لطفا صبرکنید
بازدید
3368
آخرین بروزرسانی: 1400/02/01
کد سایت fa107151 کد بایگانی 124710 نمایه زندگی‌نامه عمر بن ابراهیم خیام
طبقه بندی موضوعی تاريخ بزرگان,بزرگان
برچسب خیام|غیاث‌الدین|ابو حفص|عمر بن ابراهیم
خلاصه پرسش
مختصری از زندگی‌نامه عمر بن ابراهیم خیام را بیان نمایید.
پرسش
مختصری از زندگی‌نامه عمر بن ابراهیم خیام را بیان نمایید.
پاسخ اجمالی

غیاث‌الدین، ابو حفص‏،[1] ابوالفتح عمر بن ابراهیم، فارسی،[2] نیشابوری[3] معروف به خیام[4] از دانشمندان مسلمان قرن پنجم و ششم است.

اطلاعات زیادی از زندگی وی در دست نیست و تاریخ تولد خیام نیز معلوم نیست؛ اما آنچه که معلوم است وی در نیشابور به دنیا آمد.[5] مدتی در اصفهان زندگی کرد؛[6] سپس بعد از مدتی به نیشابور بازگشت.[7]

خیام فیلسوف[8] و حکیم[9] بود و توانست به لغت و فقه و تاریخ تسلط یابد و در علوم طبیعی آثاری از خود به جای بگذارد.[10] در اسلام  او تردیدی نیست و از این رو نام او در کتاب‌هایی درج شده که در ارتباط با زندگی‌نامه حکیمان مسلمان نگاشته شده است.

در  سال 467 هجری نظام الملک و سلطان ملکشاه، گروهى از بزرگان منجمان را گرد آورد و آنان روز اول حمل (فروردین) را نوروز مقرر کردند. پیش از آن، تاریخ نوروز، هنگام حلول خورشید در نیمه‌ی حوت در (اسفند ماه) بود و آنچه سلطان انجام داد، مبدأ تقویم‌ها شد. همچنین در این سال، رصدخانه براى سلطان ملکشاه احداث گردید و گروهى از بزرگان منجمان؛ مانند: عمر بن ابراهیم خیام و ابو مظفر اسفزارى و میمون بن نجیب واسطى در این امر مشارکت داشتند.[11]

آثار

  1. رساله‏اى در جبر و مقابله.
  2. رسالة فى شرح ما اشکل من مصادرات کتاب اقلیدس
  3. زیج ملکشاهى که خیام یکى از مؤلفان آن بود.
  4. مختصرى در طبیعیات.
  5. رساله‏اى در وجود که به زبان فارسى است.
  6. رساله در کون و تکلیف.
  7. رسالة فى الاحتیال، معرفة مقدارى الذهب و الفضة فى جسم مرکب منهما.
  8. رسالة مسمى بلوازم الامکنة، که درباره فصول و علت اختلاف هواى شهرها و اقالیم است.
  9. رباعیات عمر خیامى، که البته به شیوه و سبک او رباعیات فراوانى سروده شد و بسیارى از آنها را به خیام نسبت دادند در حالى‏ که در واقع از او نیست.[12]
  10. الکون و التکلیف‏.[13]

وفات

وی در سال 515،[14] 517 و یا 525 هجری از دنیا رفت[15] و قبر او در شهر نیشابور و در منطقه‌ای است که اکنون کنار امام‌زاده معروف به محمد محروق قرار دارد.


[1]. زمانى قمشه‏اى، على‏، هیئت و نجوم اسلامى‏، ج 3، ص 304 – 305، قم، موسسه امام صادق(ع)، چاپ اول، 1387ش.‏

[2]. محبى، محمد امین بن فضل الله‏، نفحة الریحانة و رشحة طلاء الحانة( دار الثقافة العربیة)، محقق، حلو، عبد الفتاح محمد، ج 5، ص 390، بی‌جا، دار إحیاء الکتب العربیة، چاپ اول، 1387ق.

[3]. آقابزرگ تهرانى، محمد محسن‏، طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 210، بیروت، دار إحیاء التراث العربی‏، چاپ اول، 1430ق‏.

[4]. نفحة الریحانة و رشحة طلاء الحانة(دار الثقافة العربیة)، ج ‏5، ص 390.

[5]. بیهقى، على بن زید، تاریخ حکماء الاسلام‏، محقق، کرد على، محمد، ص 119، دمشق، مطبعة الترقی‏، چاپ اول، 1365ق.

[6]. همان.

[7]. همان.

[8]. همان.

[9]. هیئت و نجوم اسلامى، ج ‏3، ص 304.

[10]. تاریخ حکماء الاسلام‏، ص 119.

[11]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 10، ص 98، بیروت، دار صادر، 1385ق.

[12]. هیئت و نجوم اسلامى‏، ج 3، ص 304 – 305.

[13]. آقا بزرگ تهرانی‏، الذریعة إلی تصانیف الشیعة، ج 18، ص 187، قم، اسماعیلیان‏، 1408ق.

[14]. شهرزورى، محمد بن محمود، تاریخ الحکماء قبل ظهور الإسلام و بعده نزهة الأرواح و روضة الأفراح، محقق، ابو شویرب، عبد الکریم‏، ص 415، پاریس، دار بیبلیون‏، چاپ اول، بی‌تا.

[15]. طبقات أعلام الشیعة، ج 3، ص 210.