چند روز قبل فرزند شهیدی که یکی از دوستان منه به مناسبت روز پدر و تبریک پیشاپیش، برام پیامکی فرستاد؛ «به راحتی گفتیم بابا آب داد و نان داد اما نفهمیدیم بابا برای آب و نان چگونه جوانیش را داد، برای باباهائی که دیگه هیچ وقت پیش ما نیستند یکدسته گل نور از حمد و سوره نثار کنید و به اسطوره های زندگیمون بگویم روزت مبارک». و من براش پیامک کردم؛ «آنها نه برای آب و نان که برای هنر عاشق شدنشان اسطوره شدند و رفتند ....... و ماندند».

آره رفیق بسیاری از فرزندان شهدا تودلشون مونده که چرا بابا بیشتر پیش ما نبود و چه سخت گذشت روزها و شبهای بدون عطر پدر در خانه و بسیاری از مادرهای شهدا هنوز افسوس می خورند که چرا چند بار بیشتر پسرشون رو نبوسیدن و چند بار بیشتر به قد و قامتش نگاه نکردن و... خدا کنه این 96 شهیدی که به سرعت برق و باد ما رو پشت سر گذاشتن و رفتن تا پس از دیدار با پیر و مرادشون دوباره تو عرش خدا جابگیرن، برای ما دعا کنن که یادمون نره چه زحمتهائی کشیده شده که حالا اینجائیم، نکنه خدا نکرده به اسم شهدا و جهاد نردبون بسازیم که خودمون بالا بریم، نکنه حال و هوای شهدا همین چند روزه باشه و دوباره دعواها سر پست و مقام و ممیز شروع بشه، نکنه یادمون بره اونا رفتن که ما موندیم، نکنه عُقلا بگن؛ اگه راه و رسم شهدا رو قبول دارید پس این همه بد اخلاقی و گاهاً ابتذال فرهنگی و بد حجابی و سینما و بعضی فیلمهای رسانه ملی و دعواهای سیاسی و... یعنی چی؟!!! «بابا دم خروس ببینیم یا قسم حضرت عباس رو» باور کنیم که شهدا به ما حاضر و ناظرند، خدا کنه قیامت شرمنده ای مرامشون نشیم و با اسم بی مرام تو محشر صدامون نکنن که بریم پای حساب و کتاب.

یا علی