«سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَفِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ...»؛[1]به زودى نشانههاى خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آنها نشان میدهیم تا براى آنان آشکار گردد که او حق است! آیا کافى نیست که پروردگارت بر همه چیز شاهد و گواه است؟!
معنای آیات آفاقی و انفسی
معنای ظاهری این آیه واضح است و نیاز چندانی به تفسیر ندارد، اما در تبیین بیشتر معناى آن و نیز شأن نزول آیه چند نظر از سوی مفسران مطرح شده است:
- معنایش آن است که به زودى حجتها و نشانههاى خود را بر توحید، در آفاق جهان و اقطار آسمانها و زمین، از خورشید و ماه و ستارگان، گیاهان و درختان، دریاها و کوهها گرفته تا لطایف صنعت و بدایع حکمت آفرینش وجود خودشان، به آنان نشان خواهیم داد. تا براى آنان ظاهر شود که خداوند حق است.[2]
- یعنى به زودى آیات و دلایل خود را بر راستگویی پیامبر اسلام(ص) و درستی نبوّت آنحضرت در آفاق به آنان نشان خواهیم داد، یعنی در اطراف جهان با فتوحاتى که براى آنحضرت و مسلمانان رخ خواهد داد، و در منطقه جغرافیایی خودشان آیات الهى را به آنان خواهیم نمود که بخش اخیر ناظر به فتح مکه است.[3]
- بعضى هم گفتهاند؛ منظور از این آیه عبارت است از: ظهور پیامبر اسلام(ص) بر آفاق جهان و بر مکّه تا بدانند قرآنى را که حضرتشان آورده حق است، و از طرف پروردگار میباشد؛ زیرا بدین وسیله خواهند فهمید پیامبر که تک و تنها و بییار و یاور بود از طرف خداوند تأیید میگردید.[4]
- منظور از آیات آفاقى، جریاناتى است که خداوند در ملتهاى پیشین به وجود آورده است، و آیات انفسی عبارت است از جریان جنگ بدر.[5]
- یعنى به زودى آیات خود در سراسر جهان را به آنان خواهیم نمود تا دریابند آنچه پیامبر(ص) برای آنان بازگو نموده بود، صحیح بوده و نشانههایی مانند شق القمر را نیز در خود مکه نشانشان خواهیم داد.[6]
- یعنى به زودى آثار گذشتگان از ملتها که پیامبران الهی را تکذیب میکردند، و آثار آفرینش الهى در تمامى بلاد را به آنان نشان خواهیم داد، و نیز به آنان نشان خواهیم داد که چگونه نطفه بودند، سپس به صورت علقه و مضغه و استخوان درآمدند و آنگاه گوشت بر استخوانها روئیده شد، و پس از آن به آنان عقل و تشخیص داده شد، و همه اینها دلالت بر این دارد که فاعل این اعمال خدایى است بیمانند.[7]
مرجع ضمیر «أَنَّهُ الْحَقُّ»
اما برای مرجع ضمیر «أَنَّهُ الْحَقُّ» نیز چندین احتمال گفته شده است:
- اینکه به اسم الله برمیگردد؛[8] یعنی زود باشد که حقانیت پروردگار و توحید برای شما روشن گردد.
- بازگشت ضمیر «انّه» به قرآن است. به دلیل سخن خدای تعالی در آیه دیگری که فرمود:«قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ کانَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ ثُمَّ کَفَرْتُمْ بِهِ»[9] بگو خبر دهید مرا اگر این قرآن از ناحیهی خدا باشد و شما به آن کفر ورزیده باشید، در این صورت گمراهتر از کسی سراغ دارید که به مخالفت شدید (بدون دلیل) برمیخیزد؟[10]
- بازگشت ضمیر «انّه» به پیامبر اسلام است؛[11] یعنی رسالت آنحضرت از سوی پروردگار بوده و حق است.
- ضمیر «انّه» به اسلام و آن معارفی برمیگردد که پیامبر اسلام برای هدایت و راهنمایی مردم آورده و آنها را به سوی این اهداف مقدس دعوت کرده و فراخوانده است.[12]
در پایان باید گفت؛ مرجع ضمیر هر کدام از موارد یاد شده باشد، تفاوت چندانی در معنای آن نمیکند؛ چون ایمان به خداوند، پیامبر(ص)، قرآن و اسلام تمامشان در یک راستا است.
[1]. فصلت، 53.
[2]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 374- 375، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 29- 30، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. مجمع البیان، ج 9، ص 29- 30.
[4]. همان.
[5]. همان؛ بلخی، مقاتل بن سلیمان، تفسیر مقاتل بن سلیمان، تحقیق، شحاته، عبدالله محمود، ج 3، 749، بیروت، دار إحیاء التراث، چاپ اول، 1423ق؛
[6]. مجمع البیان، ج 9، ص 29- 30.
[7]. همان.
[8]. همان.
[9]. فصلت، 52.
[10]. طباطبائی، سید محمد حسین،المیزان فی تفسیر القرآن، ج 17، ص 404، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[11]. نحاس، ابوجعفر احمد بن محمد، اعراب القرآن، ج 4، ص 47، بیروت، منشورات محمدعلی بیضون، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1421ق؛ بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، تحقیق، المرعشلی، محمد عبد الرحمن، ج 5، ص 75، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[12]. الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 375.