جستجوی پیشرفته
بازدید
29148
آخرین بروزرسانی: 1389/05/11
خلاصه پرسش
چرا متن صیغه عقد ازدواج که در رساله های عملیه مراجع تقلید آمده با متن صیغه در روایات فرق دارد؟
پرسش
هنگام مطالعه کتاب شریف کافی به نکته ای برخورده ام که امیدوارم شما بزرگواران اینجانب را در رسیدن به پاسخ سوالاتم یاری فرمایید.
در الکافى‏ - الجزء الخامس - کِتَابُ النِّکَاحِ - بَابُ شُرُوطِ الْمُتْعَةِ ، چند حدیث آورده شده که صیغه ی عقد موقت را به شرح زیر بیان می کنند:
عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ وَ عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ أَسْلَمَ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ الْفَضْلِ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع کَیْفَ أَقُولُ لَهَا إِذَا خَلَوْتُ بِهَا قَالَ تَقُولُ أَتَزَوَّجُکِ مُتْعَةً عَلَى کِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص لَا وَارِثَةً وَ لَا مَوْرُوثَةً کَذَا وَ کَذَا یَوْماً وَ إِنْ شِئْتَ کَذَا وَ کَذَا سَنَةً بِکَذَا وَ کَذَا دِرْهَماً وَ تُسَمِّی مِنَ الْأَجْرِ مَا تَرَاضَیْتُمَا عَلَیْهِ قَلِیلًا کَانَ أَمْ کَثِیراً فَإِذَا قَالَتْ نَعَمْ فَقَدْ رَضِیَتْ فَهِیَ امْرَأَتُکَ وَ أَنْتَ أَوْلَى النَّاسِ بِهَا قُلْتُ فَإِنِّی أَسْتَحْیِی أَنْ أَذْکُرَ شَرْطَ الْأَیَّامِ قَالَ هُوَ أَضَرُّ عَلَیْکَ قُلْتُ وَ کَیْفَ قَالَ إِنَّکَ إِنْ لَمْ تَشْتَرِطْ کَانَ تَزْوِیجَ مُقَامٍ وَ لَزِمَتْکَ النَّفَقَةُ فِی الْعِدَّةِ وَ کَانَتْ وَارِثَةً وَ لَمْ تَقْدِرْ عَلَى أَنْ تُطَلِّقَهَا إِلَّا طَلَاقَ السُّنَّةِ
در حدیث فوق و دیگر احادیث این باب دستوراتی از طرف اهل بیت علیهم السلام به منظور جاری کردن عقد ازدواج موقت صادر شده که کاملا با آنچه در رساله های عملیه آمده متفاوت می باشد، و حتی طبق دستور رساله، زن خطبه را می خواند در صورتی که طبق دستور احادیث وارده در این باب مرد خطبه را خوانده و زن قبلت را می گوید.
از طرفی با جستجویی که در کتب روایی کردم، متوجه شدم متن صیغه ای که در رساله های عملیه آمده در هیچ روایتی ذکر نشده.
حال چند سوال دارم که خدمتتان عرض می کنم:
1- با توجه به این نکته که، صیغه ای که در رساله های عملیه آمده در هیچ یک از کتب معتبر روایی نیست، لطفا بفرمایید متن این صیغه و دستور اجرای آن از کجاست؟
2- آیا می توان به این روایات عمل کرده و طبق دستورات آنها عقد موقت را جاری کرد یا باید طبق دستورات رساله عمل کنیم؟
3- اگر کسی زنی را مطابق با دستورات روایت فوق به عقد موقت خود در بیاورد و بعدا متوجه تفاوت آن با حکم مرجع بشود وظیفه اش چیست؟ آیا آن زن همچنان به او حلال است یا باید صیغه رساله را هم جاری کند؟
پاسخ اجمالی

در روایت مطرح شده در سؤال، عقد به این صورت تحقق پیدا کرده که اول مرد قبول را می گوید:«أتزوجک متعة علی...» و سپس زن ‏ایجاب را با لفظ «نعم» انشاء می کند، که یکی از الفاظ ایجاب در صورت تقدم قبول «نعم» است و عقد هم صحیح می باشد. و مشهور بین فقهاء،با استناد به روایات (مانند روایت مطرح شده در سؤال)، این است که تقدیم ایجاب بر قبول شرط صحت عقد نکاح نیست؛ و می تواند مرد ابتدا قبول را گفته، سپس زن ایجاب را ایجاد کند.

متن صیغه ای که در رساله های عملیه آمده، برگرفته از روایات از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) بوده و دستور اجرای آن از آنان است؛مثلاً در هنگام ازدواج پیامبر اکرم (ص) با حضرت خدیجه (س)، حضرت خدیجه (س) اول ایجاب را به این صورت انشاء کردند:«... قَدْ زَوَّجْتُکَ یَا مُحَمَّدُ نَفْسِی ‏...».

و چون در عقد ازدواج دائم و موقت باید مهر معین شده باشد، و در موقت، مدت هم مشخص باشد، بجای این که خود اسم مهریه بیاید گفته می شود:«الصداق المعلوم» و این جمله بیانگر عنوان مهر است و می توان خود مهریه هم به عربی گفته شود؛ مانند این که در روایات اسم مهریه هم آمده است. و اگر عقد جاری شده، شرایط معتبر در عقد ازدواج موقت که در رساله های عملیه آمده را داشته باشد، عقد صحیح است و روایات هم منافاتی با محتوای رساله های عملیه ندارد.

پاسخ تفصیلی

قبل از این که به سؤالات مطرح شده پاسخ گفته شود، دانستن مطالبی لازم است:

نگاهی کوتاه به محتوای نکاح (ازدواج):

باید دانست که ازدواج، فقط مؤانست و آمیزش نیست و صرف هر آمیزش و مؤانستی نکاح نمی باشد و مؤانست و آمیزش از آثار طبیعی این امر است. نکاح واقعیتی فراتر از یک آمیزش است و معنای وسیع تری نسبت به آن دارد. در نکاح، وحدت تعلق خاطر زن به مرد خاص، مطرح است و اصل ازدواج چیزی جز این تعلّق خاطر زن نیست و بدون این معنا، هویّت نکاح در جانب زن محقّق نمی شود. مرد اگر چه در این جهت با زن از نظر کلّی متفاوت است، ولی چنین وحدتی برای مرد نیز وجود دارد. این روح معنای نکاح است.

از این رو، بنابر مشهور فقهاء، «ایجاب» عقد نکاح توسّط زن اجرا می شود و مرد تنها آن ایجاب را «قبول» می کند. ایجاب، آن است که زن، خود را با آگاهی و اراده تمام و آزادی کامل و به طور انشایی در اختیار مردی خاص قرار می دهد. قبول مرد هم گرچه این چنین است، ولی تنها نسبت به پذیرش این ایجاب می باشد؛ پس در ایجاد عقد ازدواج، زن از آزادی عمل بیشتری برخوردار است و می تواند خواسته های خود را به راحتی مطرح و اعمال نماید و مرد تنها باید نسبت به چنین ایجابی پذیرش داشته باشد.

ایجاب و قبول در عقد نکاح (ازدواج):

مطالبی درباره ایجاب و قبول در عقد ازدواج به شرح زیر بیان می شود:

1. در عقد ازدواج – دائم و موقت – خواندن صیغه، یعنی، ایجاب و قبول لازم است و این ایجاب و قبول با الفاظی انشاء و ایجاد می شود.[1] و صیغه عقد را یا خود زن و مرد مى‏خوانند، یا دیگرى را وکیل مى‏کنند که از طرف آنان بخواند.[2] مثلاً در روایاتی که در ذیل بیان می کنیم، ائمّه معصومین (ع) به عنوان وکیل، عقد ازدواج را برای دیگران جاری می کردند.

2. مشهور بین فقهاء، با استناد به روایات (مانند روایاتی که در ذیل بیان می شود)، این است که ایجاب را زن و قبول را مرد ایجاد می کند.[3] هر چند برخی از فقهاء می فرمایند که ایجاب را مرد هم می تواند بخواند.[4] و این که تقدیم ایجاب بر قبول شرط صحت عقد نکاح نیست؛ و می تواند مرد ابتدا قبول را گفته، سپس زن ایجاب را ایجاد کند.[5]

3. الفاظی که ایجاب با آن ها واقع می شود، عبارتند از: «زوّجتک»، «أنکحتک‏»[6] و برخی هم لفظ «متّعتک» را که از ریشه «متع» بوده و به معنای مطلق انتفاع است، آن را یکی از الفاظ ایجاب دانسته اند[7] و برخی هم در ایجاد ایجاب در عقد ازدواج دائم به وسیله «متّعتک» تردید کرده[8] و آن را برای تحقق ایجاب نافذ نمی دانند مگر این که با قرینه ای ذکر شود که ظاهر در نکاح دائم باشد.[9]

4. الفاظی که قبول با آن ها واقع می شود، عبارتند از: «قبلت» و «رضیت».[10]

5. البته الفاظی که درباره تحقق ایجاب و قبول گفته شد، در صورتی است که ایجاب مقدم بر قبول بشود؛ اما اگر ایجاب، متأخر از قبول شود؛ یعنی، ابتدا مرد قبول را گفته و سپس زن ایجاب را انشاء کند، الفاظ هر کدام از ایجاب و قبول بدین صورت است: اگر ابتدا قبول از طرف مرد گفته شود، مرد بگوید:«تزوّجت» یا «نکحت»[11] و مانند آن (اما در این صورت لفظ «قبلت» را نمی تواند بگوید) و زن بگوید: «زوّجتک»، این عقد صحیح است؛ و برخی هم فرموده اند: اگر مرد بگوید:«أتزوّجک مدّة کذا بمهر کذا» و قصد انشاء عقد را داشته باشد، و زن بگوید: «زوّجتک» و یا «نعم» عقد نکاح صحیح است.[12]

بررسی روایت در سؤال:

در روایت مطرح شده در سؤال، عقد به این صورت تحقق پیدا کرده که اول مرد قبول را می گوید:«أتزوجک متعة علی...» و سپس زن ‏ایجاب را با لفظ «نعم» انشاء می کند، که یکی از الفاظ ایجاب در صورت تقدم قبول «نعم» است و عقد هم صحیح می باشد.[13]

با توجه به مطالبی که بیان شد به سؤالات شما پاسخ داده می شود:

پاسخ سؤال اول و دوم:

توجه دادن به این نکته لازم است که فتاوای مراجع عظام تقلید برگرفته و استنباط از آیات و روایات بوده است و این بزرگواران فتوایی را بدون استفاده از منابع اسلامی صادر نمی کنند.

پس،متن صیغه ای که در رساله های عملیه آمده، برگرفته از روایات از پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع) بوده و دستور اجرای آن از آنان است؛ در این نوشته به برخی از این روایات اشاره می شود که در آنها کلمه های «زوّج» و «رضیت» آمده است:

الف:هنگامی که پیامبر اکرم (ص) برای عقد ازدواج حضرت امام علی (ع) و حضرت فاطمه زهرا (س) خطبه خواندند، عقد ازدواج را به این صورت جاری کردند:«... فَقَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ مِثْقَالِ فِضَّةٍ إِنْ رَضِیتَ فَقَالَ عَلِیٌّ رَضِیتُ بِذَلِکَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِه‏...».[14]

ب: وقتی امام جواد (ع) خواستند صیغه عقد دختر مأمون را بخوانند این گونه فرمودند:«... زَوَّجَنِی ابْنَتَهُ عَلَى مَا فَرَضَ اللَّه‏» و سپس فرمود:« زَوَّجْتَنِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ بَلَى قَالَ قَبِلْتُ وَ رَضِیت».[15]

ج: وقتی پیامبر اکرم (ص) خواستند زنی را به عقد مردی در آورند که مهریه آن زن، یاد دادن چیزی از قرآن بود،این گونه صیغه عقد ازدواج را جاری کردند:«... قَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى مَا تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآن...».[16]

د: در هنگام ازدواج پیامبر اکرم (ص) با حضرت خدیجه (س)، حضرت خدیجه (س) اول ایجاب را به این صورت انشاء کردند: «... قَدْ زَوَّجْتُکَ یَا مُحَمَّدُ نَفْسِی وَ الْمَهْرُ عَلَیَّ فِی مَالِی‏...».[17]

و چون در عقد ازدواج دائم و موقت باید مهر معین شده باشد، و در موقت، مدت هم مشخص باشد، بجای این که خود اسم مهریه بیاید گفته می شود:«الصداق المعلوم» و این جمله بیانگر عنوان مهر است همان طور که در برخی از روایات این عبارت هم آمده است،[18]و می توان خود مهریه هم به عربی گفته شود؛ مانند این که در روایات اسم مهریه هم آمده است. و در مورد مدت در صیغه موقت، «المدة المعلومة» را می گویند که بیانگر آن مدتی است که قبل از عقد با هم توافق کرده اند.

پس عمل به رساله های عملیه، همان عمل به روایات است و همان طور که گفته شد دستوراتی که در رساله های عملیه درباره عقد موقت آمده، برگرفته از روایات و دیگر منابع دینی بوده و هیچ منافاتی با آن ندارد و شما باید بنا بر فتوای مرجع تقلید خودتان عمل کنید. به عبارت دیگر؛ یک مجتهد مجموع روایات را مورد ملاحظه قرار می دهد و با حل تعارض ظاهری به استنباط احکام می پردازد لذا ما که در این کار تخصصی نداریم باید به آنچه که مرجع ما در رساله های عملیه یا کتب فقهی خود آورده است عمل کنیم. بر این اساس عمل به به یک روایت بدون لحاظ روایات دیگر نمی تواند مورد قبول باشد.

پاسخ سؤال سوم:

اگر عقد جاری شده، شرایط معتبر در عقد ازدواج موقت که در رساله های عملیه آمده را داشته باشد، عقد صحیح است. و روایات هم منافاتی با محتوای رساله های عملیه ندارد.

البته در رساله های عملیه درباره تقدم قبول از طرف مرد بر ایجاب زن گفته نشده ولی درکتب فقهی مفصّل این بحث آمده و احکام آن گفته شده است.



[1] محقّق حلّى، نجم الدین جعفر بن حسن، شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج 2، ص 216 – 217، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ دوم، 1408ق؛ توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 450، م 2363؛ نجفى، محمد حسن بن باقر، جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 29، ص 132، دار إحیاء التراث العربی، بیروت لبنان، چاپ هفتم.

[2] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 450، م 2363.

[3] کرکى (محقق ثانى)، على بن حسین، جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج 12، ص 74، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ دوم، 1414ق؛ شیخ انصارى، مرتضى، کتاب النکاح، ص 208،کنگره جهانى بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، قم، چاپ اول، 1415ق؛ اشتهاردى، على پناه، مدارک العروة، ج‏ 30، ص 73 – 74، دار الأسوة للطباعة و النشر، تهران، چاپ اول، 1417ق؛ یزدى، سید محمد کاظم، العروة الوثقى (المحشى)، ج 5، ص 597، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1419ق.

[4] مانند آیة الله زنجانی:«گفتنى است که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد؛ بلکه بر عکس، مى‏تواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغه‏اى که مرد و زن مى‏خوانند، معناى یکسانى را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد؛ مثلًا اگر زن با لفظ «زَوَّجْتُکَ» صیغه بخواند و مرد با لفظ «قَبِلْتُ النِّکاح» اشکالى ندارد.» (توضیح المسائل (المحشی للامام الخمینی)، ج2، ص 452).

[5] طباطبائى، سید على بن محمد، ریاض المسائل، ج 2، ص 69، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ قدیم؛ علامه حلّى، حسن بن یوسف، تلخیص المرام فی معرفة الأحکام، ص 195، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم، چاپ اول، 1421ق؛ شهید اول، محمد بن مکى عاملی، اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ص 175، دار التراث- الدار الإسلامیة، بیروت لبنان، چاپ اول، 1410ق؛ جامع المقاصد فی شرح القواعد، ج‏12، ص 73؛ العروة الوثقى (المحشى)، ج 5، ص 597؛ خویى، سید ابو القاسم، موسوعة الإمام الخوئی، ج‏33، ص 135؛ سبزوارى، سید عبد الأعلی، مهذب الأحکام (للسبزواری)، ج 24، ص 216، نشر دفتر آیة الله سبزواری، قم، چاپ چهارم، 1413ق؛ مدارک العروة، ج‏30، ص 73؛‏ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‏2،ص 217؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج‏ 22، ص 254.

[6] شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‏2،ص 217؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 29، ص 132.

[7] همان.

[8] مانند صاحب شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‏2،ص 217.

[9] خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، ج2، ص 246، م 2، مؤسسه دار العلم، قم، چاپ اول.

[10] همان؛ اللمعة الدمشقیة فی فقه الإمامیة، ص 174 – 175؛ جواهر الکلام فی شرح شرائع الإسلام، ج 29، ص 134.

[11] العروة الوثقى (المحشى)، ج‏5، ص 597؛ شرائع الإسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج‏2،ص 217؛ شهید ثانى، زین الدین بن على، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الإسلام، ج7، ص 430، مؤسسة المعارف الإسلامیة، قم، چاپ اول، 1413ق.

[12] مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الإسلام، ج7، ص 430؛ موسوعة الإمام الخوئی، ج‏33، ص 142؛ العروة الوثقى،ج 2، ص 852.‏

[13] موسوعة الإمام الخوئی، ج‏33، ص 135- 136 و 142؛ العروة الوثقى،ج 2، ص 852.

[14] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج100، ص 265، مؤسسة الوفاء بیروت، 1404ق:«مِنْ أَمَالِی السَّیِّدِ أَبِی طَالِبٍ الْهَرَوِیِّ عَنْ زَیْنِ الْعَابِدِینَ (ع) قَالَ خَطَبَ النَّبِیُّ (ص) حِینَ زَوَّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ (ع) فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الْمَحْمُودِ لِنِعْمَتِهِ الْمَعْبُودِ بِقُدْرَتِهِ الْمُطَاعِ لِسُلْطَانِهِ الْمَرْهُوبِ مِنْ عَذَابِهِ الْمَرْغُوبِ إِلَیْهِ فِیمَا عِنْدَهُ النَّافِذِ أَمْرُهُ فِی سَمَائِهِ وَ أَرْضِهِ ثُمَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَ فَاطِمَةَ مِنْ عَلِیٍّ فَقَدْ زَوَّجْتُهُ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ مِثْقَالِ فِضَّةٍ إِنْ رَضِیَ بِذَلِکَ عَلِیٌّ ثُمَّ دَعَا بِطَبَقِ بُسْرٍ فَقَالَ انْتَهِبُوا فَبَیْنَا نَنْتَهِبُ إِذْ دَخَلَ عَلِیٌّ فَقَالَ النَّبِیُّ ص یَا عَلِیُّ أَ عَلِمْتَ أَنَّ اللَّهَ أَمَرَنِی أَنْ أُزَوِّجَکَ فَاطِمَةَ فَقَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ مِثْقَالِ فِضَّةٍ إِنْ رَضِیتَ فَقَالَ عَلِیٌّ رَضِیتُ بِذَلِکَ عَنِ اللَّهِ وَ عَنْ رَسُولِهِ فَقَالَ النَّبِیُّ ص جَمَعَ اللَّهُ شَمْلَکُمَا وَ أَسْعَدَ جَدَّکُمَا وَ أَخْرَجَ مِنْکُمَا کَثِیراً طَیِّبا».

[15] شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 261، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1409ق:«وَ لَمَّا تَزَوَّجَ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ الرِّضَا ع ابْنَةَ الْمَأْمُونِ- خَطَبَ لِنَفْسِهِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ مُتَمِّمِ النِّعَمِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ هَذَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ زَوَّجَنِی ابْنَتَهُ عَلَى مَا فَرَضَ اللَّهُ ثُمَّ ذَکَرَ قَدْرَ الْمَهْرِ وَ قَالَ زَوَّجْتَنِی یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ قَالَ بَلَى قَالَ قَبِلْتُ وَ رَضِیت».

[16] وسائل الشیعه، ج20، ص 262:«جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِیِّ ص فَقَالَتْ زَوِّجْنِی فَقَالَ مَنْ لِهَذِهِ فَقَامَ رَجُلٌ فَقَالَ أَنَا یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ مَا تُعْطِیهَا قَالَ مَا لِی شَیْ‏ءٌ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَ أَ تُحْسِنُ شَیْئاً مِنَ الْقُرْآنِ قَالَ نَعَمْ قَالَ قَدْ زَوَّجْتُکَهَا عَلَى مَا تُحْسِنُ مِنَ الْقُرْآنِ فَعَلِّمْهَا إِیَّاه».

[17] همان، ص 263- 264:«لَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ یَتَزَوَّجَ خَدِیجَةَ بِنْتَ خُوَیْلِدٍ- أَقْبَلَ أَبُوطَالِبٍ ثُمَّ ذَکَرَ خِطْبَتَهُ إِلَى أَنْ قَالَ فَقَالَتْ خَدِیجَةُ قَدْ زَوَّجْتُکَ یَا مُحَمَّدُ نَفْسِی وَ الْمَهْرُ عَلَیَّ فِی مَالِی... ».

[18] مانند این روایت: قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع الرَّجُلُ یَتَزَوَّجُ الْمَرْأَةَ عَلَى الصَّدَاقِ الْمَعْلُومِ فَیَدْخُلُ بِهَا قَبْلَ أَنْ یُعْطِیَهَا فَقَالَ یُقَدِّمُ إِلَیْهَا مَا قَلَّ أَوْ کَثُرَ إِلَّا أَنْ یَکُونَ لَهُ وَفَاءٌ مِنْ عَرْضٍ إِنْ حَدَثَ بِهِ حَدَثٌ أُدِّیَ عَنْهُ فَلَا بَأْس. (الطوسی، أبو جعفر محمد بن الحسن‏، تهذیب الأحکام، ج‏7، ص358، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق).

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها