جستجوی پیشرفته
بازدید
10900
آخرین بروزرسانی: 1402/10/04
خلاصه پرسش
آیا جایز است از طریق غنا و موسیقی دین اسلام و سیره ی پیامبر (ص) را تبلیغ کرد؟
پرسش
بدیهی است که تبلیغ دین اسلام و دعوت مردم به سوی خدا بر هر مسلمانی که توان تبلیغ دارد، واجب است. به ویژه این که سیره و روش پیامبر(ص) -که تجسم اخلاق، آداب و اساس و برنامه های اسلام است-، بزرگ ترین شاهد بر این موضوع است.
آیا معرفی این روش و سیره پیامبر (ص) مقید به شکل و قالب خاصی است؛ مانند سخنرانی، خطابه و گفت و گو؟ آیا از راه های دیگر نظیر غنا و موسیقی و کنسرت و... نمی شود اسلام و رسالت پیامبر(ص) را به مردم معرفی کرد؟ به ویژه که در دنیای کنونی، موسیقی، فیلم و صوت و تصویر از عوامل مؤثر در تبلیغ اند؟
پاسخ اجمالی

تبلیغ دین اسلام به طور عام و سیره ی پیامبر (ص) به طور خاص، از مهم ترین مسائلی است که شایسته است درباره ی آنها و راه های تبلیغ و اجرایی کردنشان تفکر شود. البته در این رابطه مسائلی وجود دارد که باید به آنها توجه کرد:

 

1. حق بودن دین اسلام و سیره ی پیامبر اکرم (ص) باعث نمی شود تا انسان از راه های غیر مشروع بخواهد آن را تبلیغ کند. از نگاه اسلام هدف وسیله را توجیه نمی کند؛ چرا که این شیوه و روش ماکیاولی است. در نظر آنها انسان می تواند برای تبلیغ هدفش از هر وسیله ای بهره گیرد. در حالی که این روش از نظر اسلام مورد تائید نیست. بنابراین، صحیح نیست چیزهایی که مخالف ارزش های بالا و والای دینی است، از آنها برای ترویج و پیاده کردن ارزش ها بهره گیریم.

 

2. علاوه بر آن، هنگامی که به سیره و روش پیامبر (ص) و ائمه (ع) نگاه می کنیم، می بینیم که آن بزرگواران اهتمام ویژه ای در بهره گیری از ابزار و راهکارهای درست داشتند، همان گونه که نسبت به اهداف بلند و افکار پاک اهتمام داشتند.

 

از این رو؛ با غنا و موسیقی حرام جایز نیست که به تبلیغ دین بپردازیم. اما فیلم ها، تصاویر و کنسرت ها، اگر برنامه هایشان مخالف شرع نباشد در بهره گیری از آنها برای مقاصد اسلامی اشکالی نیست، در غیر این صورت جایز نیست. بهر حال راه ها و وسایل حلال در جهت تبلیغ دین و سیره ی پیامبر (ص) فراوان است؛ زیرا اسلام راه های تبلیغ و ترویج دین را به راه و روش خاصی منحصر نکرده، بلکه برای این کار قانون و ضابطه - که همان مطابقت با روح شریعت باشد را - معرفی نموده است. بنابراین، هر وسیله و روش که موافق این اصل (مطابقت با روح شریعت) باشد، می شود از آن در راه اهداف و مقاصد خویش بهره جست.

 

پاسخ تفصیلی

بدیهی است که تبلیغ دین به طور عام، به ویژه سیره و روش پیامبر (ص) که منعکس کننده و نشان دهنده ی ارزش ها، اخلاق و سیر و سلوک صحیح و دارای مضامین بلند است، از مهم ترین مسائلی است که شایسته است شخص مسلمان درباره اش فکر کرده و برای پیاده کردن این ارزش ها در روی زمین تلاش کند.

 

اما نکته ای که شایان توجه است و نباید از آن غفلت نمود، این است که اجرایی کردن این اهداف بلند و تبلیغ آن ارزش ها و رساندن آنها به گوش مردم، باید از راه های باشد که با مقاصد و اهداف رسالت پیامبر (ص) هماهنگی داشته باشد.

 

به عنوان مثال، اگر مفهومی مانند سیاست را در نظر بگیریم، تعریف این مفهوم (سیاست) از نظر ماکیاولیست: مدیریت و تخصصی است در دست حکام برای ادامه ی حکومت، از هر راهی که تحقق پیدا کند. [1]

 

برخی دیگر سیاست را این گونه تعریف کرده اند: سیاست خدعه و نیرنگ است برای حکومت کردن بر انسان ها. [2]

 

طبق این تعاریف از نگاه اینان برای رسیدن به هدف، استفاده از هر وسیله ای جایز است. اما هنگامی که که به تعریف سیاست از نگاه اسلام نظر می کنیم می بینیم که سیاست، اداره و تدبیر شؤون امت تعریف شده است. [3] بنابراین، شکی نیست زمانی که انسان مسلمان در این مفهوم تفکر کند، بدون تردید چیزی که می یابد رعایت ارزش های اسلامی است؛ چرا که با ارزش ها شؤون ملت به بهترین وجه تحقق می یابد.

 

از نظر اسلام صحیح نیست که فقط اهتمام به پیشرفت تکنولوژی داشته باشیم، یا به فکر پیشرفت اقتصادی و مادی باشیم، ولی از ارزش ها غافل شویم و تصور کنیم که در پیشرفت اقتصادی و مادی اداره ی امور ملت و مملکت، تحقق پیدا می کند.

 

بدین جهت است که می بینیم قرآن کریم و سنت پیامبر (ص) و ائمه (ع) فراوان بر مشروع بودن وسیله و راه های رسیدن به مقاصد مادی و معنوی، تأکید می کنند. خدای متعال در این باره می فرماید: "ای داوود ما تو را خلیفه در زمین قرار دادیم، پس در میان مردم به حق داوری کن و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد، کسانی که از راه خدا گمراه می شوند، عذاب شدیدی به خاطر فراموش کردن روز حساب دارند. [4]

 

این آیه ی شریفه تأکید و سفارش می کند بر این که به حق حکم کنید و از پیروی هوای نفس دوری نمایید؛ چرا که پیروی از حق و دوری از هوای نفس، با تعالیم آسمانی و رسالت انبیا سازگاری دارد، نه خدعه و نیرنگ. همچنین هنگامی که به سنت هم مراجعه می کنیم می بینیم از همین روش و الگو پیروی شده است. از پیامبر (ص) روایت شده است: &quotیچ حاکم مسلمان نیست، هنگامی که امور مسلمانان را به دست می گیرد، اگر نسبت به آنان خدعه و نیرنگ کند، خداوند بهشت را بر او حرام می کند. [5]

 

از مطالب گذشته این مسئله روشن شد که همان اندازه که به فکر نشر و ترویج دین هستیم، سزاوار است به همان اندازه، به فکر راه کارهای که برای نشر و تبلیغ دین اختیار می کنیم فکر کنیم که آیا این وسیله و راه تبلیغ از نظر اسلام درست و مشروع است، یا خیر؟

 

کلینی از امام صادق (ع) نقل می کند که آن حضرت فرمود: "حلال محمد (ص) حلال است تا روز قیامت و حرامش برای همیشه تا روز قیامت حرام است، نه غیر از این است و نه غیر از این خواهد آمد". [6]

 

در این جا برخی از نمونه هایی که بیانگر اهتمام پیامبر (ص) و ائمه (ع) به ارزش ها و پرهیز و دوری آن بزرگواران از به کار گیری خدعه و نیرنگ است، را بیان می کنیم:

 

1. موضع گیری پیامبر (ص) در مقابل عبدالله بن سعد بن ابی سرح

 

معروف است که عبدالله بن سعد مسلمان بود و مرتکب کاری شد که باعث ارتدادش گردید و پیامبر (ص) او را مهدور الدم اعلام کرد، وی برادر رضاعی عثمان بود، لذا از عثمان خواست تا خدمت پیامبر برسد و مداخله کند تا پیامبر (ص) از او بگذرد. عثمان به اتفاق برادرش خدمت پیامبر رسیدند، عثمان خطاب به پیامبر گفت: این شخص (عبدالله بن سعد) برادر رضاعی من است. مادرش در حق من لطف و محبت کرد، زمانی که بچه بودم مرا به دوش خود حمل کرد و ...، او را به من ببخش و از خونش در گذر، پیامبر (ص) از عثمان روبر گرداند، عثمان از طرف دیگر به مقابل حضرت رفت و همان حرف ها را تکرار کرد، پیامبر از عثمان رو برگرداند، تا کسی برخیزد و حکم خدا را در مورد عبدالله اجرا کند و گردنش را بزند. پیامبر (ص) زمانی که دید کسی بلند نمی شود تا حکم را اجرا کند و عثمان هم سر مبارکش را می بوسد و می گوید: یا رسول الله (ص) پدر و مادرم فدای تو باد، بیعتش را بر مسلمانی قبول کن، بیعتش را پذیرفت.

 

ابن ابی الحدید به نقل از واقدی می گوید: بعد از این ماجرا رسول الله (ص) به مسلمانان فرمود: چه چیزی مانع شما شد، از این که از جای خود برخیزید و این مرتد را بکشید؟ عباد بن بشر [7] گفت: یا رسول الله (ص) قسم به خدایی که تو را به حق مبعوث کرد، من از هر سو به طرف شما می آمدم، تا شاید اشاره کنید، تا من گردنش را بزنم، پیامبر (ص) در جواب او فرمود: "ما با اشاره کسی را نمی کشیم. یا این گونه فرمود: برای پیامبر خیانت چشم ها نیست". [8] بدیهی است که پیامبر (ص) حتی در چنین حالتی از روشی که مخالف ارزش ها و اهدافش بود پرهیز کرد.

 

2. واکنش امام علی (ع) در مقابل عمروعاص در جنگ صفین در منصرف شدن از قتل وی هنگامی که کشف عورت کرد، نمونه ای دیگر از این مسئله است. علامه مجلسی در "بحار الانوار" در این باره چنین نقل می کند: ... علی (ع) در حال فرار عمروعاص به وی رسید و ضربه ای به وی زد که به پایین زره اش اصابت کرد، و به پشت بر زمین افتاد و چون دید جانش در خطر است، لباسش را از تن در آورد و عورتش پیدا شد، در این هنگام امام علی (ع) به جهت کرامت و شرم و حیا از وی روی برگرداند و از کشتن وی منصرف شد، امام (ع) معاویه را به مبارزه طلب کرد، ولی او از مبارزه با علی (ع) سر باز زد، بُسر بن ارطاة به مبارزه آن حضرت رفت، علی (ع)  چنان ضربتی به او زد که او هم به پشت افتاد و او هم مانند عمروعاص کشف عورت کرد، علی (ع) از کشتن او نیز منصرف شد، پس فرمود ای مردم شام وای بر شما، از راه نامردی می خواهید جان خود را حفظ کنید، همانا این راه نامردی را عمروعاص به شما تعلیم داد. [9]

 

خلاصه این که تبلیغ دین و سیره ی پیامبر (ص) از راه فیلم، کنسرت و ... اگر مستلزم کارهای حرام باشد مانند این که زن و مرد مختلط باشند یا از غنا و موسیقی حرام [10] ، استفاده شود ...، در این صورت جایز نیست، اما اگر به نحوی باشد که موجب حرام شرعی نشود، در استفاده از این راه ها مانعی وجود ندارد. تجربه ی جمهوری اسلامی بهترین شاهد در این زمینه است. بنابراین، درست نیست انسان بخواهد ارزش های دینی، شرعی و اخلاقی را با زیر پا نهادن و ملتزم نبودن به این ارزش ها ترویج و تبلیغ کند، آیا نشر عفت از راه زیر پا نهادن عفت و پاکی صحیح است، آیا نشر و ترویج فضایل اخلاقی با مرتکب شدن رذایل اخلاقی صحیح است؟

 

بنابراین، با این بیان روشن شد که قانون و ضابطه در این راه منحصر به وسیله یا وسایل حاضر نیست، بلکه ملاک مطابقت این وسایل و راه ها، با احکام شرع است و بدیهی است که راهای تبلیغ صحیح فراوان است.

 



[1] لیون تروتسکی، الثورة و الحیاة الیومیه،ص13، چاپ 1979.

[2] کلیم صدیقی، الحرکة الاسلامیه ، ص 47.

[3] الثقافة السیاسیة الاسلامیة "فرهنگ علوم سیاسی اسلامی"، ص 12.

[4] صاد، 26.

[5]  این مطلب را مسلم نقل کرده است.

[6] کافی، ج 1، ص 59، ح 19.

[7] برخی گفته اند آن شخص ابابشیر بود، همچنین نقل شد که آن شخص عمر بن خطاب بود.

[8] ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج 18، ص 13.

[9] بحار الانوار، ج 32، ص 585 – 586.

[10] برای آگاهی بیشتر، نک: نمایه های:

1. فطرت و حرمت موسیقی، سؤال 1078 (سایت: 1256).

2. راه شناسایی موسیقی حلال از حرام، سؤال 499 (سایت: 540).

3. دلایل حرمت و حلیت موسیقی، سؤال 388 (سایت: 401).

4. شنیدن موسیقی، سؤال 1595 (سایت: 1590).

5. ملاکهای تشخیص موسیقی حلال و حرام در غرب، سؤال 1690 (سایت: 1859).

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها