه از عایشه نقل کرد که او گفت: خداوند نماز را بر رسولش واجب نمود که اول به صورت دو رکعت و دو رکعت بوده است که به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده و نماز در سفر به حالت خود باقی ماند.[12]

وکیع می گوید: هشام بن عروه از پدرش و او از عایشه نقل کرد که عایشه گفت: زمانی که نماز واجب شد، به صورت دو رکعت بود و دو رکعت به آن افزوده شد در نتیجه نماز در وطن چهار رکعت شد.[13]

عبیده از وقاء بن ایاس از علی بن ربیعه نقل می کند که علی (ع) برای سفر خارج شد و تا زمانی که بر می گشت نمازهایش را دو رکعتی می خواند.[14]

عثمان و نماز چهار رکعتی

سفیان از زهری از عمره از عائشه روایت کرد: نماز هنگام تشریع دو رکعت، دو رکعت بود، که به نماز در وطن دو رکعت اضافه شد و نماز در سفر به حالت خود باقی ماند. زهری می گوید: از عمره پرسیدم پس چرا عایشه نمازش را در سفر تمام می خواند. او گفت: او تأویل نمود همان طور که عثمان تأویل نمود. در ادامه حدیث می گوید: این صریح حدیث شافعی است و مسلم در صحیح از علی بن خشرم روایت کرد و بخاری نیز از عبد الله بن محمد از سفیان روایت کرد.

محمد بن عبد الله حافظ می گوید: أبو الفضل محمد بن ابراهیم به ما خبر داد که احمد بن سلمه، از قتیبه بن سعید، از عبد الواحد ابن زیاد، از اعمش، از ابراهیم نقل کرد که از عبد الرحمن بن یزید شنیدم که گفت: نماز را در منی به امامت عثمان چهار رکعت خواندیم، این قضیه به عبد الله بن مسعود گفته شد و او کلمه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) جاری نمود و بعد گفت: ما در منی با رسول الله نمازهایمان را دو رکعتی می خواندیم، بعد از پیامبر با ابوبکر و پس از او با عمر در منی دو رکعت خواندیم، ای کاش سهم من از چهار رکعت، دو رکعت پذیرفته شده باشد.

از عبد الرحمن بن یزید نقل شده است: عثمان نماز را در منی به چهار رکعت خواند و عبد الله بن مسعود گفت: ما در منی با رسول الله نمازهایمان را دو رکعتی می خواندیم، بعد از پیامبر با ابو بکر و پس از او با عمر در منی دو رکعت خواندیم. از حفص نقل می کند: و با عثمان در اول خلافتش در منی دو رکعت خواندیم و بعداً دو رکعت به آن اضافه نمود.[15]

2. روایاتی که می گویند: نماز به صورت شکسته تشریع شده بعد به نماز (از سفر یا حضر نامی نمی برند) دو رکعت اضافه شده است؛ مانند این روایت. عبیده از داود بن ابی هند از شعبی نقل می کند: نماز اول به صورت دو رکعت، دو رکعت واجب شد. زمانی که پیامبر به مدینه آمد به هر دو رکعت، دو رکعت افزوده شد، غیر از نماز مغرب (که دو رکعتی نبود).[16]

این دو دسته از روایات گرچه ابتداً معارض به نظر می رسند، ولی از آن جا که دسته اول از روایات خاص و گروه دوم عام هستند، از این رو –بر اساس قاعده مسلم اصولی که ظهور خاص اقوا بر ظهور عام است- روایات دسته دوم به وسیله روایات دسته اول تخصیص می خورند در نتیجه معنای روایات چنین می شود: افزوده شدن دو رکعت به نماز در حالت حضر بود، نه در حالت سفر؛ یعنی به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است.

3. روایاتی که می گویند: نماز به صورت شکسته تشریع و به نماز در وطن دو رکعت اضافه شده است، هم چنین نسبت به نماز در سفر هم دو رکعت افزوده شده است.

حسین بن اسماعیل، از احمد بن محمد تبعی، از قاسم بن حکم، از علاء بن زهیر، از عبد الرحمن بن اسود از عایشه نقل کرد: من با پیامبر در انجام اعمال عمره حضور داشتم. آن حضرت نمازش را شکسته خواند، ولی من تمام خواندم، آن حضرت روزه را افطار کرد، ولی من روزه گرفتم، وقتی که وارد مکه شدم عرض کردم: ای رسول خدا پدر و مادرم فدایت باد، نمازت را شکسته خواندی، ولی من تمام خواندم، روزه ات را خوردی، ولی من گرفتم، حضرت فرمود: " أَحْسَنْتِ یَا عَائِشَةُ"؛ " کار شایسته ای انجام دادی) و بر من ایراد نگرفت".[17]

اما این حدیث به تصریح عده ای از اهل سنت دروغ بوده و هیچ گونه اعتباری ندارد.[18]زیرا بعید به نظر می رسد که عایشه بر خلاف پیامبر نمازش را تمام بخواند و روزه بگیرد و چیزی از پیامبر نپرسد تا این که به مکه رسیدند.

نماز پیامبر (ص) و خلیفه اول و دوم در سفر

ابن علیه، از علی بن زید، از أبی نضره، روایت کرده است: عمران بن حصین به مجلس ما آمد، جوانی از حاضران مجلس بلند شد و از نماز پیامبر در حج، جنگ و عمره سؤال نمود، پس عمران آمد در مقابل ما ایستاد و گفت: این جوان پرسشی از من مطرح کرد که می خواهم شما هم بشنوید، من در جنگ با پیامبر بودم آن حضرت نماز نخواند مگر دو رکعتی، تا این که به مدینه برگشت. در حج با پیامبر بودم، آن حضرت تمام نماز های خود را دو رکعتی خواند، تا این که به مدینه برگشت. در فتح مکه حضور داشتم که آن حضرت هیجده شب در مکه اقامت داشت، نماز نخواند مگر دو رکعتی و به اهل مکه فرمود: شما چهار رکعت بخوانید و من ]که شکسته می خوانم[ مسافر هستم. با آن حضرت سه عمره انجام دادم، اما آن حضرت نماز نخواند مگر دو رکعتی تا این که به مدینه برگشت. با ابوبکر حج انجام دادم، در کنارش جنگیدم، اما او نیز تمام نمازهای خود را دو رکعتی خواند، تا این که به مدینه برگشت و چند تا حج با عمر انجام دادم، اما او نیز نماز نخواند مگر دو رکعتی تا این که به مدینه برگشت و با عثمان نیز هفت بار در زمان خلافتش حج انجام دادم، اما او هم نماز نخواند مگر دو رکعتی، اما بعدها در منی نمازهایش را چهار رکعتی خواند.[19]

توجیه نمازهای چهار رکعتی خلیفه سوم در سفر

1. أیوب و بیهقی در توجیه نمازهای چهار رکعتی خلیفه سوم می گویند: علت این که عثمان نمازش را در منی تمام خواند، این بود که چون مسلمانان بادیه زیاد حضور داشتند خواست به آنان بیاموزد که نماز چهار رکعتی است.

حسنی از عبدالرحمن بن حمید، از پدرش نقل کرد هنگامی که عثمان بن عفوان نمازش را در منی تمام خواند، خطبه ای برای مردم ایراد کرد و در آن گفت: ای مردم، سنت (در نماز)، سنت رسول الله (ص) و خلیفه اول و دوم است، اما امسال مسئله جدیدی به وجود آمد و من ترسیدم که مردم همین (نمازهای دو رکعتی) را سنت بدانند.

البته خوب بود خلیفه سوم نیز مانند پیامبر به اهل مکه و دیگران می فرمود: شما چهار رکعت بخوانید و من ]که شکسته می خوانم[ مسافر هستم.

2. یونس از زهری نقل می کند: چون عثمان اموال را در طائف گرفت و قصد اقامت نمود، نماز را تمام خواند. همچنین مغیره از ابراهیم نقل می کند: عثمان نمازش را چهار رکعت خواند، چون آن جا را وطنش قرار داد.

روایات شیعه

زراره و محمّد بن مسلم می گویند: به امام باقر (ع) عرض کردیم: در مورد نماز در سفر چه می فرمایید چگونه و چند رکعت است؟ آن حضرت فرمود: خداوند عزّ و جلّ می فرماید: "وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی الْأَرْضِ..."؛ "و هر گاه در زمین سفر کنید بر شما حرجى نیست که نماز را کوتاه کنید یا از آن بکاهید". پس قصر کردن نماز در سفر واجب مى‏شود، همان گونه که تمام گزاردن نماز در وطن واجب است. زراره و محمد بن مسلم می گویند: گفتیم: خداوند عزّ و جلّ می فرماید: "بر شما (گناه و) حرجى نیست" و نمی فرماید: چنین کنید؛ یعنى به لفظ امر نفرمود قصر بخوانید که دلالت بر وجوب نماید، پس چگونه قصر و کوتاه ساختن در سفر همانند تمام کردن نماز در حضر واجب باشد؟ آن حضرت فرمود: مگر خداوند عزّ و جلّ در سعى میان صفا و مروه نفرموده: "فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما"؛ "ر که حج یا عمره کند حرجى نیست بر او که سعى صفا و مروه کند". آیا نمى‏بینید که سعى صفا و مروه واجب است؛ زیرا خداوند عزّ و جلّ در کتاب خود آن را ذکر فرموده و پیامبرش آیه سعى میان صفا و مروه را بیان فرموده و به کار بسته است، و به همین ترتیب کوتاه ساختن نماز در سفر عملى است که رسول خدا (ص) به کار بسته و خداوند تعالى به همان لفظ در کتاب خود آن را ذکر فرموده است... .

رسول خدا (ص) به منطقه ذى خشب[20] سفر نمود، نماز را قصر خوانده و روزه را افطار فرمود و این کار پس از آن سنّت گردید... .[21] همان گونه که در گذشته بیان شد نماز نخست دو رکعت، دو رکعت تشریع شد، اما بعدها به نمازهای ظهر، عصر و عشا در وطن دو رکعت اضافه شد، و زمانی که در زیاد شدن آن به نماز مسافر شک داشته باشیم اصل عدم زیاده است.



[1] نساء، 101.

[2] طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، حسینى، سید احمد، ج ‏2، ص 346، کتابفروشى مرتضوى، تهران، سال 1375 هـ ش، چاپ سوم‏.

[3] استرآبادی، محمد بن علی، آیات الأحکام، ج ‏1، ص 266، مکتبة المعراجی، تهران، چاپ اول‏.

[4] محدث نوری، مستدرک‏الوسائل، ج 9، ص 437، مؤسسه آل البیت، قم، 1408 هـ ق، البته این مطلب در حدیث پیرامون سعی صفا و مروه وارد شده است و بر ای جا تطبیق شده است.

[5] بقره، 158؛ «صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏هاى) خداست! بنا بر این، کسانى که حج خانه خدا و یا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند (و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بى‏رویّه مشرکان، که بتهایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمى‏کاهد!) و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وى) آگاه است.

[6]سوره بقره، آیه 54.

[7]سوره بقره، آیه 184.

[8] طباطبایی، محمدحسین، ترجمه المیزان، ج ‏1، ص 580، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، سال 1374 هـ ش، چاپ پنجم.

[9] محدث نوری، مستدرک‏الوسائل، ج 9، ص 437.

[10]زمخشری جار الله، أبو القاسم محمود بن عمرو بن أحمد، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ، ج 1، ص 454، ناشر دار الکتاب العربی، چاپ بیروت، سال 1407 ق، چاپ سوم‏؛ بیضاوى، ناصر الدین أبو الخیر عبدالله بن عمر بن محمد، انوار التنزیل و أسرار التأویل، ج 1، ص 492، ناشر دار احیاء التراث العربى، بیروت، 1418 ق، چاپ: اول‏؛ حلى، سید على بن طاووس‏، تفسیر ابی السعود، سعد السعود للنفوس منضود، ج 2، ص 147، محمد کاظم الکتبی‏، قم‏‏.

[11]ابو عبد الرحمن، احمد بن علی بن شعیب بن علی بن نسائی نیشابوری، سنن نسایی، ج 2، ص 232، ح 490، موقع الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة) ؛ ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337، سایت یعسوب (المکتبة الشاملة)؛ ابو یعلی موصلی، مسند ابی یعلی موصلی، ج 6، ص 188؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج 9، ص 272، سایت الإسلام، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة).

[12]ابو عبد الرحمن، احمد بن علی بن شعیب بن علی بن نسائی نیشابوری، سنن نسایی، ج 2، ص 232، ح 490.

[13]ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337.

[14]همان.

[15]بیهقی، سنن کبری، ج 3، ص 143، سایت، http://www.al-islam.com (المکتبة الشاملة.

[16]ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 8، ص 355؛ بیهقی، معرفه السنن و الآثار، ج 2، ص 352،  http://www.alsunnah.com(المکتبة الشاملة)؛ طحاوی، مشکل الآثار، ج 9، ص 272.

[17]دار قطنی، سنن دار قطنی، ج 6، ص 59، موقع وزارة الأوقاف المصریة، http://www.islamic-council.com (المکتبة الشاملة)..

[18] محمد، رشید رضا، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 5، ص 368 و 370، ناشر دار المعرفة برای چاپ و نشر، بیروت، لبنان، چاپ دوم.

[19]ابن ابی شیبه کوفی، مصنف ابن ابی شیبه، ج 2، ص 337.

[20]این محل به فاصله یک روزه راه از مدینه است و از مدینه تا آن جا بیست و چهار میل (هشت فرسخ) است.

[21] صدوق، من ‏لا یحضره ‏الفقیه، ج 1، ص 434 و 435، صدوق، من لا یحضره الفقیه، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 1413 هـ ق-ترجمه غفارى، ج‏2، باب (در بیان نماز سفر)، ص 110 - 112.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها