جستجوی پیشرفته
بازدید
23562
آخرین بروزرسانی: 1399/11/12
خلاصه پرسش
چگونه وجود خیر و شر با یگانگی و مهربانی خداوند سازگار است؟!
پرسش
چگونه می‌توان مهربان بودن خدا را اثبات کرد؟ در این دنیا همان اندازه که زیبایی و خیر و نیکی وجود دارد، شر و زشتی نیز وجود دارد. و یا شاید دو خدا وجود دارد، خدای خوبی و خدای بدی؟ چطور می‌توان آن‌را رد کرد؟
پاسخ اجمالی
  1. عالم هستی به گونه‌ای طراحی و ساخته شد که موجودات آن از هم گسسته و مستقل نیستند؛ تمام اجزای این عالم را اگر بررسی کنیم، درمی‌یابیم که همه مانند حلقه‌های یک زنجیر به هم پیوسته‌اند و مجموعه‌ی آن، یک نظام آفرینش زیبا است؛ بنابراین نمی‌توان گفت در این دنیا دو خدا وجود دارد؛ مثلاً گفت آب و باران خدایی و سیل و زلزله خدایی دیگر دارد. بله، اگر سیل و زلزله از نظامی و باران و تابش نور خورشید و گردش آن و ... از نظامی دیگر تبعیت می‌کرد و آنها محکوم دو نظام بودند می‌توانستیم چنین حرفی را بپذیریم. بنابراین به اقتضای این‌که بر این جهان یک نظام هماهنگ و زیبا حاکم است که همه می‌توانند در آن به رشد و کمال خود برسند، نتیجه می‌گیریم که این جهان خدایی واحد و مهربان دارد.
  2. مهر و رحمت الهی که بر آمده از حکمت او است اقتضا می‌کند، انسان و هر موجودی را به کمال مطلوب راهنمایی کند؛ اما ترقی و کمال انسان به این نیست که از هر جهت در رفاه و راه او از هر جهت هموار باشد، بلکه رسیدن به کمال اقتضا می‌کند انسان در میان راه‌های ناهموار و دشوار گذارده شود؛ با مشکلات و نابسامانی‌ها دست و پنجه نرم کند و به تکامل برسد؛ یعنی استعدادهای انسان‌ها در چنین شرایطی شکوفا می‌شوند.
  3. در جهان هستی، شر مطلق(یعنی چیزی که از هر جهت نازیبا و دارای هیچ خیری نباشد) یا شر کثیر، وجود ندارد.
پاسخ تفصیلی

برای روشن شدن پاسخ چند نکته را باید توضیح دهیم:

  1. این عالم به گونه‌ای طراحی و ساخته شد که موجودات آن از هم گسسته و مستقل نیستند. تمام اجزای این عالم را اگر بررسی کنیم درمی‌یابیم که همه مانند حلقه‌های یک زنجیر به هم پیوسته، یک نظام آفرینش زیبا را شکل داده‌اند؛ آن بوته‌ی گلی که در گلدان گذاشته شده؛ آن درختی که در باغچه روییده؛ آن بچه‌ای که در گهواره قرار گرفته، و همه‌ی چیزهایی که دور و برمان هستند، چگونه به وجود آمده‌اند؟ مثلاً یک بوته گل، آیا بدون این‌که ما به آن آب دهیم سبز می‌شود؟ پس بقای این بوته گل به آبی بستگی دارد که ما به آن داده‌ایم، و بدون آن تخمی که کاشته شده یا نشائی که غرس شده این گل به وجود نمی‌آمد؟ خود این گل از اکسیژن و یا از گازهای دیگری که در هوا موجود است استفاده می‌کند و اگر اینها نباشند این گل نمی‌تواند به وجود خود ادامه دهد. البته وجود این گل به نوبه‌ی خود نیز در تغییر هوا مؤثر است؛ یعنی نسبت گازها را تغییر می‌دهد؛ اگر اکسیژن می‌گیرد، اکسیژن کم می‌شود و اگر گازهای دیگری را می‌گیرد اکسیژن بالا می‌رود؛ پس همین گل با هوای مجاورش در ارتباط است، نه هوا مستقل از این بوته‌ی گل است و نه این گل مستقل از هوا است. همین رابطه بین حیوانات دیده می‌شود. حتی اگر سراغ موجودات بی‌جان برویم می‌بینیم هر پدیده‌ای در اثر فعل و انفعال پدیده‌ی قبلی به وجود آمده و به نوبه‌ی خود در پدیده‌های اطراف خود اثر می‌گذارد و ماده‌ی پیدایش پدیده‌های بعدی می‌شود. خورشید بر آب می‌تابد آب بخار، بخار ابر، و ابر باران می‌شود و زمین‌های مستعد از این باران، گل و هزاران نعمت دیگر به بار می‌آورند. البته زمین‌هایی که استعداد جذب خود را از دست داده‌اند از این باران، سیلی ویران کننده می‌سازند. این نظامی است که بر این جهان حکم فرما است؛ نظام همبستگی و تأثیر و تأثر؛ و این چیزی است که احتیاج به برهان فلسفی ندارد، هر کس به اندازه‌ی معلومات خود می‌تواند این نوع ارتباط و زیبایی وحدت نظام را بشناسد. اگر چه، هر اندازه معلومات ما دقیق‌تر و وسیع‌تر باشد به عمق این همبستگی و نیکویی نظام آفرینش بیشتر پی می‌بریم؛ بنابراین نمی‌توان گفت در این دنیا چند خدا وجود دارد؛ مثلاً گفت آب و باران خدایی و سیل و زلزله خدایی دیگر دارد. مگر سیل چیست؟ بله اگر سیل و زلزله از نظامی و باران و تابش نور خورشید و گردش آن و ... از نظامی دیگر تبعیت می‌کرد و آنها محکوم دو نظام بودند می‌توانستیم چنین حرفی را بپذیریم.[1]
  2. مهر و رحمت آفریدگار که بر آمده از حکمت او است، اقتضا می‌کند انسان و هر موجودی را به کمال مطلوب راهنمایی کند.[2] ترقی و کمال انسان به این نیست که از هر جهت در رفاه و راه او از هر جهت هموار باشد، بلکه رسیدن به کمال اقتضا می‌کند انسان در میان راه‌های ناهموار و دشوار گذارده شود، با مشکلات و نابسامانی‌ها دست و پنجه نرم کند تا بالنده شود و به تکامل برسد. به عبارتی استعدادهای انسان در چنین شرایطی شکوفا می‌شود.
  3. در جهان هستی شر مطلق (یعنی چیزی که از هر جهت نازیبا و دارای هیچ خیری نباشد) وجود ندارد، بلکه اگر چیزی از جهتی شر است، به لحاظ دیگر خیر است؛ و به همین جهت نمی‌توان آن‌را نازیبا فرض کرد؛ یک عمل جراحی از جهاتی ناراحت کننده است، ولی در مجموع هر عاقلی آن‌را عملی درست و خیر می‌داند.
  4. آفرینش و خلقت امور ناپسند و به ظاهر زشت در این عالم دارای فلسفه‌های دیگری هم هست که به اجمال به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:[3]

الف) اگر مواهب، مستمر و یک‌نواخت باشند ارزش خود را از دست می‌دهند؛ اگر در تمام عمر بیماری وجود نداشت هرگز ارزش سلامتی احساس نمی‌شد. اصولاً زندگی یک‌نواخت، خسته‌کننده و گاه مرگبار است؛ چرا جهان طبیعت این‌قدر زیبا است؟ چرا منظره‌ی جنگل‌هایی که بر روی کوهپایه‌ها رویده و نهرهایی که از لابلای درختان کوچک و بزرگ می‌گذرد آن‌قدر جالب و دل انگیز است؟! یک دلیل روشن آن عدم یک‌نواختی است. نظام "نور" و "ظلمت" و آمد و رفت شب و روز که قرآن روی آن تکیه کرده، یک اثر مهمش پایان دادن به زندگی یک‌نواخت انسان‌ها است. بخشی از مشکلات و حوادث ناگوار، این ثمره را دارد که به بقیه‌ی زندگی روح می‌دهد و آن‌را شیرین و قابل تحمل می‌سازد و ارزش نعمت‌ها را آشکار می‌سازد.

پس هر چند در ظاهر، این عالم زشت و ناهماهنگ به نظر می‌رسد، ولی در باطن چیزی جز زیبایی و رحمت الهی نیست.

ب) اگر بسیاری از این به ظاهر شر و زشت‌ها نبود، انسان به هیچ وجه آن‌چنان که امروز به دنبال شناخت طبیعت و دنیای اطراف خود برآمده، به چنین راهی همت نمی‌گذاشت، شناخت طبیعت که نتیجه‌ی آن شناخت بیشتر انسان و خداوند است، آن‌قدر گرانبها و ارزنده است که تمام جهان طبیعت در مقابل آن هیچ است. مثل یک‌دانه برلیان که خروارها خاک و سنگ در مقابل آن دور ریخته می‌شود تا آن یک‌دانه برلیان به دست آید. آنچه در عالم است همه مقدمه‌ی این است که انسانی به وجود بیاید؛ انسانی که انتخابگر است و کمالش باید با انتخاب خودش پیدا شود، همه‌ی این نقص و زشتی‌ها باید باشد تا شرایط رشد انسان فراهم شود.

پس این جهان دارای خدای واحد و مهربان و هر پدیده و موجودی در ظرف وجودی خودش زیبا و خیر است.[4]


[1]. بهشتی، سید محمد، و دیگران، شناخت اسلام، ص 55 – 86، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هفتم، 1370؛ مصباح یزدی، محمد تقی، معارف قرآن، ص 84 – 85، 92 – 93، 217، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم 1374ش؛ سبحانی، جعفر، محاضرات فی الالهیات، با تلخیص علی ربانی گلپایگانی، ص 21، قم، جامعه مدرسین، چاپ ششم 1418ق؛ خرازی، سید محسن، بدایه المعارف الالهیه فی شرح عقاید الامامیه، ص 37، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول.

[2]. علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق، حسن زاده آملی، حسن، ص 444 – 449، قم، جامعه مدرسین، چاپ هشتم، 1419ق؛ ابی الصلاح حلبی، شیخ تقی الدین، تقریب المعارف فی الکلام، تحقیق، استادی، رضا، ص 42- 65- 82، قم، جامعه مدرسین، 1363؛ شریف المرتضی علم الهدی، الذخیره فی الکلام، تحقیق، حسینی، سید احمد، ص 186، قم، جامعه مدرسین، 1411ق.

[3]. مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقاید برای جوانان، ص 93- 107، قم، مطبوعاتی هدف، چاپ چهارم 1370ش؛ مظفر، محمد رضا، مبانی تفکر شیعه، ترجمه، موسوی، جمال، ص 43- 49، تهران، کتابخانه بزرگ اسلامی.

[4]. «انتساب بالعرض شرور به خداوند»، 5529؛ «عدم صدور شر از خدای حکیم»، 46070؛ «نسبت آفرینش خیر و شر به خداوند»، 91408.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها