کد سایت
ar22636
کد بایگانی
87499
نمایه
خصوصیت بیان اذن پروردگار در بلد طیب
طبقه بندی موضوعی
تفسیر
خلاصه پرسش
چرا قرآن کریم، رویش گیاهان در سرزمینهای حاصلخیز را به اذن پروردگار پیوند زده است، اما به اجازه خدا در رویش گیاهانی - ولو اندک - در سرزمینهای بایر اشارهای نکرده است؟
پرسش
قرآن کریم در آیه 58 سوره اعراف میفرماید: «وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَبَاتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لَا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِدًا کَذَلِکَ نُصَرِّفُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ». سؤال این است که چرا خروج نبات (گیاه) پاک را به اذن پروردگار تخصیص داده است؟
پاسخ اجمالی
«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ».[1]
«و سرزمین حاصلخیز، گیاهش را با اجازه پروردگارش میرویاند، اما زمینهای بایر جز اندکی نمیرویاند! اینگونه نشانههای خود را در اختیار مردم شکرگزار قرار میدهیم».
از ابن عباس، مجاهد و حسن روایت شده است که این آیه، تشبیهی است که خدای متعال در باره مؤمن و کافر آورده، و خبر داده است که تمام زمینها از یک جنس هستند، اما برخی از آنها که پاکاند، به سبب ریزش باران نرم میشوند، گیاهان مفید از آنها میروید و محصولشان فراوان میشود. اما برخی از زمینها شورزار و سختاند، چیزی از آنها نمیروید و اگر بروید نفع چندانی ندارد. اینگونه است قلوب انسانها؛ تماماً از گوشت و خون است. برخی از آنها موعظه را میپذیرند، اما برخی قسی و سختاند و پند و اندرز را نمیپذیرند.[2]
سؤال این است که چرا قرآن کریم در «بلد طیب» رویش گیاهان را به اذن پروردگار مقید کرده، ولی در «بلد خبیث» به اذن پروردگار مقید نشده است؟
میتوان چنین پاسخ داد که معمولاً - و در گفتوگوهای بین مردم - اگر به عنوان نمونه، فردی به دیگری کمک بزرگ و چشمگیری کرده و در کنار آن نیز کمک ناچیز دیگری هم کرده باشد، اگر روزی بخواهد یادآور آن شود، تنها به کمک بزرگش اشاره میکند. به هرحال مفسران در این زمینه، توضیحاتی را در اختیار قرار دادهاند:
1. اگر در این آیه، رویش گیاه از سرزمین حاصلخیز به اذن الهی مرتبط شده، اما زمین سخت و شورزار بدون قید اذن خدا آمده، با اینکه هر دو(زمین طیب و زمین خبیث) فعل خدای متعالاند و هر دو دارای حکمت میباشند، این تصریح میتواند اشاره به این داشته باشد که طاعات و خوبیها متعلق امر الهی بوده، اما معصیت مخالف امر خداوند میباشد.[3]
2. زمین پاک به دلیل پاک بودنش از باب مدح و شرافت، مورد تصریح اذن پروردگار قرار گرفته است.[4]
3. تصریح به اذن پروردگار، دلالت بر شرافت گیاهانی دارد که از زمین پاک میرویند، و اشاره خدای متعال به پاک بودن گیاهان و رویش آن به اذن پروردگار، در حقیقت اذن خاص است که همان اذن عنایت و تکریم است، نه اذن تقدیر و تکوین؛ چرا که اذن تقدیر و تکوین شناخته شده است که در اینجا خصوصیتی برای بیان آن نیست.[5]
4. این تصریح به اذن پروردگار دلالت بر آن دارد که مؤمنان هر عمل خیر و طاعتی را که انجام میدهند، به توفیق و عنایت خدای سبحان است.[6]
5. به هرحال تصریح به اذن پروردگار در این آیه به جهت آن است که آن دلالتش صریحتر و واضحتر بر عظمت و نفوذ اراده الهی بدون هیچگونه مشقتی است.[7]
«و سرزمین حاصلخیز، گیاهش را با اجازه پروردگارش میرویاند، اما زمینهای بایر جز اندکی نمیرویاند! اینگونه نشانههای خود را در اختیار مردم شکرگزار قرار میدهیم».
از ابن عباس، مجاهد و حسن روایت شده است که این آیه، تشبیهی است که خدای متعال در باره مؤمن و کافر آورده، و خبر داده است که تمام زمینها از یک جنس هستند، اما برخی از آنها که پاکاند، به سبب ریزش باران نرم میشوند، گیاهان مفید از آنها میروید و محصولشان فراوان میشود. اما برخی از زمینها شورزار و سختاند، چیزی از آنها نمیروید و اگر بروید نفع چندانی ندارد. اینگونه است قلوب انسانها؛ تماماً از گوشت و خون است. برخی از آنها موعظه را میپذیرند، اما برخی قسی و سختاند و پند و اندرز را نمیپذیرند.[2]
سؤال این است که چرا قرآن کریم در «بلد طیب» رویش گیاهان را به اذن پروردگار مقید کرده، ولی در «بلد خبیث» به اذن پروردگار مقید نشده است؟
میتوان چنین پاسخ داد که معمولاً - و در گفتوگوهای بین مردم - اگر به عنوان نمونه، فردی به دیگری کمک بزرگ و چشمگیری کرده و در کنار آن نیز کمک ناچیز دیگری هم کرده باشد، اگر روزی بخواهد یادآور آن شود، تنها به کمک بزرگش اشاره میکند. به هرحال مفسران در این زمینه، توضیحاتی را در اختیار قرار دادهاند:
1. اگر در این آیه، رویش گیاه از سرزمین حاصلخیز به اذن الهی مرتبط شده، اما زمین سخت و شورزار بدون قید اذن خدا آمده، با اینکه هر دو(زمین طیب و زمین خبیث) فعل خدای متعالاند و هر دو دارای حکمت میباشند، این تصریح میتواند اشاره به این داشته باشد که طاعات و خوبیها متعلق امر الهی بوده، اما معصیت مخالف امر خداوند میباشد.[3]
2. زمین پاک به دلیل پاک بودنش از باب مدح و شرافت، مورد تصریح اذن پروردگار قرار گرفته است.[4]
3. تصریح به اذن پروردگار، دلالت بر شرافت گیاهانی دارد که از زمین پاک میرویند، و اشاره خدای متعال به پاک بودن گیاهان و رویش آن به اذن پروردگار، در حقیقت اذن خاص است که همان اذن عنایت و تکریم است، نه اذن تقدیر و تکوین؛ چرا که اذن تقدیر و تکوین شناخته شده است که در اینجا خصوصیتی برای بیان آن نیست.[5]
4. این تصریح به اذن پروردگار دلالت بر آن دارد که مؤمنان هر عمل خیر و طاعتی را که انجام میدهند، به توفیق و عنایت خدای سبحان است.[6]
5. به هرحال تصریح به اذن پروردگار در این آیه به جهت آن است که آن دلالتش صریحتر و واضحتر بر عظمت و نفوذ اراده الهی بدون هیچگونه مشقتی است.[7]
[1]. اعراف، 58.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، بلاغی، محمد جواد، ج 4، ص 666، ناصر خسرو، تهران، 1372ش.
[3]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 4، ص 433، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
[4]. ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق، عبدالشافی محمد، عبدالسلام، ج 2، ص 414، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1422ق.
[5]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 8، ص 143، بیروت، مؤسسة التاریخ، چاپ اول، بیتا.
[6]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 14، ص 292، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[7]. کاشانی، ملا فتح الله، تفسیر منهج الصادقین فی الزام المخالفین، ج 4، ص 45، تهران، کتابفروشی محمد حسن علمی، 1336ش.