بعد از ماجرای فدک و خطبهی فدکیه و بعد از آنکه نشانههای تأثیر سخنان امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در میان مردم مشاهده میشد، بر اساس برخی گزارشهای موجود در منابع اهلسنت، ابوبکر با نگرانی به بالای منبر رفت و سخنانی ایراد کرد که در صورتی که این گزارش را بپذیریم، برخی از فرازهای آن، جسارت مستقیم و یا غیر مستقیم به آنحضرات(ع) و نیز به دیگر مسلمانان ارزیابی میشود که با پوزش از برخی تعابیر موجود، به نقل آن میپردازیم:
«ای مردم! این چه هیاهویی است و گوش دادن به سخن هر زن سخنگو چه معنایی دارد؟! این آرزوها در زمان رسول خدا(ص) کجا بود؟ هر کسی این ادعا را شنید بگوید و هر کسی آنرا دید، زبانش را باز کند! آنکسی که این ادعا را مطرح کرده (امام علی (ع)) مانند روباه مادهای است که شاهدش دم او بود! همه فتنهها زیر سر او است! او است که مىگوید شتر ما بعد از پیرى دوباره جوان شده است! از افراد ضعیف کمک میخواهید و از زنان یارى میطلبید؟! مانند امطحال(زن فاحشهای در زمان جاهلیت) که محبوبترین نزدیکان او، افرادی بودند که برای زنا آمادگی بیشتری داشتند!
آگاه باشید که اگر بخواهم که بگویم میگویم و اگر بگویم همه چیز علنی خواهد شد! البته تا کسی با من کار نداشته باشد ساکت خواهم ماند!
سپس رو به انصار کرد و گفت: ای گروه انصار، سخنانی از افراد سفیهی که در میان شمایند به گوش من رسیده است! شما شایستهترین افراد برای نگهداری پیمان پیامبرید! شما کسانی هستید که پیامبر به سویتان آمد و شما پناهش دادید و یاریاش نمودید! البته جز بر علیه کسی که سزاوار آن باشد، من هیچ سخنی نخواهم گفت و هیچ اقدامی انجام نخواهم داد! ابوبکر بعد از بیان این سخنان از منبر پایین آمد و فاطمه - بدون آنکه چیزی بگوید - روانه منزل شد![1]
اگرچه در این سخنان به صراحت نامی از علی(ع) و زهرا(س) برده نشده است، اما به دلیل آنکه بعد از خطبه فدکیه ایراد شده، واضح است که آن حضرات(ع) مخاطب اویند.
در این ماجرای نه چندان طولانی میتوان توهینهای فراوانی را مشاهده کرد و نکاتی را نیز برداشت کرد، از جمله:
1. اینکه علی(ع) و زهرا(س) در صدد به دستآوردن چیزی هستند که به آنان تعلق ندارد.
2. تشبیه امام(ع) به روباهی که شاهدش دم او است.
3. فتنهگر بودن علی(ع).
4. تشبیه حضرتشان به شتری که بعد از پیرى گمان میکند که دوباره جوان شده است.
5. درماندگی و کمک خواهی او از ضعیفان و زنان.
6. تشبیه آن حضرت به زنی فاحشه.[2]
- سفیه بودن هر آنکه نظری مخالف داشته باشد.
8 . شایسته بودن مخالفان برای هر سخن و اقدامی بر علیه آنان.
- تحقیر زهرا(س) که سخنانش ارزش شنیدن ندارد.
- اینکه رازهای محرمانهای نیز وجود دارد که افشای آن به ضرر علی(ع) و زهرا(س) خواهد بود.
- تهدید مسلمانان در ارتباط با اینکه در مورد فدک گواهی دهند.
- و در نهایت حق به جانب نشان دادن خود و اینکه دیگران میخواهند میراث پیامبر(ص) را نابود کنند و تنها او است که در صدد حفظ آن است!
به هر حال، اگر این گزارش صحیح باشد، جسارت بزرگی به مقام آن دو معصوم(ع) و مسلمانانی رخ داده است که نظری یکسان با گوینده سخن نداشتهاند.
[1]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 16، ص 215، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق. ابن ابی الحدید این سخنان را از کتاب «السقیفة و فدک» تألیف جوهری بصری از دانشمندان و نویسندگان قرن سوم و چهارم قمری نقل کرده است.
[2]. «حضرت علی(ع) و سکوت»، 1351؛ «هدیه بودن فدک، و شاهدان حضرت زهرا بر مالکیت فدک»، 24615؛ «زمان غصب فدک و آتش زدن خانۀ حضرت زهرا»، 7591.