نخست باید گفت؛ بحث از هبوط حضرت آدم(ع) و حوا(س) در مرحلهی اوّل به این نکته بستگی دارد که بهشتی را که حضرت آدم در آن سکونت داشت چگونه معنا کنیم! آیا این یک بهشت دنیایی بود یا آخرتی؟
آنچه مسلم است این است که بهشت خلد نبود. بر این اساس هبوط، هبوط مقامی است. به هرحال این بحث هم در میان مفسران مطرح شده است و هم در بین فلاسفه و هر یک در این زمینه نظریات و احتمالاتی را بیان فرمودهاند که در این رابطه معنای هبوط آدم(ع) از بهشت را مطالعه کنید.
بعد از ذکر این مقدمه باید گفت؛ در آیات متعدد قرآن مجید، به اخراج حضرت آدم(ع) و حضرت حوا(س) از بهشت و هبوط آنان به زمین اشاره شده، ولی در هیچ آیهای از قرآن، به مکان دقیق هبوط آنان اشارهای نشده است.
اما در برخی گزارشهای تاریخی و روایی، مکانهایی را برای هبوط آدم و حوا اعلام کرده، و مدعی شدهاند که همزمان با هبوط آن دو، شیطان و ماری که شیطان در آن پنهان شده بود نیز از بهشت به مکانهای خاصی از زمین هبوط کردند.
این گزارشها با تفاوتها و تعارضهایی در منابع تاریخی وجود دارند که به بیان برخی از آنها میپردازیم:
آدم(ع) در هند و حوا در جده
برخی گزارشهای تاریخی حاکی از آن است که مکان هبوط حضرت آدم(ع) در منطقهی «سرندیب[1]»،[2] «سراندیب»،[3] «سرندید»،[4] «نهیل»،[5] (بهیل)[6] که بین «دهنج» و «مندل» از اراضی هند میباشند،[7] و کوه «باسم»،[8] «واسم»،[9] «واشم»،[10] «واش»،[11] «بوذ»،[12] «نود»،[13] «نوذ»،[14] «راهون»،[15] «رهون»،[16] « دروبه»[17] بود، و محل هبوط حوا در جده[18] و یا عرفه[19] بود.
در ضمن گفته شده است که آدم به جستوجوى حوا رفت تا در منطقهی مزدلفه به هم رسیدند و مکان معارفهشان «عرفات» نام گرفت.[20]
روایتی از امام علی(ع) نیز وجود دارد که ناظر به هبوط حضرت آدم(ع) در منطقه سراندیب (سری لانکا) است:
شخصی از امام(ع) پرسید بهترین منطقه در زمین کجا است؟ حضرت(ع) فرمود: «یک وادی که به آن سراندیب گویند و حضرت آدم(ع) از آسمان در آنجا فرود آمد».[21]
کوههای صفا، مروه و ابو قبیس
بر اساس گزارشی تاریخی حضرت آدم(ع) بر کوه صفا و حضرت حوّاء(س) بر کوه مروه هبوط کردند.[22] روایتی از امام صادق(ع) نیز همین گزارش را تأیید کرده و دلیل نامگذاری این دو کوه را به همین دلیل میداند.[23]
روایتی از امام رضا(ع) هبوط حضرت آدم(ع) را بر روی کوه ابوقبیس اعلام میکند که فاصلهی چندانی با کوههای صفا و مروه ندارد.[24]
جمعبندی بین روایات
ابتدا باید گفت؛ دانستن مکان دقیق نزول پدر و مادر بشر، چیزی نیست که برای هر فرد مؤمنی لازم باشد و ندانستن آن هیچ مشکلی را به وجود نمیآورد. و شاید از همینرو قرآن بدان نپرداخته است؛ اما به هر حال بیشتر روایاتی که از ائمه اطهار(ع) رسیده(صرف نظر از اعتبار سندی)، ناظر به هبوط آدم(ع) و حوا(س) در منطقهای از مکه است و با توجه به مقدس بودن این شهر و نیز وجود روایاتی که بنای اول کعبه را به حضرت آدم(ع) نسبت میدهند، آغاز زندگی انسان از این منطقه به ذهن نزدیکتر است و باید به دنبال رد و یا توجیه گزارشهای دیگر بود.
مکان نزول شیطان و مار
بر اساس برخی گزارشهای نه چندان صحیح، شیطان در اندرون ماری پنهان شد و به بهشت راه یافت. صرف نظر از پذیرش این موضوع، کتابهای تاریخی در مورد منطقه فرود شیطان و مار گزارشهایی دادهاند که با وجود تفاوتهای فاحش در میان این گزارشها، برخی از آنها به داستانسرایی نزدیکتر است. به هر حال برخی میگویند ابلیس در «میسان»،[25] (بیسان)[26] .... و مار در «اصبهان» فرود آمدند؛[27] اما برخی نیز گفتهاند که ابلیس بر ساحل دریاى «ایله»[28] و یا جده[29] فرود آمد و مار در صحرا،[30] مدینه،[31] و یا اصفهان[32] فرود آمد!
[1]. جزیرهای در اقیانوس هند است که کوه بزرگی در خط استوا در آن منطقه وجود دارد. ر. ک: مدنی شیرازی، علی خان بن أحمد، الطراز الاول و الکناز لما علیه من لغة العرب المعول، ج 2، ص 128، مشهد، مؤسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ اول، 1384ش.
[2]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 1، ص 122، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[3]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 595، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[4]. بلنسى، محمد بن على، تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 135، محقق، قاسمى، حنیف، بیروت، دار الغرب الإسلامی، چاپ اول، 1411ق.
[5]. ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، ص 36، قم، دار الذخائر، چاپ اول، بی تا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 11، ص 196، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[6]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[7]. سعد السعود للنفوس منضود، ص 36؛ بحار الأنوار، ج 11، ص 196.
[8]. همان.
[9]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[10]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 1،ص ص 139، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[11]. همان.
[12]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[13]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 1، ص 36، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[14]. المنتظم، ج 1، ص 209.
[15]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 1، ص 44، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[16]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبد الله، معجم البلدان، ج 3، ص 216، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م؛ تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 134.
[17]. تفسیر مبهمات القرآن الموسوم بصلة الجمع و عائد التذییل لموصول کتابی الاعلام و التکمیل، ج 1، ص 134.
[18]. سعد السعود للنفوس منضود، ص 36؛ بحار الأنوار، ج 11، ص 196.
[19]. طریحی، فخر الدین، مجمع البحرین، تحقیق، حسینی، سید احمد، ج 2، ص 82، تهران، کتابفروشی مرتضوی، چاپ سوم، 1375ش.
[20]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 121- 122
[21]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 24، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 595، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[22]. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة للإمام علی بن أبی طالب ع، ص 21، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1384ش.
[23]. کافی، ج 4، ص 192.
[24]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 1، ص 285.
[25]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[26].مروجالذهب،ج 1، ص 44؛ مکى بن حموش، الهدایة إلى بلوغ النهایة، تحت اشراف، بوشیخى، شاهد، ج 4، ص 2317، شارجه امارات، جامعة الشارقه، کلیة الدراسات العلیا و البحث العلمی، چاپ اول، 1429ق.
[27]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122؛ الهدایة إلى بلوغ النهایة، ج 4، ص 2317.
[28]. همان دو منبع قبل.
[29]. مجمع البحرین، ج 2، ص 82.
[30]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 1، ص 122.
[31]. الهدایة إلى بلوغ النهایة، ج 4، ص 2317.
[32]. مجمع البحرین، ج 2، ص 82.