دین و اعتقادات، مربوط به روح انسان بوده؛ اما نژاد مربوط به جسم انسان است. بنابراین، دین ربطی به نژاد ندارد، چنانکه اروپاییها که نژاد غیر آسیایی دارند، دینشان(یهودیت و مسیحیت) آسیایی است؛ شاید آریاییها نیز در طول تاریخ چند دین عوض کردهاند؛ ایرانیان و آریائیان هزار و چهارصد سال پیش، دین اسلام را به جهت داشتن منطق قوی آن، پذیرفتند.
به بیان دیگر، اجبار در پذیرش دین امکانپذیر نبوده و روند گسترش اسلام در ایران نیز ادعای اجباریبودن اسلام ایرانیان را تأیید نمیکند. و اساسا این حالت با روحیۀ ایرانیان آزادمنش سازگار نبود و نیست؛ به عنوان مثال بعد از حملههای مغولان به ایران که شاید از بیرحمانهترین و خونینترین اتفاقاتی است که در کشور ما رخ داده و منجر به نابودی بخش عظیمی از میراث فرهنگی ایران اسلامی گردید، ایرانیان نه تنها به دین و آئین مغولان هیچ گرایشی پیدا نکردند؛ بلکه به مرور زمان، این مغولان بودند که در اثر همنشینی با دانشمندان مسلمان ایرانی به دین اسلام گرویده و جذب جامعۀ بزرگ اسلامی گردیدند.
دلیل دیگر آنکه اکنون مذهب بیشتر ایرانیان، پیروی از اهل بیت(ع) است، در حالی که بیشتر جنگجویان اسلامی که فاتحان اولیۀ ایران بودند، بر این مرام نبوده و تابع خلفای وقت بودند و این دلیل دیگری است که اسلام به اجبار وارد قلب ایرانیان نگردید؛ چون اصولا شیعیان از قدرت حکومتی برخوردار نبودند که چنین اجباری را عملی سازند و اساسا اجبار در پذیرش قلبی هیچ دینی امکانپذیر نیست، همانگونه که در زمان معاصر نیز مشاهده مینماییم که بعد از دهههای متوالی اسلامستیزی در کشورهایی نظیر اتحاد جماهیر شوروی سابق و تبلیغ ایدههای کمونیستی و نظایر آن و تلاش فراوان در مجبور نمودن مردم به برگشتن از آئین خود، مسلمانان آن مناطق با تحمل تمام مشکلات، تا حدودی هویت اسلامی خود را حفظ نمودهاند و این امر در مورد مسیحیان ساکن آن مناطق نیز صادق است.[1]
در مبحث خاتمیت دین اسلام نیز بیان شده است که دلیل اصلی خاتمیت اسلام کامل بودن این دین است.[2] بنابراین، ضرورتی وجود ندارد که خداوند بعد از اسلام، پیامبر جدید بفرستد.
[1]. اقتباس از پاسخ: «فتح ایران و عدم اجازه در انتخاب آزاد دین»، 2433.
[2]. ر. ک: «سرّ خاتمیت دین اسلام»، 386.