سلیمان بن رزین، یکی از غلامان امام حسین(ع) و یکی از شهدای کربلا بود. وی یکی از شهیدانی است که در دفاع از امام و مولای خود جان خویش را فدا نمود.[1] بر اساس گزارش برخی منابع متأخر، مادر سلیمان کبشه نام داشت و کنیزی بود که امام حسین(ع) او را با هزار درهم خرید. کبشه در خانهی «اماسحاق بنت طلحه بن عبدالله» همسر امام حسین(ع)، خدمت میکرد. او سپس با ابو رزین ازدواج نمود که ثمرهی ازدواج آنها فرزندی به نام سلیمان شد[2] که در خدمت امام حسین(ع) بود.
در جریان قیام امام حسین(ع)، حضرتشان نامهای به یزید بن مسعود نهشلى،[3] مالک بن مسمع بکری، احنف بن قیس، منذر بن جارود، مسعود بن عمرو، قیس بن هیثم و عمرو بن عبیدالله بن معمر که از بزرگان بصره به شمار میآمدند نگاشت آنرا توسط سلیمان بن رزین برای آنها فرستاد. به دلیل اختناق حاکم بر آن سرزمین، چند نفر از این افراد، رسیدن نامهای از سوی امام(ع) را کتمان کرده و با هیچکس سخنی در مورد آن به میان نیاوردند، اما یکی از آنان به نام منذر بن جارود ترسید که این نامه دسیسهای از جانب عبیدالله بن زیاد باشد، و از طرفى بحریّه دختر منذر، همسر عبیداللَّه بود (و ابن زیاد داماد او به شمار میآمد)؛[4] از اینرو سلیمان که نامهرسان امام بود را دستگیر کرد و به ابن زیاد تحویل داد. در پی این اقدام خائنانه، عبیدالله نیز سلیمان را به شهادت رساند.[5]
بر این اساس، سلیمان بن رزین در راه قیام امام حسین(ع) و قبل از روز عاشورا در شهر بصره به شهادت رسید.
سپردن مأموریت رساندن نامه به سران بصره را میتوان دلیلی بر اعتماد امام(ع) نسبت به این غلام و جایگاه بالای او نزد آنحضرت(ع) دانست.
در زیارتنامه شهدا، نام قاتل او، سلیمان بن عوف حضرمی اعلام شده و بر او نفرین فرستاده شد:
«السَّلَامُ عَلَى سُلَیمَانَ مَوْلَى الْحُسَینِ بْنِ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ لَعَنَ اللَّهُ قَاتِلَهُ سُلَیمَانَ بْنَ عَوْفٍ الْحَضْرَمِی».[6]
[1]. شیخ مفید، الاختصاص، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 83، قم، المؤتمر العالمی لالفیة الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق.
[2]. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، محقق، مامقانی، محیالدین و مامقانی، محمدرضا، ج 33، ص 282، قم، موسسة آل البیت(ع) لإحیاء التراث، چاپ اول، 1431ق.
[3]. سید بن طاوس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ترجمه، فهری، سید احمد، ص 38، تهران، جهان، چاپ اول، 1348ش.
[4]. همان، ص 44.
[5]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 357 – 358، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[6]. ابن طاووس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، گردآورنده، آخوندی، محمد، ج 2، ص 575، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1367ش.