جستجوی پیشرفته
بازدید
7271
آخرین بروزرسانی: 1398/10/23
خلاصه پرسش
عثمان مروندی، معروف به «لعل قلندر» که مزاری باشکوه در کشور پاکستان دارد که بود؟ او چه نقشی در تاریخ اسلام داشت که تا این حد مورد تجلیل قرار می‌گیرد؟
پرسش
با سلام؛ عثمان مروندی، معروف به «لعل قلندر» که مزار آن در منطقه سند پاکستان است، که بود و چه نقشی در تاریخ اسلام داشت؟ کجا و چه زمانی به دنیا آمد و چرا در منطقه سند پاکستان به خاک سپرده شد؟ آیا او از سادات و نیز از شیعیان بود؟
پاسخ اجمالی

«لعل شهباز قلندر» یا «عثمان مروندی» از صوفیان و مؤسسان طریقه قلندریه در «سِند» است که شاخه‌­ای از «ملامتیه» به شمار می‌آید. برخی منابع از علوی بودن وی سخن گفته و نسبت او را به امام علی(ع) می‌­رسانند. در مورد وطن نخستین وی، اختلاف نظر وجود دارد. برخی او را منتسب به مرند در آذربایجان شرقی و برخی دیگر متعلق به مروند در هرات می‌دانند. مذهب لعل شهباز نیز مورد اتفاق محققان نیست. وی از صوفیان پارسی گوی سند است که در ضمن سروده­‌های خود نسبت به حضرت علی(ع) و نیز اهل‌بیت(ع) اظهار ارادت و محبت نموده و اشعارش در دیوانی تحت عنوان «دیوان قلندر» گردآوری شده است.

پاسخ تفصیلی

نسب عثمان مروندی

«عثمان مروندی» معروف به «لعل شهباز» یا «لعل قلندر» یکی از صوفیان و شاعران فارسی‌گوی منطقه سند(واقع در پاکستان) در قرن ششم و هفتم قمری است. او در سال 583 ق دیده به جهان گشود. بر اساس برخی گزارش‌­ها وی از علویانی است که نسلش به امام جعفر صادق(ع) منتهی می‌گردد و او را فرزند سید حسن کبیر الدین بن شمس الدین بن صلاح الدین بن نورشاه بن خالد بن محب بن مشتاق بن سید نورالدین بن سید اسماعیل بن امام جعفر صادق دانسته‌اند.[1] حال آیا در سلسله نوادگان امام صادق(ع)، چنین نام‌هایی وجود داشت، موضوع دیگری است که باید در علم انساب مورد بررسی قرار گیرد.

وطن

در مورد وطن لعل شهباز میان محققان اختلاف نظر وجود دارد. برخی محققان، وطن اصلی او را «مروند» نگاشته و لقبش را «مروندی» ذکر کرده‌اند.[2] در ابیاتی که از او باقی مانده نیز نام مروند به صراحت ذکر شده است:

«ایا عثمان مروندی چرا مستی در این عالم»

و نیز:

«مـنم عثمان مروندی که یـار خواجـه منصورم».

از این‌رو است که او را متعلق به «مروند» از نواحی هرات افغانستان دانستند.[3]

با این وجود در برخی منابع او را به شهر «مرند» واقع در استان آذربایجان شرقی ایران نسبت داده­‌اند. از آن جمله تاریخ فرشته که از او به عنوان عثمان مرندی یاد کرده است.[4] ابن بطوطه نیز در یادکردی از سیوستان او را عثمان مرندی گفته است.[5]

بنابر تحقیقات مولانا غلام مصطفی قاسمی، از نامداران معاصر سند در کتاب سیوهانی شهباز و سندس هم عصر، ص 13و در کتاب اثر فارسی بر شعر سندی، ص 56، نام وطن او، مَرَند یکی از شهرهای معروف آذربایجان ذکر شده است.[6]

تحصیلات، سفرها و خدمات

لعل شهباز تحصیلات را در زادگاهش آغاز کرد و به منظور تکمیل دانش خود، عازم نیشابور شد و نزد سید ابراهیم ولی کربلایی به تحصیل علم پرداخت. وی پس از تحصیلات در نیشابور و زیارت مراقد ائمه اطهار و انجام مراسم حج بار دیگر به عراق بازگشت و پس از توقف کوتاهی در بغداد به ایران آمد. او پس از زیارت امام هشتم(ع) از راه مکران بلوچستان وارد سند شد.[7]

او در مسیر خود به هند وارد شهر ملتان گردید. در این زمان بود که محمد بن غیاث الدین(683 ق) والی سند، اقامت در آن‌جا را به وی پیشنهاد نمود و به همین جهت در صدد بنای خانقاهی برای او در آن شهر برآمد که مورد موافقت او قرار نگرفت و در نتیجه روانه هند گردید.[8]

لعل شهباز قلندر در طول مسیر خود به سوی هند با صوفیان معروف و برجسته ملاقات کرد و از آنها بهره گرفت. در هند نیز علاوه بر عبادت و ریاضت به کرّات به حضور خواجه معین الدین چشتی(متوفی 632 ق  و سرسلسله چشتیه در شبه قاره‌) می‌رسید و از او رمز درویشی و مبانی راه صوفیان را فرامی‌گرفت.از آن پس او با بوعلی قلندر (634 ق) ملاقات کرده و از وی بهره برد. شهباز به سفارش بوعلی قلندر به سوی سند عزیمت نمود، اما در مسیر خود مدتی در مولتان توقف کرد و به حضور عارفانی نظیر شیخ بهاءالدین زکریا مولتانی، شیخ فریدالدین گنج شکر، شیخ جلال الدین بخاری و شیخ صدرالدین عارف، فرزند بهاءالدین زکریا رسید. او بیش از ده سال با بزرگان تصوف به بحث و مباحثه پرداخت و از مشاهیر عرفای سلسله‌ی سهروردیه آن دیار بهره‌‌مند شد. شهباز قلندر در سال 649 ق به سند بازگشت و در سیوستان مسکن گزید.[9] گفته شده است وی پس از استقرار در سیوستان در محله‌ی بدنامی سکونت یافت. او توانست با نفوذ در بین مردم این منطقه و با تلاش‌های مخلصانه و مستمر، منطقه را از فساد و بی‌بند و باری پاک کند و مردم این ناحیه را از ضعف اخلاقی و نابودی حفظ کند. وی ضمن تبلیغ و هدایت، کار آموزش و تدریس را نیز وجهه همت خود ساخت و کلاس‌های علم عرفان دایر کرد و بعد از مدتی موفق شد منطقه را به یک مرکز فرهنگی مبدل سازد.[10]

شخصیت

لعل شهباز قلندر، یا عثمان مروندی از بنیان‌‏گذاران طریقه‌ی قلندرى که شاخه­‌ای از ملامتیه است محسوب می‌شود.[11] برخی از منابع که در مورد لعل شهباز سخن گفته‌­اند، وی را یک شخصیت صوفی، عابد، زاهد و مصلح در هند معرفی نموده و او را صاحب کشف و کرامت دانسته و کراماتی نیز برای او نقل کرده‌­اند.[12]

البته در برخی منابع نیز که عمدتاً در خصوص تصوف هند یا فرقه‌ی قلندریه نگاشته شده، لعل شهباز شخصیتی غیر مقید به شرع معرفی شده است.[13] در احوال وی گفته‌­اند که سرخ می‌پوشید و به شیوه‏‌ى ملامتیان در دید مردمان می‌نوشید و پایبند آیین‌‏هاى دینى نبود.[14] به دلیل علاقه وافری که به پوشیدن لباس سرخ داشت به او لعل، یعنی سرخ می‌گفتند.[15] وی را از جمله مریدان و خلفای بهاء الدین زکریا یاد کرده‌­اند.[16]

البته برخی منابع که به زندگی‌نامه صوفیان قرن دوم تا هفتم بویژه صوفیان هم‌‌عصر لعل شهباز پرداختند متعرض شخصیت وی نشدند.[17]

مذهب

شناخت صحیح گرایش مذهبى صوفیان امرى دشوار به ‏نظر می‌رسد. در واقع، پیران طریقت و صوفیان پیش از آن‌که شیعه یا سنّى باشند، یک صوفى داراى مکتب ویژه خود هستند. با این وجود نظریاتی در مورد مذهب برخی از آنان ابراز شده است.

در نخستین نگاه، اشعار بر جای مانده از لعل شهباز در مدح حضرت علی(ع) گمان شیعه بودن او را می‌رساند:

جام مهر علی است در دستم            باده از جام خورده‌ام، مستم

کمر اندر قلندری بستم                       از دل پاک حیدری هستم

حیدریم، قلندرم، مستم                      بنده مرتضی علی هستم[18]

برخی اما او را شیعه اسماعیلی دانستند. آنان بر این باورند که سقوط قلعه‌های اسماعیلیان به دست مغول و تضعیفشان بسیارى از آنان را واداشت که براى حفظ خود با التزام به تقیه به صوفیگرى روى آورند؛ از این‌رو برخی از آنها به تأسیس مکاتبى در تصوّف دست زدند که از جمله آنها باید از عثمان مروندى از خاندان اسماعیلیان نزارى الَموت نام برد.[19] اواخر قرن ششم بود که اسماعیلیان به تدریج وارد طریقت تصوّف‏ شیخ بهاء الدین زکریا (661 ق) که مؤسس سلسله سهروردیه در مولتان بود، شدند. در ادامه بعضى از این صوفیان شیعه اثناعشرى شده و بعضى دیگر مخفیانه در مذهب اسماعیلیه باقى ماندند.[20]

برخی نیز او را از اهل‌سنت دانسته و معتقدند صوفیان فرقه سهروردیه که لعل شهباز نیز به آن منتسب است و نیز فرقه چشتیه سنى‌مذهب‏ بودند. این صوفیان ضمن این‌که به اهل‌بیت و دوازده امام(ع) ارادت می‌ورزیدند، به ترتیب تاریخى موجود در مورد جانشینان پیامبر اکرم(ص) نیز اعتقاد داشتند.[21]

در حقیقت این دسته از سنیان‏ را می‌توان سنیان دوازده امامى‏ نامید؛ چراکه در عین علاقه به دوازده امام، از رفض و انکار و سبّ صحابه متنفّر بودند. این قبیل سنیان‏، هم مقتل خوانى می‌کردند، و هم در کتاب‌هایشان از فضایل دوازده امام و ولایت آنان سخن می‌گفتند. آنان از نظر روحى و فکرى، شیعه و صوفى بودند، اما در عمل و فقه تابع مذهب ابوحنیفه بوده، اعتقاد به صحابه و خلفاى نخست داشتند.[22]

برخی نویسندگان بر این باورند که اساساً صوفیان از لحاظ مسلک، نه سنّى بودند و نه شیعه، بلکه آنها آشنا به رمز نور وحدانیت و جمال اسد اللهیت بودند. برخی از آنان قایل به سلسله خلافت بودند، اختلافات درونى دو مذهب را در مقابل غیرمسلمانان یادآور نمی‌شدند و تنها توحید و نبوّت و مسائل مربوط به‏ نبوّت را بیان می‌کردند.[23]

در هرصورت صوفیان و قلندرها به شدّت، شیفته‌ی موسیقى بوده و خواندن آواز و سرودهایى در مدح حضرت على(ع) و اهل‌بیت پیامبر(ص) را دوست داشتند. در حقیقت آنان مروجین آتشین دوستى و عشق به حضرت على(ع) و اهل‌بیت(ع) بودند. لعل شهباز قلندر نیز سرودهایى به زبان‌هاى فارسى و سندى در مدح حضرت على و اهل‌بیت(ع) می‌سرود. البته قرن‌ها کسی به جمع‌آوری اشعارش وی اقدام ننموده و سروده‌­های او به صورت پراکنده در کتاب‌ها و یادداشت‌های افراد وجود داشت. در سال 1998م اشعار لعل شهباز توسط شیخ الهی بخش، فرماندار اسبق سهوان جمع‌آوری گردید و تحت عنوان دیوان قلندر منتشر گردید.[24]

آرامگاه

محل دفن لعل شهباز، ولایتی در سند است که آن‌را سهوان‏، سیهوان، سیوهن یا سیون نیز گفته‌­اند. این شهر باستانی با قدمت چندین قرن با فاصله حدود 120 کیلومتر در غرب حیدرآباد پاکستان و در کنار رود سند قرار دارد.[25]

لعل شهباز که تمام عمر خود مجرد بود تا زمان وفاتش، یعنی سال 673 ق در این شهر اقامت داشت. امروزه سهوان شریف که مدفن و بارگاه لعل شهباز در آن قرار دارد، زیارتگاه علاقه‌­مندان او است.[26] در این محل مراسمی جهت یادبود عثمان مروندی برگزار می‌شود که عرس گفته می‌شود. این‌گونه مراسم که جهت یادبود مشایخ صوفیه برگزار می‌شود معمولاً با برنامه رقص، طبل و موسیقى همراه است و مردان و زنان به ‏صورت مختلط در آنها شرکت می‌کنند و در آنها آداب اسلامى هرگز رعایت نمی‌شود. اما بعضى از شیعیان در سال‌‏هاى اخیر تلاش نمودند تا این نوع مراسم را با انجام مداحى و روضه‌‏خوانى مذهبی‌تر نمایند.[27]

 

[1]. لاهوری، غلام سرور، خزینة الأصفیاء، ج2، 47، کاونپور، چاپخانه نولکشور، 1914م. 

[2]. بکری، محمد معصوم، تاریخ سند، تاریخ معصومى،تحقیق، داود پوت، عمر بن محمد، ص 40، تهران، اساطیر، چاپ اول، 1382ش. 

[3]. عارفی، محمد اکرم، شیعیان پاکستان، ص 179، قم، شیعه‌شناسی، چاپ اول، 1385ش؛ سومرو، محمد موسی، مجله هلال، شماره 125، مرداد 1351، ص 21-25.

[4]. فرشته، محمد قاسم، تاریخ فرشته از آغاز تا بابر، تحقیق، نصیری، محمد رضا، ج‏1، ص 279، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، 1387ش.

[5]. ابن بطوطه، محمد بن عبد الله، رحلة ابن بطوطة، تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، تحقیق، عبدالهادی تازی، ج‏3، ص 81، ریاض، اکادیمیه المملکه العربیه، چاپ اول، 1417ق.

[6]. صافی، قاسم، مقام لعل شهباز قلندر عارف و سخنور فارسی در سند، پژوهش­های ادب عرفانی، ص 39-60، ش 5، بهار 1387ش.

[7]. همان.

[8]. تاریخ سند، تاریخ معصومى، متن، ص 40؛ تاریخ فرشته از آغاز تا بابر، ج‏1، ص 279؛ حسنی، عبد الحی، نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج ‏1، ص 136، حیدر آباد، مطبعة مجلس دائرة المعارف العثمانیة، چاپ دوم، 1382ش.

[9]. باریچو، مشتاق مسرور، لعل شهباز قلندر، ص 35،حیدرآباد، شمع بک دیپو، 1991م؛ برنی، ضیاءالدین، تاریخ فیروز شاهی، تصحیح، شیخ عبد الرشید، ص 67-68، هند، دانشگاه اسلامی علیگره، 1957م.

[10]. لعل شهباز قلندر، ص 43.

[11]. شیعیان پاکستان، ص 179.

[12]. ر. ک: سندهی، میمن عبدالمجید، سوانح قلندر، سند محکمه اوقاف سند، 1995م؛ سومرو، محمد موسی، حضرت لعل شهباز، مجلّه هلال، شماره 125، مرداد 1351، ص 21-25؛ نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج‏1، ص 136.

[13]. شیفعی کدکنی، محمد رضا، قلندریه در تاریخ و دگردیسیهای یک ایدئولوژی، ص 255-256، تهران، سخن، 1386ش.

[14]. منزوی، احمد، فهرستواره کتابهاى فارسى، ج ‏3، ص 1991، تهران، مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1382ش.

[15]. اطهر رضوی، عباس، شیعه در هند، ص 252، قم، دفتر تبلیغات اسلامى‏، چاپ اول، 1376ش.

[16]. فهرستواره کتابهاى فارسى، ج‏ 8، ص 975.

[17]. ر. ک: جامی، نورالدین عبد الرحمان، نفحات الانس، محقق، ولیام ناسولیس، مولوى غلام عیسى، مولوى عبد الحمید، مطبعه لیسى‏، کلکته، 1858 م.

[18]. قاضی، نبی بخش، لعل شهباز قلندر(عثمان مرندی)،ص 25، تهران، توسعه فرهنگی منطقه‌ای، 1352؛ شیعیان پاکستان، ص 181.

[19]. فرقانی، محمد فاروق، تاریخ اسماعیلیان قهستان، ص 285- 286، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، 1385ش.

[20]. شیعه در هند، ص 240.

[21]. همان، ص 249.

[22]. جعفریان، رسول، تشیع و تسنن در خراسان روزگار صفوى، ج 1-‏ ص 46، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه‏، چاپ اول، 1379ش.

[23]. شیعیان پاکستان، ص180- 181؛ رضوى، علی حسین، تاریخ شیعیان على، ص 641- 642، کراچى، امامیه اکیدمى، 1992م.

[24]. شیعه در هند، ص 252؛ مقام لعل شهباز قلندر عارف و سخنور فارسی در هند، ص 39-60.

[25]. رحلة ابن بطوطة، تحفة النظار فی غرائب الأمصار و عجائب الأسفار، ج ‏3، ص 51؛ تاریخ فرشته از آغاز تا بابر، ج ‏1، ص 672؛ شیروانی، زین العابدین، بستان السیاحه، ص 315، تهران، سنایى‏، چاپ اول، بی‌تا؛ ابن عبد الحق، صفی الدین، مراصد الإطلاع علی أسماء الأمکنة و البقاع، محقق، بجاوى، على محمد، ج ‏2، ص 769، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.

[26]. نزهة الخواطر و بهجة المسامع و النواظر، ج ‏1، ص 136؛ تاریخ اسماعیلیان قهستان، ص 285- 286، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ دوم، 1385ش.

[27]. شیعیان پاکستان، ص 161.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها