چنانچه در پرسش آمده، خدای متعال در یکی از خطابهایش به پیامبر اسلام(ص) میفرماید:
«وَکَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَلاَ الْإیمانُ ...»؛[1] و اینگونه روحی از امر خود را بر تو وحی کردیم، تو در گذشته نمیدانستى کتاب چیست و ایمان کدام است.
با توجه به اینکه اهل عرفان و معرفت اتفاق نظر دارند که پیامبران حتی قبل از مبعوثشدن در زمرهی مؤمنان بوده و اهل گناهان کبیره و صغیره نبودند؛ لذا این بخش از آیه را نمیتوان اینگونه معنا کرد که پیامبر اسلام(ص) پیش از نزول قرآن نسبت به دیگر کتابهای آسمانی و اصل ایمان آگاهی نداشت؛ و قبل از نزول وحی بر هیچ دین و آیینی نبود، بلکه معنای این بخش از آیه باتوجه به آنچه که مفسران گفتهاند، میتواند یکی از احتمالات زیر باشد:
- «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ» یعنی قرآن، «وَ لَا الْإِیمانُ» یعنی نماز؛[2] لذا معنای این جمله این است که ای رسول ما! تو قبل از رسیدن به مقام پیامبری، قرآن و نماز را نمیشناختی. البته نماز تشریع شده در اسلام.
- بعضى گفتهاند منظور از این جمله آن است که تو پیش از آمدن وحى، اهل ایمان را نمیشناختى و نمیدانستى چه کسى به قرآن و رسالت تو ایمان خواهد آورد، و چه کسى ایمان نخواهد آورد، و این مورد از باب حذف مضاف است.[3]
- منظور قبل از بلوغ و دوران کودکی است؛[4] یعنی زمانی که کودک بودی و هنوز به سن بلوغ نرسیده بودی از کتاب و ایمان آگاهی نداشتی.
- ایمان عبارت است از: اقرار به تمام تکالیف الهی، و پیامبر(ص) قبل از نبوت آگاه به تمام تکالیف الهی (که بعدها در اسلام تشریع شد) نبود، بلکه نسبت به خدای یکتا آگاهی داشت و موحد بود.[5]
- صفات خدا دو گونه است: بعضی از آنها قابل شناخت با عقل و دلایل عقلی است؛ اما برخی قابل شناخت نیست، مگر از راه شنیدن و دلایل شنیداری، و این نوع شناخت قبل از نبوت برای رسول خدا به دست نیامده بود.[6]
- برخی هم گفتهاند: «ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ»، جملهی مستقل است و دلالت ندارد که قبل از ارسال فرشتهی وحی نمیدانستى. «ما کنت» فعل ماضى است، و ممکن است مراد در همان موقع که نور مقدس تو را آفریدم خالى از هرگونه کمال بودى؛ چون ممکن از خود هیچ ندارد؛ هرچه دارد به افاضهی حق است، ولى از آنجا که پیامبر(ص) قابلیت افاضهی جمیع کمالات را داشت، و خداوند در همان عالم نورانیت جمیع کمالات را به وجود مقدس او افاضه فرمود؛ لذا قبل از افاضهی او هیچ نداشت.[7]
7.«ما کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتابُ وَ لَا الْإِیمانُ»، در مقام بیان این معنا است که آنچه رسول خدا(ص) دارد، و مردم را هم به سویش میخواند، همه از جانب خداى متعال است، نه از ناحیهی خودش، و آنچه که خداوند به او داده به وسیله وحى و بعد از نبوت بود. بنابر این، مراد از اینکه مىفرماید: «تو نمیدانستی کتاب چیست»، این است که معارف جزئى عقاید و شرایع عملیاش را که در کتاب آمده قبلا از آن اطلاع نداشتی. و این معنا درست است؛ به دلیل آنکه خداى متعال بعد از نبوت و وحى، علم به این جزئیات را به آنحضرت داد. و منظور از اینکه فرمود: «و تو نمیدانستى ایمان چیست»، این است که تو واجد ایمان و التزام تفصیلى به یکایک معارف حقه و اعمال صالح نبودى. اگر کسی بپرسد؛ چرا ایمان را به اعمال صالح تفسیر کردى؟ میگوییم در قرآن کریم این استعمال آمده، و فرمود: «وَما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ»؛[8] خدا چنان نبوده که عمل شما را ضایع کند.
پس معناى آیه چنین میشود: تو قبل از وحى، علمى به کتاب و معارف و شرایعى که در آن است نداشتى، و متصف به این ایمانی که بعد از وحى دارا شدى نبودى، و ایمان و التزام به یکایک عقاید و اعمال دینى نداشتى.
بنابر این، آیهی مورد بحث منافات ندارد با اینکه آنحضرت قبل از بعثت هم ایمان به خدا و دیگر پیامبران و کتابهای آنان داشته باشد و اعمالش همه صالح باشد؛ چون آنچه در این آیه نفى شده، علم به تفاصیل و جزئیات معارفى است که در کتاب قرآن آمده، و نیز التزام اعتقادى و عملى به آن معارف. و روشن است که نفى علم و التزام تفصیلى، ملازم با نفى التزام اجمالى ایمان به خدا و خضوع در برابر حق نیست.
با توجه به این بیان، جاى هیچ شکى نیست که حال رسول خدا(ص) قبل از بعثت، با حال آنحضرت بعد از بعثت فرق داشته، و آیهی شریفه هم ناظر به بیان چنین تفاوتی بوده و در صدد بیان این واقعیت است که آنچه پیامبر(ص) بعد از نبوت دارا شد، دانشی بود که خداى تعالى از طریق وحى به او داد، و خودش در آن دخالتى نداشت.[9]
[1]. شوری، 52.
[2]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 615، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[3]. همان.
[4]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، تحقیق، قصیر عاملی، احمد، ج 9، ص 178، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.
[5]. مفاتیح الغیب، ج 27، ص 615.
[6]. همان.
[7]. طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج11، ص 515، تهران، اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[8]. بقره، 143.
[9]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 19، ص 77، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 18، ص 113- 114، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.