جستجوی پیشرفته
بازدید
19134
آخرین بروزرسانی: 1401/12/14
خلاصه پرسش
در دنیای کنونی معیارهای قناعت چیست؟ و زندگی در چه سطحی می تواند یک زندگی متوسط و بر اساس قناعت باشد؟
پرسش
با سلام؛ در مورد مسئله قناعت در این زمان، انسان باید در چه سطحی زندگی کند تا انسان قانعی محسوب شود؟ در کتاب معراج السعادة در خصوص فضیلت فقر و قناعت، از طرفی گفته شد خدا روزی دهنده بندگان است و هرکسی سهم معینی در این دنیا دارد که در این شکی نیست. و انسان‌ها را از پس‌انداز و نگرانی برای روزهای آینده نهی کرده‌اند. از طرف دیگر هم گدایی را بد دانسته‌اند، ولی در این زمانه انسان نیاز به پس‌انداز برای خرید خانه، بیماری‌های احتمالی، ازدواج، بچه‌دارشدن و غیره دارد که اگر پس‌انداز نکند همیشه باید نگران آینده باشد. مثلا گفته‌اند کسی که بمیرد و خانواده‌اش پس از او محتاج باشند مسلمان نیست. و از سوی دیگر گفته‌اند نیازی نیست پدر برای آینده فرزندانش مال جمع‌آوری کند. اگر انسان فقط به فکر امروز خود باشد و به بیمه و پس‌انداز فکر نکند باعث نمی‌شود در دوران پیری محتاج و ذلیل باشد؟ اگر فقر از غنا بالاتر است، پس چرا در دعاها از خداوند کریم وسعت روزی را طلب می‌کنیم؟!
پاسخ اجمالی

از آن‌جا که مطالب مطرح شده در پرسش، در صدد بیان نوعی تضاد و دوگانگی در مسائل مادی و معیشتی از دیدگاه اسلام است؛ لذا ما در این نوشتار به صورت خلاصه و فشرده، با بیان چند نکته به تبیین نظریات دین اسلام در مسئله فقر، غنا و قناعت می‌پردازیم:

  1. همان‌گونه که می‌دانید، اسلام دین کامل و جامعی است و برای تمام شئون زندگی انسان طرح و برنامه دارد. و می‌دانیم که خداوند متعال انسان را از قوای عقل، غضب و شهوت آفرید، و با توجه به این قوا برای او -در سیر تکاملی‌اش- دستور و برنامه زندگی را از طریق پیام آورانش اعلام کرد، تا انسان با عقل خویش و به مدد پیامبران بتواند زندگی سعادت‌مندی را داشته باشد.
  2. نیز می‌دانیم که این قوه شهوانی است که انسان را وادار به کار و تلاش می‌کند، تا در دنیا بتواند برای خود و جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کند، در جنبه‌های مادی و معنوی مفید واقع شود. حال که چنین است، انسان برای این‌که بتواند در این دنیا زندگی کند، باید تلاش و کوشش کند و هر کسی که کار و تلاش کند، طبیعی است که می‌تواند با آنچه را که از محصول و ثمره کارش به دست می‌آورد، زندگی به نسبت خوبی برای خود فراهم کند.
  3. اکنون انسان اگر بخواهد در این کار و تلاش دنیایی، گرفتار حرص و طمع نشود، باید اعتدال و میانه‌روی را سرلوحۀ برنامه‌هایش قرار دهد، میانه‌روی و اعتدال همان صفت پسندیده‌ای است که آموزه‌های دینی و عقل ما را به آن فرامی‌خواند. اگر انسان توانست در مقابل خواسته‌های نفسانی که وی را به حرص و طمع دعوت می‌کند که نتیجه‌اش طغیان و سرکشی[i] است، مقاومت کند. به حد اعتدال خواهد رسید. در اعتدال و میانه‌روی، نه فقر است که انسان از آینده خود بیمناک باشد، و نه طمع و خواسته‌های روز افزون که انسان را از یاد خدا غافل و از مسیر رشد و تعالی منحرف سازد.
  4. این همان قناعتی[ii] است که به رعایت آن در زندگی فراخوانده شدیم؛ یعنی اکتفاکردن به حد متعارف زندگی براساس معیارهای دینی، و پرهیز از تجمل‌گرایی،[iii] و دوری از شکوه و گلایه از وضعیت موجود.
  5. این‌که گفته شد، هر کسی در این دنیا سهمی دارد، درست است؛ این یعنی تلاش در حد توان و متعارف برای به دست‌آوردن روزی حلال، با توکل و امید به رزاقیت خدا، و نهی از ثروت‌اندوزی[iv] بی‌حد و اندازه. در این راستا است که قناعت معنا پیدا می‌کند؛ یعنی اگر انسان سعی و تلاش خود را به کار گرفت -البته از راه‌های صحیح و درست- دیگر نگران نیازهای مادی آینده نخواهد بود؛ چرا که انسان مأمور به کار و تلاش است و روزی و برکت زندگی از جانب پروردگار خواهد بود. اگر کسی از این زاویه به دنیا و زندگی دنیایی نگاه کند، نه نگران فقر خواهد بود و نه از حرص و تکاثر دلهره خواهد داشت؛ زیرا که او طبق قواعد و قوانین عمل کرد، در عین حال اگر فقری به سراغش آمد، آن فقر، فخر است[v] که پیشوایان دین آن‌را ستوده‌اند، و اگر به مال و سرمایه‌ای دست یافت، نه تنها فتنه‌ای برایش نخواهد بود که زینت زندگی خواهد شد.[vi]
  6. بنابراین، نه فقر به خودی خود و بدون در نظر گرفتن ارزش‌های دینی، ارزش ذاتی دارد و نه ثروت و مالی که از راه حلال به دست آید مذموم است. فقر و غنا هر دو از ابزارهای امتحان الهی هستند که می‌توانند مایۀ پیشرفت و تعالی، و یا انحراف و انحطاط انسان واقع شوند. البته، از این مطلب نباید غافل شد که انسان فقیر در جامعه نسبت به هم‌نوعان خویش مسئولیت کمتری خواهد داشت، و در روز واپسین در پیش‌گاه خداوند، حساب آسان‌تری دارد؛ چراکه در مورد مال دنیا فرموده‌اند: «در حلالش حساب و در حرامش عقاب است».[vii]
  7. ارث گذاشتن برای فرزندان و قرض الحسنه و...، در همین چهارچوب قرار می‌گیرند. اگر پس‌انداز مورد نکوهش باشد که دست‌گیری از ضعیفان و فقیران، معنا نخواهد داشت، این‌گونه است مسئله ارث. البته در این‌جا نباید نسبت به دیگر ارزش‌های دینی؛ نظیر حج، انفاق و... بی‌تفاوت ماند. بنابراین، آنچه که مورد نکوهش است، ثروت‌اندوزی غیر متعارف است،[viii] نه پس‌انداز بخشی از درآمد زندگی برای آینده خود و فرزندان.[ix]

[i]. «کَلاَّ إِنَّ الْإِنْسانَ لَیَطْغى* أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى»؛ به یقین انسان طغیان می کند، از این که خود را بی‏ نیاز ببیند!. علق، 6-7.

[ii]. ر. ک: « آثار قناعت و فرق آن با بخل»، 14858.

[iii]. ر. ک: «اسلام و مسئله تجمل‌گرایی»، 44478.

[iv]. ر. ک: «اسلام و ثروت اندوزی»، 1398؛ «خطر تکاثر و ثروت اندوزی»، 118101.

[v]. «رُوِیَ عَنِ النَّبِیِّ (ص) الْفَقْرُ فَخْرِی وَ بِهِ أَفْتَخِرُ»؛ پیامبر اسلام(ص) فرمود: فقر مایه مباحات من است و من به آن افتخار می کنم. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 69، ص 30، بیروت، موسسة الوفاء، 1409ق.

[vi]. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَةُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلا»؛ مال و فرزند، زینت زندگى دنیا است و باقیات صالحات [ارزش هاى پایدار و شایسته‏] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امید بخش ‏تر است. کهف، 46.

[vii].  «... وَ اعْلَمْ أَنَّ فِی حَلَالِهَا حِسَاباً وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابا...». محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 12، ص 51، قم، مؤسسة آل البیت، 1408ق.

[viii]. «واى بر هر عیب جوى مسخره‏ کننده ‏اى! همان کس که مال فراوانى جمع ‏آورى و شماره کرده (بدون ‏آن که مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! او گمان می کند که اموالش او را جاودانه می ‏سازد.

[ix]. ر. ک: «آینده ‌نگری و تفاوت آن با آرزوهای دراز»، 23058.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها