کد سایت
az21689
کد بایگانی
31862
نمایه
کثرت نفسی و خارجی
طبقه بندی موضوعی
وحدت وجود,تجلی ذاتی,وحدت وجود,کثرت موجودات
برچسب
کثرت خارجی|کثرت نفسی
خلاصه پرسش
کثرت خارجی و کثرت نفسی، به چه معنا است؟
پرسش
سلام علیکم؛ لطفا توضیحی -هر چند مختصر- در باره این اصطلاحات بیان نمایید: 1. کثرت، 2. کثرت خارجی، 3. کثرت نفسی
پاسخ اجمالی
۱. کثرت: «کثرت» و «وحدت» از مفاهیم بدیهی هستند که نیاز به تعریف منطقی ندارند؛ به همین جهت تعریفی که از آندو میشود شرح اسم و تعریف لفظی است؛ مانند اینکه در تعریف کثرت گفته میشود: «کثرت حیثیت انقسام است»؛ یعنی چیزی که دارای انقسام باشد - از آن جهت که منقسم است- به آن کثیر گفته میشود.[1]
۲. کثرت خارجی و نفسی: مسئلهی کثرت خارجی و نفسی بر اساس دو دیدگاه(فلسفه و عرفان) قابل بررسی است.
الف. حکیمان در توضیح کثرت خارجی و نفسی میگویند ما در موجودات خارجی دو نوع کثرت مشاهده میکنیم: یکى کثرت از جهت اعراض خارجی است؛ مانند اینکه مشاهده میکنیم این اسب است و آن انسان است و آن دیگر درخت و... .
کثرت دیگر مربوط به خود وجود است؛ مانند اینکه این موجود بالفعل است و آن دیگر بالقوّه است، یا این واحد است و آن کثیر، یا این حادث است، آن قدیم و این ممکن است و آن واجب و غیره.
کثرت از جهت اول را از این جهت که مقوم وجود نیست، بلکه به لحاظ عروض ماهیت بر وجود است،[2] کثرت خارجی میگویند. اما کثرت از جهت دوم، که از طریق انقسامات نفس وجود عارض آن مىشود؛ مانند تقسیم آن به واجب و ممکن، یا به واحد و کثیر، یا به بالفعل و بالقوّه و...؛ این نوع کثرت از مقومات وجود و در ذات آن است و خارج از آن یا جزء آن نیست؛ این نوع کثرت را میتوان کثرت نفسی نامید.[3]
ب. اما تعبیر کثرت خارجی و نفسی در عرفان ظاهراً به این جهت است که اهل عرفان گاهی کثرت را به لحاظ مرحله ذات خدا و به تعبیر اهل عرفان در مرتبه «صقع ذات» مطرح میکنند، و گاهی به لحاظ خارج از ذات خداوند. کثرت به لحاظ مرحلهی ذات را میتوان کثرت نفسی نامید، و کثرت به لحاظ دوم را میتوان کثرت خارجی دانست.[4]
۲. کثرت خارجی و نفسی: مسئلهی کثرت خارجی و نفسی بر اساس دو دیدگاه(فلسفه و عرفان) قابل بررسی است.
الف. حکیمان در توضیح کثرت خارجی و نفسی میگویند ما در موجودات خارجی دو نوع کثرت مشاهده میکنیم: یکى کثرت از جهت اعراض خارجی است؛ مانند اینکه مشاهده میکنیم این اسب است و آن انسان است و آن دیگر درخت و... .
کثرت دیگر مربوط به خود وجود است؛ مانند اینکه این موجود بالفعل است و آن دیگر بالقوّه است، یا این واحد است و آن کثیر، یا این حادث است، آن قدیم و این ممکن است و آن واجب و غیره.
کثرت از جهت اول را از این جهت که مقوم وجود نیست، بلکه به لحاظ عروض ماهیت بر وجود است،[2] کثرت خارجی میگویند. اما کثرت از جهت دوم، که از طریق انقسامات نفس وجود عارض آن مىشود؛ مانند تقسیم آن به واجب و ممکن، یا به واحد و کثیر، یا به بالفعل و بالقوّه و...؛ این نوع کثرت از مقومات وجود و در ذات آن است و خارج از آن یا جزء آن نیست؛ این نوع کثرت را میتوان کثرت نفسی نامید.[3]
ب. اما تعبیر کثرت خارجی و نفسی در عرفان ظاهراً به این جهت است که اهل عرفان گاهی کثرت را به لحاظ مرحله ذات خدا و به تعبیر اهل عرفان در مرتبه «صقع ذات» مطرح میکنند، و گاهی به لحاظ خارج از ذات خداوند. کثرت به لحاظ مرحلهی ذات را میتوان کثرت نفسی نامید، و کثرت به لحاظ دوم را میتوان کثرت خارجی دانست.[4]
[1]. طباطبائی، سید محمد حسین، بدایة الحکمة، ص 127 و 128، مؤسسه نشر اسلامی، قم، بیتا.
[2]. البته هر چند بنابر اصالت وجود، تحقق ماهیت نیز به وجود است، ولی منظور این است کثرتی که از ناحیه ماهیت بر وجود عارض میشود مقوم وجود نیست.
[3] ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 17 و 18، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ پنجم، 1404ق.
[4] ر. ک: ابن ترکه، صائن الدین على بن محمد، تمهید القواعد، ص 54، انتشارات وزارت فرهنگ و آموزش عالى، تهران، 1360ش.