کد سایت
ar22364
کد بایگانی
61255
نمایه
زندگینامه حارث بن هشام بن مغیره
طبقه بندی موضوعی
تاریخ
برچسب
مکه|ابوجهل|شام|ام هانی|حارث بن هشام
خلاصه پرسش
«حارث بن هشام» (برادر ابوجهل) چه نقشی در صدر اسلام داشت؟
پرسش
حارث بن هشام بن مغیره چه کسی بود؟ و چه نقشی در اسلام داشت؟
پاسخ اجمالی
«حارث بن هشام بن مغیره مخزومی»، از قبیله قریش و کنیهاش «ابو عبدالرحمن» و مادرش «ام الجلاس، اسماء بنت مُخَرِّبه» بود. حارث برادر تنی ابوجهل و پسر عموی خالد بن ولید و پسر عموی مادر عمر بن خطاب بود. او جزو مشرکان مکه بود و در جنگ بدر نیز در کنار برادرش ابوجهل، علیه مسلمانان به نبرد برخاست، اما او از جنگ فرار کرد و برادرش(ابوجهل) کشته شد؛ از اینرو مورد سرزنش مردم قرار گرفت.[1] او تا فتح مکه همچنان بر عقیده مشرکانه خود باقی بود.[2]
اسلام آوردن حارث
حارث بن هشام، از جمله افرادی بود که پیامبر اسلام(ص) به مسلمانان دستور داد تا آنها را بکشند، حتی اگر به پرده کعبه پناه برده باشند.[3] ولی او به همراه چند نفر دیگر به خانه ام هانی(دختر عموی پیامبر و خواهر علی بن ابیطالب) پناه برد. امام علی(ع) که همواره در اجرای دستورات پیامبر(ص) بسیار مصمّم بود، برای کشتن این افراد به خانه خواهرش رفت و اصرار زیادی بر این کار کرد. ولی با وساطت ام هانی و امان گرفتن او از پیامبر(ص) برای این افراد، آنان از مرگ حتمی جان سالم به در بردند.[4]
حارث پس از این، اسلام آورد و در جنگ حنین حضور پیدا کرد و به عنوان «مؤلفة قلوبهم» صد شتر از طرف پیامبر(ص) به او هدیه داده شد. او تا زمان رحلت پیامبر(ص) همچنان ساکن مکه بود.[5]
سرانجام حارث
پس از رحلت پیامبر(ص)، حارث برای شرکت در فتوحات اسلامی، به سرزمین شام رفته و همانجا از دنیا رفت. درباره جزئیات این رویداد، اختلافاتی در نقلهای تاریخی وجود دارد.
برخی گفتهاند: او در زمان خلافت ابوبکر، به شام رفت و در زمان خلافت عمر بن خطاب و در سال هجدهم هجری، بر اثر طاعون «عمواس»[6] از دنیا رفت.[7] اما برخی دیگر گفتهاند: او در زمان خلافت عمر بن خطاب برای جهاد به سمت شام حرکت کرد و بنابر نقل مدائنی، در جنگ «یرموک»، در سال پانزدهم هجری کشته شد.[8]
نقل شده است که در جنگ یرموک، حارث و عکرمه بن ابوجهل و عیاش بن ابی ربیعه مجروح شده بودند. حارث آب طلبید ولی وقتی دید که عکرمه به او نگاه میکند، گفت آب را به عکرمه بدهید. عکرمه نیز وقتی دید عیاش به او نگاه میکند، گفت آنرا به عیاش بدهید. وقتی خواستند به عیاش آب بدهند، او از دنیا رفت. آن دو نفر نیز قبل از اینکه آب به آنها رساند شود، از دنیا رفتند.
نقل شده است که وقتی حارث، شهر مکه را ترک کرد، مردم به مشایعت او آمده و از فراقش گریه کردند. دانشمندان علم انساب گفتهاند: از حارث فقط یک پسر به نام عبدالرحمن و یک دختر به نام ام حکیم باقی ماند. همسرش نیز پس از او به ازدواج عمر بن خطاب درآمد.[9]
اسلام آوردن حارث
حارث بن هشام، از جمله افرادی بود که پیامبر اسلام(ص) به مسلمانان دستور داد تا آنها را بکشند، حتی اگر به پرده کعبه پناه برده باشند.[3] ولی او به همراه چند نفر دیگر به خانه ام هانی(دختر عموی پیامبر و خواهر علی بن ابیطالب) پناه برد. امام علی(ع) که همواره در اجرای دستورات پیامبر(ص) بسیار مصمّم بود، برای کشتن این افراد به خانه خواهرش رفت و اصرار زیادی بر این کار کرد. ولی با وساطت ام هانی و امان گرفتن او از پیامبر(ص) برای این افراد، آنان از مرگ حتمی جان سالم به در بردند.[4]
حارث پس از این، اسلام آورد و در جنگ حنین حضور پیدا کرد و به عنوان «مؤلفة قلوبهم» صد شتر از طرف پیامبر(ص) به او هدیه داده شد. او تا زمان رحلت پیامبر(ص) همچنان ساکن مکه بود.[5]
سرانجام حارث
پس از رحلت پیامبر(ص)، حارث برای شرکت در فتوحات اسلامی، به سرزمین شام رفته و همانجا از دنیا رفت. درباره جزئیات این رویداد، اختلافاتی در نقلهای تاریخی وجود دارد.
برخی گفتهاند: او در زمان خلافت ابوبکر، به شام رفت و در زمان خلافت عمر بن خطاب و در سال هجدهم هجری، بر اثر طاعون «عمواس»[6] از دنیا رفت.[7] اما برخی دیگر گفتهاند: او در زمان خلافت عمر بن خطاب برای جهاد به سمت شام حرکت کرد و بنابر نقل مدائنی، در جنگ «یرموک»، در سال پانزدهم هجری کشته شد.[8]
نقل شده است که در جنگ یرموک، حارث و عکرمه بن ابوجهل و عیاش بن ابی ربیعه مجروح شده بودند. حارث آب طلبید ولی وقتی دید که عکرمه به او نگاه میکند، گفت آب را به عکرمه بدهید. عکرمه نیز وقتی دید عیاش به او نگاه میکند، گفت آنرا به عیاش بدهید. وقتی خواستند به عیاش آب بدهند، او از دنیا رفت. آن دو نفر نیز قبل از اینکه آب به آنها رساند شود، از دنیا رفتند.
نقل شده است که وقتی حارث، شهر مکه را ترک کرد، مردم به مشایعت او آمده و از فراقش گریه کردند. دانشمندان علم انساب گفتهاند: از حارث فقط یک پسر به نام عبدالرحمن و یک دختر به نام ام حکیم باقی ماند. همسرش نیز پس از او به ازدواج عمر بن خطاب درآمد.[9]
[1]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 420، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[2]. ابن عبدالبر، یوسف بن عبد الله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ج 1، ص 302، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، 1412ق.
[3]. یعقوبی، احمد بن أبی یعقوب، تاریخ الیعقوبی، ج 2، ص 59، دار صادر، بیروت، چاپ اول، بیتا؛ عاملی، جعفر مرتضی، الصحیح من سیرة النبی الأعظم، ج 23، ص 9 - 10، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1426ق.
[4]. الاستیعاب، ج 1، ص 302.
[5]. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 7، ص 283، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1410ق.
[6]. اولین طاعونی که مسلمانان دچار آن شدند؛ ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 1، ص 148، بیروت، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.
[7]. الطبقات الکبری، ج 7، ص 283.
[8]. الاستیعاب، ج 1، ص 303.
[9]. اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 1، ص 421.