عبدالسّلام بن صالح بن سلیمان بن أیوب بن میسره،[1] عبسمی،[2] اباصلت هروی[3] از راویان مشهور و یاران امام رضا(ع) بود.[4] البته برخی وی را خادم امام رضا(ع) میدانند.[5] وی که از موالی عبدالرّحمن بن سمرة قرشی بود،[6] در شهر مدینه به دنیا آمد.[7]
مذهب اباصلت
روایات زیادی که از اباصلت در کتابهای معتبر شیعی نقل شده است،[8] دلیل بر آن است که علما وی را شیعه و دارای اعتقادات صحیح میدانند. علاوه بر این وی به حدی به امام رضا(ع) نزدیک بود که در منزل امام(ع) و همراه ایشان بود؛[9] لذا برخی در توصیف اباصلت گفتهاند وی یکی از معروفین در زهد است[10] که تمایل زیادی به تشیع داشت، و از او دروغی شنیده نشد.[11]
با این وجود برخی از گزارشهای تاریخی ظهور در گرایش وی به اهل سنت دارد، از جمله آنکه او روایت کرده:
«اگر ابوبکر را به ولایت برسانید، او برای این کار دارای ضعف بدنی است، در حالی که او در امر خدا قوی است. اگر عمر را به ولایت رسانید او را در امر خدا و قدرت جسمی قوی است و اگر امام علی(ع) را به ولایت برسانید، او را هدایت کننده و هدایت شدهای خواهید یافت که شما را به راه مستقیم هدایت خواهد کرد».[12]
همچنین گزارش شده است که وی ابابکر و عمر را مقدم میداشت و بر عثمان و امام علی(ع) ترحم میکرد و از صحابه به نیکی یاد میکرد.[13]
البته هیچ کدام از موارد بالا نشانگر شیعه نبودن او نیست؛ زیرا که شیعیان در موقعیتی بودند که به راحتی نمیتوانستند عقاید خود را اظهار کنند.
جایگاه حدیثی
اباصلت برای به دست آوردن حدیث به بصره، کوفه، حجاز و یمن سفر کرد.[14] وی توانست در شهر نیشابور چندین حدیث از امام رضا(ع) حدیث نقل کند.[15] کتاب وفاه الرضا(ع) از آثار وی میباشد[16] که در آن معجزات امام رضا و امام جواد(ع) را نقل نموده است.[17] وی جزو راویان حدیث سلسلة الذهب[18] و «أَنَا مَدِینَةُ الْعِلْمِ وَ عَلِی بَابُهَا، فَمَنْ أَرَادَ الْعِلْمَ فَلْیأْتِ الْبَاب» است.[19]
اباصلت از راویانی؛ مانند حمّاد بن زید، مالک بن أنس، عبدالوارث بن سعید، جعفر بن سلیمان، شریک بن عبداللّه، عبداللّه بن إدریس، عبّاد بن عوّام، أبو معاویة، معتمر بن سلیمان تیمی، سفیان بن عیینة، و عبدالرّزّاق بن همّام حدیث نقل نمود.[20]
همچنین احمد بن منصور رمادی، عباس بن محمد دوری، اسحاق بن حسین حربی، محمد بن علی معروف به فستقة، حسن بن علویة قطّان و علی بن احمد بن نضر ازدی از وی حدیث نقل کردهاند.[21]
اندیشمندان علم رجال، وی را با عناوینی؛ مانند ثقه،[22] صحیح الحدیث،[23] نقی الحدیث[24] و مأمون علی الحدیث[25] ستودهاند؛ اما برخی وی را عامی[26] و از یاران ویژهی مأمون عباسی میدانند.[27] البته این احتمال وجود دارد که این موضعگیریها نسبت به وی به دلیل ارتباط زیاد او با اهلسنت بود.[28] علاوه بر آنکه خود امام رضا(ع) نیز در دربار مأمون رفت و آمد داشت و ولیعهد او شناخته میشد.
مخالفت عامه با اباصلت
با آنکه جایگاه اباصلت به گونهای بود که نزد اهلسنت و شیعیان ثقه و مورد اعتماد به شمار میرفت؛[29] اما برخی از اهلسنت از او با عباراتی نظیر رافضی خبیث یاد کرده و بر وی تاخته و او را خارج از راه مستقیم دانستهاند[30] که نمیتوان بر او اعتماد کرد.[31] لذا وی را با عناوینی؛ مانند «یحدث بمناکیر»،[32] «ضعیف»[33] «لیس بثقه»،[34] «متروک الحدیث»[35] توصیف نمودهاند و گاهی با عباراتی زشت و توهینآمیز درباره وی سخن گفتهاند.[36]
یکی از دلایل مخالفت اهلسنت با اباصلت را میتوان در آن دانست که او معجزات امام رضا(ع) و امام جواد(ع) را نزد عامه نقل نمود که باعث شد آنها وی را به دلیل تمایل به تشیع و دوستداشتن آل محمد مورد نکوهش قرار دهند.[37]
از اینرو تهمتهایی را متوجه او ساخته است. به عنوان نمونه شایع کردند که او گفته که «سگی که برای زنی علوی باشد بهتر از تمام بنیامیه است». از وی پرسیدند، آیا عثمان هم در شمار بنیامیه است؟ اباصلت پاسخ داد: عثمان هم در شمار بنیامیه است.[38]
به نظر میرسد این شایعات برای از بینبردن وجهه علمی و دینی او در میان اهلسنت مطرح شده است.
سفارش امام رضا(ع) به تهیه قبر برای ایشان
اباصلت هروی نقل میکند که امام رضا(ع) به من فرمود: خاک چهار طرف قبر هارون را برای من بیاور و من نیز دستور ایشان را اطاعت کردم. بعد از آن امام(ع) به من فرمود مقداری از خاکی که نزدیک در بود را نزد من بیاور. امام(ع) آن خاک را استشمام کرد و آنرا به زمین ریخت و فرمود که به زودی در اینجا برای من قبری حفر میکنند و سنگ بزرگی پیدا شود که اگر تمام تیشهداران خراسان جمع شوند قدرت کندن آن سنگ را ندارند. سپس به مکان دیگر اشاره فرمود که برای من قبری حفر میکنند و از من خواست تا به آنها بگویم که به اندازهی هفت پله به سمت پائین حفر کنند و وسط قبر را بشکافند که اگر از این عمل امتناع کنند و خواستند از یک طرف قبر را بشکافند، نمیتوان قبر را وسیع کنند.
وقتی اینگونه عمل کردند، تو در نزد سر من رطوبتی میبینی. سپس دعایی به اباصلت تعلیم داد که با خواندن آن قبر پر از آب شود و ماهیان کوچکی در آن آب است. سپس مقداری نان به وی داد تا برای آنها بریزد. بعد از آن فرمود ماهی بزرگتری آن ماهیان را میبلعد و بعد ناپدید میشود. سپس فرمود که تو دست خود را بر آب بگذار و دعایی را به ایشان تعلیم داد که با خواندن آن، آب فرو میرود. این عمل را در حضور مأمون انجام میدهی.[39]
ملاقات با امام جواد(ع)
اباصلت چند مرتبه با امام جواد(ع) ملاقات کرد:
- بعد از آنکه امام رضا(ع) مسموم شد، به اباصلت فرمود درب خانه را ببند. وی نیز انجام داد. در اینحال جوانی زیبا که شباهت زیادی به حضرت رضا(ع) داشت داخل خانه شد. اباصلت به ایشان گفت درهای خانه بسته بود، شما از کجا داخل شدید. آن جوان فرمود کسی که مرا از مدینه تا اینجا آورد، از در بسته نیز مرا داخل خانه کرد. اباصلت نام ایشان را پرسید. آن جوان فرمود من محمد بن علی الرضا(ع) هستم.[40]
- بعد از شهادت امام رضا(ع) اباصلت به دستور مأمون زندانی شد و مدت یکسال در شرایط سخت در زندان بود. شبی خدا را به حق محمد و آل ایشان قسم داد تا از زندان آزاد شود. در این هنگام امام جواد(ع) به طریق معجزهآسا در زندان حاضر شد و در حالی که پاسبانان و غلامان آنها را نگاه میکردند، و قدرت سخن گفتن نداشتند از زندان خارج شدند.[41]
وفات
اباصلت روز چهارشنبه[42] ماه شوال[43] سال 236 هجری از دنیا رفت.[44]
در مورد مکان دفن او اطلاعات دقیقی وجود ندارد؛ اما امروزه آرامگاهی منسوب به وی با نام خواجه اباصلت در سمت شرقی بیرون شهر مشهد وجود دارد.
البته در شهر قم و سمنان نیز مزارهایی منسوب به او موجود است که ظاهرا صحیح نباشد؛ زیرا مورخان مدفن او را در قم ثبت نکردهاند، و احتمال دارد که شخص دیگری با این نام در این مکانها دفن باشد.[45]
[1]. خطیب بغدادی، ابوبکر احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج 11، ص 47، بیروت، دار الکتب العلمیه، چاپ اول، 1417ق.
[2]. صفدی، صلاح الدین خلیل بن أیبک، الوافی بالوفیات، ج 18، ص 426، بیروت، دار إحیاء التراث، 1420ق.
[3]. علامه حلی، حسن بن یوسف، رجال العلامة الحلی، ص 117، نجف اشرف، دار الذخائر، چاپ دوم، 1411ق.
[4]. همان.
[5]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، تهذیب التهذیب، ج 6، ص 319، بیروت، دار صادر، چاپ اول، 1325ق.
[6]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 47.
[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 615 – 616، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[8]. شیخ صدوق، امالی، ص 68، بیروت، چاپ پنجم، 1400ق؛ شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 53، 178، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 1، ص 226 - 228، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[9]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 86؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 49، ص 116، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[10]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 48.
[11]. اختیار معرفة الرجال، ص 615.
[12]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 48؛ ابن عساکر، ابو القاسم علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج 42، ص 419، بیروت، دار الفکر، 1415ق.
[13]. ابن جوزی، عبد الرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبد القادر، عطا، مصطفی عبد القادر، ج 11، ص 242، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق.
[14]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 47.
[15]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، امالی، ص 451، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق؛ شیخ صدوق، محمد بن علی، توحید، محقق، مصحح، حسینی، هاشم، ص 24، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1398ق.
[16]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 245، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[17]. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، موسوی کرمانی، سید حسین، اشتهاردی، علیپناه، طباطبائی، سید فضل الله، ج 14، ص 380، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی کوشانپور، چاپ دوم، 1406ق.
[18]. «حدیث سلسلة الذهب»، 16488؛ «رابطه امامت و توحید در حدیث سلسلة الذهب»، 11028؛ عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 134.
[19]. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق، محمودی، محمد باقر، ج 1، ص 104، تهران، وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق.
[20]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 47.
[21]. همان، ص 48.
[22]. رجال العلامة الحلی، ص 117
[23]. همان.
[24]. اختیار معرفة الرجال، 615.
[25]. همان، ص 616.
[26]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، محقق، مصحح، بحرالعلوم، محمدصادق، ص 474، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش؛ شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 360، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[27]. الوافی بالوفیات، ج 18، ص 426.
[28]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 30، ص 402، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[29]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 380.
[30]. العقیلی المکی، أبو جعفر محمد بن عمرو بن موسی، الضعفاء الکبیر، محقق، أمین قلعجی، عبد المعطی، ج 3، ص 70، بیروت، دار المکتبة العلمیة، چاپ اول، 1404ق.
[31]. الانساب، ج 13، ص 408.
[32]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 52.
[33]. همان.
[34]. تهذیب التهذیب، ج 7، ص 428.
[35]. همان.
[36]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 51.
[37]. روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج 14، ص 380.
[38]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 52؛ الانساب، ج 13، ص 408.
[39]. عیون اخبار الرضا(ع)، ج 2، ص 242 – 243.
[40]. همان، ص 243.
[41]. همان، ص 244 – 245.
[42]. تاریخ بغداد، ج 11، ص 52
[43]. المنتظم، ج 11، ص 243.
[44]. الوافی بالوفیات، ج 18، ص 426.
[45]. جواهر کلام، عبد الحسین، تربت پاکان قم، ج 1، ص 150، قم، انصاریان، چاپ اول، 1424ق.