جستجوی پیشرفته
بازدید
124912
آخرین بروزرسانی: 1398/10/15
خلاصه پرسش
در چه شرایطى دعا حتماً مستجاب مى‏شود؟
پرسش
در چه شرایطى دعا حتماً مستجاب مى‏شود؟
پاسخ اجمالی

واژه‏ى "دعا" به معناى خواندن و حاجت خواستن و استمداد است، و گاهى مطلق خواندن از آن منظور است. دعا در اصطلاح، "خواستن حاجت از خداى متعال" است. واژه دعا و مشتقات آن در قرآن کریم تقریباً در 13 معنا به کار رفته است.

چون دعا نیز نوعى عبادت است؛ لذا مانند دیگر عبادت‏ها داراى شرایط مثبت و منفى است که با رعایت آنها، عامل تقرّب بوده و مستجاب خواهد شد. معناى "استجابت دعا" این نیست که دعا فوراً مستجاب شده و آثار آن سریعاً ظاهر گردد؛ لذا گاهى اثر اجابت بعد از چهل سال ظاهر می‌شود، و یا این‌که خداوند عوض آن دعا را در آخرت به چند برابر عطا می‌کند، به طورى که دعاکننده با مشاهده‏ى آن آرزو می‌کند، اى کاش هیچ دعا و حاجتى از من در دنیا مستجاب نمی‌شد.

دانشمندان اسلامى با استفاده از آیات قرآنى و روایات معصومین(ع) براى دعا آداب و شروطى را ذکر کرده‏اند که اگر رعایت شود دعا حتماً مستجاب خواهد شد. برخی برای استجابت دعا، ده شرط ذکر کرده‌اند، برخی هفده شرط و... .

با توجه به تعابیرى که در روایات مختلف به کار رفته، می‌توان شرایطى را که به طور حتم در اجابت دعا نقش دارند، نام برد؛ مانند این‌که دعا نباید بر خلاف نظام احسن عالم و قضاى قطعى الهى باشد و گرنه رد شده و مستجاب نمی‌شود؛ دعا باید مسبوق و مختوم به صلوات بر پیامبر(ص) و آل او باشد؛ دعا کننده باید معرفت و شناخت کامل قلبى نسبت به خدا داشته باشد؛ تنها امیدش به خدا باشد و بر غیر او تکیه نداشته باشد؛ حالت اخلاص و اضطرار در او باشد؛ زبان و قلبش با هم هماهنگ باشند؛ اتیان واجبات و ترک محرمات نموده و طلب استغفار از گناهان خود کند؛ اصرار بر دعا کند و با یقین از خدا بخواهد و مأیوس نباشد؛ و بگوید خدایا آن‌گونه که تو صلاح می‌دانى و به مصلحت من است انجام بده و یقین بداند که خداوند مستجاب خواهد کرد، اگرچه آثار آن بعداً ظاهر شود.

پاسخ تفصیلی

قبل از توضیح سؤال، به طور گذرا به معناى دعا و ضرورت آن از نظر قرآن، اشاره می‌شود. مسئله‏ى ضرورت و انجام دعا نه تنها در دین اسلام امرى قطعى و مسلم است، بلکه در ادیان انبیاى گذشته و نزد پیامبران سلف نیز مسئله‏ى دعا یک امر حتمى بود و پیشوایان الهى این مطلب را به مردم گفته و آموخته‏اند، افزون بر این، خودشان در موارد متعددى دعا کرده‏اند، که از جمله‏ى آن موارد، دعاى حضرت ابراهیم(ع) و استجابت آن است که در سوره‏ى ابراهیم(ع)، آیه‏ى 37 ذکر گردیده است.[1] هم‌چنین دعاى حضرت موسى(ع)[2] و پیامبران دیگر بیان شده است. خداوند در آیات متعددى بندگان را به دعا دعوت نموده است، از جمله در آیات "بقره، 186" و آیه‏ى "غافر، 60".

معناى لغوى و اصطلاحى "دعا"

 "دعا" در لغت به معناى خواندن و حاجت خواستن و استمداد است، و گاهى مطلق خواندن از آن منظور است.[3]

دعا در اصطلاح، خواستن حاجت از خداى متعال است. واژه‏ى دعا و دیگر مشتقات آن در قرآن مجید تقریباً در 13 معنا به کار رفته است که از جمله‏ى آنها، خواندن، دعا کردن، خواستن از خداوند، ندا دادن، صدا زدن، دعوت کردن به چیزى یا به سوى کسى، استغاثه و یارى خواستن؛ عبادت کردن و... می‌باشد.[4]

از برخى آیات و نیز روایات اسلامى استفاده می‌شود که دعا نوعى عبادت و پرستش خدا است. افزون بر این، در برخى تعابیر روایى آمده است که "الدّعا مخّ العبادة"،[5] از این‌رو دعا نیز مانند دیگر عبادات داراى شرایط مثبت و منفى است. به سخن دیگر، براى آن‌که دعا به طور صحیح و کامل انجام شود و مورد تقرّب و استجابت قرار گیرد، باید دعا کننده شرایطى و آدابى را تحصیل کند و از موانعى دورى و اجتناب نماید. با توجه به این مسئله است که علت عدم استجابت برخى دعاها روشن می‌شود؛ چرا که خداوند، حکیم و علیم است و تمام کارهاى او از روى حکمت و مصلحت بوده و قبولى دعا نیز وابسته‏ى به مصلحت است و وعده‏ى قبول نیز مشروط به مصلحت خواهد بود. اگر شخص کریمى اعلام نماید که هر کس از من چیزى بخواهد عطا خواهم کرد و شخصى بیاید و چیزى که براى او ضرر دارد، بلکه هلاکت او را در پى دارد طلب نماید به خیال این‌که براى او نافع است، در چنین وضعیتى، عطا نکردن مناسب‏تر است براى آن شخص کریم، بلکه عطا کردن، جور و ظلم است. و اکثر خواهش‏هاى بندگان موجب نقص و ضرر ایشان است، در حالی‌که خودشان نمی‌دانند.[6]

رفت طغیان آب از چشمش گشاد

آب چشمش زرع دین را آب داد

اى بسا مخلص که نالد در دعا

تا رود دود خلوصش بر سما

تا رود بالاى این سقف برین

بوى مجمر از انین المذنبین

پس ملایک با خدا نالند زار

کاى مجیب هر دعا وى مستجار

بنده مؤمن تضرع مى‏کند

او نمى‏داند بجز تو مستند

تو عطا بیگانگان را مى‏دهى

از تو دارد آرزو هر منتهى

حق بفرماید که نز خوارى اوست

عین تأخیر عطا یارى اوست[7]

در حدیث قدسى آمده است: برخى از بندگانم، اصلاح نمی‌شوند و ایمانشان را حفظ نمی‌کند، مگر غنا و ثروت به گونه‏اى که اگر وضع دیگرى براى آنها رخ دهد، نابودى آنها را به دنبال دارد و برخى دیگر، فقر و تنگ‌دستى به صلاح آنها است و اگر غیر از آن برایشان مقدّر شود، عامل هلاکت براى آنها خواهد بود.[8] در این‌جا ممکن است شبهه‏اى به ذهن خطور کند که: خداوند مصلحت ما را بهتر می‌داند و آنچه بخواهد مقدّر می‌کند و قطعاً واقع خواهد شد و دیگر نیازى نیست که من دعا کنم و از خدا بخواهم؟ در جواب به این مقدار اکتفا می‌شود که: تحقق برخى مقدرّات الهى با دعاى بنده و مشروط به دعا کردن است، بدین معنا که اگر بنده دعا کند و بخواهد، مصلحت الهى به عطا کردن تعلق می‌گیرد و اگر دعا نکند مصلحتى در کار نیست و براى او مقدر نمی‌شود.[9]

از این‌رو، خداوند دعاهایى را که بر خلاف نظام احسن عالم و قضاى قطعى او باشد رد می‌کند و مستجاب نمی‌گرداند. مثلاً کسى از خدا بخواهد که همیشه زنده بماند و هرگز نمیرد؛ زیرا این دعا با قضاى الهى که در سوره آل عمران، آیه‏ى 185 آمده منافات دارد: «کل نفس ذائقة الموت». و یا این‌که از خدا بخواهد که او را هرگز محتاج هیچ‌کدام از مخلوقین نکند، هرگز مستجاب نمی‌شود. در روایت آمده است، على(ع) شنید که مردى براى دوستش دعا می‌کند و می‌گوید: خداوند برایت ناملایم و مکروهى را پیش نیاورد و روا مدارد، على(ع) فرمود: تو مرگ دوستت را از خداوند خواستى؛[10] یعنى در واقع تا انسان زنده است، طبق نظام طبیعت و عالم آفرینش در معرض ناملایمات و بلایا است، مگر این‌که در دنیا نباشد.

در زمینه‏ى عدم استجابت دعا، علامه مجلسى در توجیه و تفسیر روایتى، وجوهى را به عنوان جواب ذکر نموده است:

وجه اول: وعده الهى به استجابت دعا، مشروط است به مشیت و خواسته‏ى الهى؛ یعنى اگر بخواهد و مشیت او تعلق گیرد، مستجاب می‌کند به دلیل قول خداوند: "... فیکشف ما تدعون الیه إن شاءَ..."[11]؛ و اگر بخواهد رنج و بلا را از شما دور می‌گرداند،... .

وجه دوم: مقصود از اجابت در روایت، لازمه‏ى آن است و آن شنیدن و مورد عنایت قرار دادن دعا است؛ زیرا خداوند دعاى مؤمن را الآن اجابت می‌کند و لیکن بخشیدن مطلوب او را به تأخیر می‌اندازد تا به دعایش ادامه دهد و خداوند صداى محبوبش را بشنود:

آن یکى اللَّه مى‏گفتى شبى

تا که شیرین مى‏شد از ذکرش لبى

گفت شیطان آخر اى بسیار گو

این همه اللَّه را لبیک گو

گفت لبیکم نمى‏آید جواب

ز آن همى ترسم که باشم ردّ باب

گفت آن اللَّه تو لبیک ماست

و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست

حیله‏ها و چاره جوییهاى تو

جذب ما بود و گشاد این پاى تو

ترس و عشق تو کمند لطف ماست

زیر هر یا رب تو لبیکهاست[12]

وجه سوم: خداوند اجابت را مشروط نموده است به موردى که به صلاح بنده بوده و خیر دعاکننده در آن باشد؛ زیرا خداوند حکیم است و هرگز آنچه را که باعث مصلحت و سعادت بندگان باشد، برای خواسته‏هاى غیر مفید، ترک نمی‌کند. پس روشن شد که باید چنین وعده‏هایى را از جانب شخص حکیم، مشروط و منوط به مصلحت بدانیم.[13]

در کتاب اصول کافى چهار معنا براى اجابت بیان شده است که عبارت‌اند از:

  1. خداوند مطلوبِ دعاکننده را فوراً عطا می‌کند.
  2. خداوند درخواست او را اجابت می‌‏کند و می‌پذیرد، ولى برای این‌که دوست دارد صداى او را بشنود، مطلوب او را تا مدتى تأخیر می‌اندازد.
  3. دعاى او را می‌پذیرد و مستجاب می‌کند ولى اثرش، پاک کردن و کفاره‏ى گناهان او قرار می‌گیرد.
  4. دعایش را می‌پذیرد و آن‌را، ذخیره و توشه آخرت قرار می‌دهد.[14]

از مطالب فوق استفاده می‌‏شود که معناى اجابت دعا این نیست که دعا فوراً مستجاب شود و آثار آن سریعاً ظاهر گردد و دعاکننده به مطلوب خود برسد؛ چرا که در آیه‏ى 89 سوره‏ى "یونس" یادآور می‌‏شود که خداوند دعاى موسى(ع) را مستجاب نمود، و به جهت مصالحى اثر آن‌را که نابودى فرعون بود بعد از چهل سال ظاهر و آشکار گردانید.

و گاهى اثر اجابت دعا این‌گونه ظاهر می‌شود که خداوند چند برابر خواسته‏ى دعاکننده را در آخرت به او می‌دهد - به کسى که صلاح خود را نمی‌‏دانسته - به طورى که وقتى در آخرت عوض مطلوب و خواسته‏ى خود را مشاهده می‌کند، آرزو می‌کند که اى کاش هیچ حاجتى از من در دنیا مستجاب نمی‌‏شد. (تصدیق می‌کند که دعایش به طور کامل مستجاب شده است).[15]

تاکنون به معناى دعا و اهمیت و شرایط آن اشاره شد و گفته شد که چرا برخى از دعاها مستجاب نمی‌شود و این‌که مقصود از اجابت دعا چیست، هم اکنون جاى پاسخ به سؤال مذکور است که در چه شرایطى دعا مستجاب می‌گردد؟

دانشمندان و مفسران اسلامى با استفاده از آیات الهى و روایات معصومین(‏ع) شرایط و آدابى را براى دعا و دعا کننده بر شمرده‏اند که با رعایت آنها، دعا مؤثر واقع شده و مستجاب خواهد گردید. در کتاب دعاها و تهلیلات قرآن به هفده شرط و آداب دعا اشاره شده است؛ مانند: معرفت و شناسایى خداوند، هماهنگى بین قلب و زبان دعا کننده، انجام واجبات و ترک محرمات، استغفار از گناهان و صلوات بر محمد و آل محمد(ص) و... .[16] هم‌چنین فیض کاشانى در محجة البیضاء ده شرط را نام برده است؛ و ده شرط دیگر را از کتاب عدّة الداعى نقل کرده است که برخى از آن شرایط عبارت‌اند از: تصمیم در دعا، اجتماع در دعا، اقبال با قلب به سوى خدا، عدم اعتماد بر غیر خدا در حوایج خود و... .[17]

در مورد روایات مربوط به استجابت قطعى دعا تعابیرى به کار رفته است که ذکر آن خالى از فائده نیست. امام صادق(ع) می‌فرماید: "همیشه دعاها در پشت پرده است؛ یعنى نمی‌‏تواند آزادانه به پیش‌گاه الهى راه پیدا کند تا وقتى که مشتمل بر درود بر پیامبر باشد.[18]

از امام صادق(ع) در روایت دیگرى نقل شده است: هر گاه کسى از شما خواست دعا کند، ابتدا بر پیامبر درود بفرستد؛ زیرا درود بر پیامبر مقبول الهى واقع می‌‏شود و خداوند این طور نیست که بعضى از دعا را بپذیرد و بخش دیگر آن‌را رد کند.[19] و در روایت دیگر فرموده است: "علاوه بر آن‌که در آغاز، صلوات بفرستد، در پایان دعا بر محمد و آل محمد(ص) درود بفرستد".[20]

امام مجتبى(ع) می‌فرماید: اگر کسى مواظب قلبش باشد تا وسوسه‏ها و خاطراتى که مورد رضاى خدا نیست در آن خطور نکند، من ضامنم که او مستجاب الدّعوة باشد.[21]

امام صادق(ع) فرمود: "قطع امید از غیر خدا کنید تا دلتان به هیچ قدرتى جز خدا تکیه نکند، آن‌گاه دعا کنید، یقیناً آن مستجاب است".[22]

نیز روایت شده است: مظلومى که هیچ پناه‌گاهى جز خدا ندارد، دعاى او یقیناً مستجاب است.[23]

بنابراین اگر دعا به زبان استعداد شد، دست رد به سینه‏ى سائل نمی‌‏خورد و دعایش پذیرفته خواهد شد؛ زیرا فاعل و کسى که خواسته را، برآورده می‌کند، تمام و فوق تمام است و فیض آن‌حضرت، کامل و فوق کمال است و اگر فیض، ظهور ندارد و افاضه نمی‌شود، از ناحیه‏ى نقصانِ استعداد است؛ پس اگر پذیرنده، استعداد پذیرش فیض را داشته باشد، فیض الهى از خزینه‏هایى که پایان ندارد و کمبودى در آنها ایجاد نمی‌شود و از معادن فیضى که غیر متناهى است و نقصان‏پذیر نیست، بر او افاضه خواهد شد؛[24] از این‌رو گفته شد که امور به سه قسم است: اول؛ آن است که بدون دعا مصلحت در عطاى آن خواهد بود، در این صورت چه دعا کنند و چه نکنند، خداوند کرامت خواهد نمود. دوم؛ آن است که با دعا نیز مصلحت نمی‌‏باشد. در این صورت دعا هم بکنند، عطا نخواهد کرد. سوم؛ با دعا کردن مصلحت در عطاى آن است و بی‌دعا، مصلحت نیست، در این صورت عطاى آن مشروط به دعا است و چون انسان از تشخیص صلاح و فساد همه‏ى امور عاجز است باید از دعا کوتاهى نکند، و اگر مستجاب نشد مأیوس نگردد و بداند که صلاح نبوده است. گذشته از اینها، چنان‌که قبلاً اشاره شد، دعا، عبادت است بلکه از بهترین عبادت‏ها است که موجب تقرّب به حضرت حق است که خود(تقرب) از بهترین فواید هر عبادت محسوب می‌‏گردد.[25] وقتى انسان دست به دعا برداشت، طبق روایات و سنت معصومین(‏ع) مستحب است آن‌را بر سر و صورت خود بکشد؛ براى این‌که لطف خدا به این دست پاسخ داده است، دستى که به سوى خدا دراز شود یقیناً خالى بر نمی‌گردد و دستى که عطاى الهى را دریافت کرد، گرامى است؛ لذا خوب است آن‌را به صورت یا به سر بکشید.[26]

اى یکدله‏ى صد دله، دل یکدله کن

مهر دگران را ز دل خود یله کن

یک روز به اخلاص بیا بر در ما

گر کام تو بر نیامد آنگه گله کن[27]، [28]

 


[1]. فلسفى، محمد تقى، شرح دعاى مکارم الاخلاق، ج 1، ص 2.

[2]. طه، 25 – 28.

[3]. قرشى، سید على اکبر، قاموس قرآن، واژه‏ى «دعا».

[4]. خرمشاهی، بهاء الدین، دانشنامه‏ى قرآن و قرآن پژوهى، ج 1، ص 1054.

[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 18، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ اول، 1407ق.

[6]. شهیدی، سید محمد باقر، شهرستانی، هبة الدین، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.

[7]. مولوی، مثنوى معنوى، دفتر ششم، ابیات 4222 - 4216.

[8]. سبزواری، ملا هادى، شرح اسماء الحسنى، ص 32، قم، مکتبة بصیرتى.

[9]. برگرفته از، دعاها و تهلیلات قرآن، ص 43.

[10]. شرح دعاى مکارم الاخلاق، ج 1، ص 7.

[11]. انعام، 41.

[12]. مثنوى معنوى، دفتر سوم، ابیات 190 - 189 و 197 - 194.

.[13] مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ‌ج 12، ص 19 – 20، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.

.[14] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 490 – 491، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[15]. همان.

[16]. دعا و تهلیلات قرآن، ص 15.

[17]. فیض کاشانى، محجة البیضاء، ج 1، ص 301- 380.

[18]. کافى، ج 2، ص 491.

[19]. کافی، ج 2، ص 494.

[20]. همان.

[21]. کافى، ج 2، ص 62، ح 11.

[22]. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، امالی، ص 36، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.

[23]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، الدعوات (سلوة الحزین)، ص 30، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، قم، چاپ اول، 1407ق.

[24]. امام خمینى، شرح دعاى سحر، ترجمه، فهری، سید احمد، ص 38.

[25]. دعاها و تهلیلات قرآن، ص 45.

[26]. حکمت عبادات، ص 215.

[27]. روان جاوید، ج 1، ص 296.

[28]. برای آگاهی بیشتر، ر. ک: «نحوه و چگونگی تشخیص مصلحت در دعا»، 721.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها