دلیل افتراض، یا قیاس افتراض، یا برهان افتراض، یکی از روشهـای منطـقی اسـت که در موارد متعددی به کار میرود؛ یکی از کاربردهای آن، اثبات برخی از اقسام شکل دوم و سوم قیاس است.[1]
توضیح اینکه از نظر منطقیها، در میان اشکال چهارگانهی قیاس، فقط شکل اوّل آن بدیهی است؛ اما اشکال دیگر بدیهی نیستند؛ از اینرو اثبات آنها نیاز به استدلال و برگرداندن به شکل اوّل دارد.
اهل منطق برای اثبات اقسام و ضروبی از شکل دوم و سوم که یکی از مقدمات آن جزئی است؛ از دلیل افتراض بهره میگیرند، و به این طریق شکل دوم و سوم را به شکل اوّل برمیگردانند. به عنوان نمونه ابتدا ضرب و قسم پنجم شکل سوم را در قالب مثال بیان میکنیم:
مقدمهی اول(صغرا): هر حیوانی حساس(دارای حس) است.
مقدمهی دوم(کبرا): برخی از حیوانات انسان نیستند.
نتیجه: برخی از حساسها انسان نیستند.
برای اثبات و برگرداندن آن به شکل اوّل از دلیل افتراض کمک گرفته میشود؛ دلیل افتراض سه مرحله دارد:
مرحلهی اول: فرض، یعنی تعین فردی به عنوان مصداق قضیهی جزئی؛ در مثال ذکر شده(برخی از حیوانات انسان نیستند)، به جای برخی از حیوانات، مصداقی از آن مثلا «اسب» را فرض میکنیم.
مرحلهی دوم: بعد از این فرض، دو قضیه درست میکنیم:
- قضیهی موجبهی کلیه، که موضوعش آن فرد مفروض(اسب) است و محمولش، موضوع قضیهی جزئی(حیوان) است: هر «اسبی» حیوان است.
- قضیهی کلیه، که از نظر کیف تابع قضیهی جزئی است و موضوعش اسم مفروض است و محمولش محمول قضیهی جزئی است: هیچ «اسبی» انسان نیست.
نتیجه: برخی از حیوانات انسان نیستند.
مرحلهی سوم: تشکیل چند استدلال از مجموع این قضایا.
اول: تشکیل قیاسی از نوع شکل اول که مرکب قضیهی شمارهی 1 بعد از فرض و مقدمهی اول اصل استدلال است و به این صورت است:
الف) هر اسبی حیوان است.
ب) هر حیوانی حساس است.
نتیجه: هر اسبی حساس است.(نتیجه شکل اول)
دوم: سپس تشکیل قیاسی از نوع شکل دوم که صغری و مقدمهی اول آن، نتیجهی قیاس قبلی است و کبری آن قضیه شماره 2 بعد از فرض است:
الف) هر اسبی حساس است.
ب) هیچ اسبی انسان نیست.
نتیجه: برخی از حساسها انسان نیستند. این همان مطلوب ما است؛ که در شکل سوم به دنبال آن بودیم.[2]
البته همانگونه که مشاهده دلیل افتراض نتوانست به طور کامل شکل سوم قیاس را به شکل اول قیاس برگرداند؛ زیرا در بخشی از استدلال از نوع شکل ثانی(دوم) قیاس استفاده شد؛ مگر اینکه گفته شود شکل ثانی در جای خود به شکل اول برگشت داده شده است و اینجا به اعتماد مباحث گذشته از آن استفاده شده است.
در هر صورت منطـقدانـان مسلمان دربارهی ساختار و چیستی دلیل افتراض هم نظر نیـستند؛ از یـکسـو، سـهروردی و فخر رازی آنرا گونهای از قیاس شکل سوم به شـمار آوردهانـد، و در نتیجه آنرا به نوعی دوری و غیر قابل استناد میدانند؛ و از سـوی دیگـر، خواجه نصیر، نه تنها آنرا قیاس شکل سوم نمیداند، بلکه یکسـره آنرا از قلمـرو قیاس بیرون کرده است؛ و آنرا روشی برای تبیین استدلال و قابل استناد میداند.[3]
[1]. ر. ک: «قیاس اقترانی و استثنائی»، 19414.
[2]. ر. ک: حیدری، سید رائد، المقرر فی توضیح منطق المظفّر، ج 2، ص 286- 289، قم، منشورات ذوی القربی، چاپ اول، 1422ق.
[3]. ر. ک: عظیمی، مهدی، فصلنامه علمی – پژوهشی دانشگاه قم، ص 103 – 120، سال نهم، شماره چهارم، دلیل افتراض، گزارش و سنجش.