. در مورد پرسش اول میتوان مشکل را به این صورت حل کرد که بر اساس فلسفهی اسلامی و حکمت متعالیه، عالم ماده از آن جهت که معلول عالم عقول و عالم مثال است، وجودش عین تعلق و وابستگی به آن عوالم است، پس تمام کمالات ماده نزد عالم عقل و مثال وجود دارد؛ چنانکه عالم عقول و مثال نیز معلول خداوند هستند و به وجود خارجی نزد خداوند حضور دارند؛[1] از اینرو تمام موجودات وابسته به خداوند بوده و به وجود خارجی خودشان نزد خداوند حاضرند؛ منتها برخی بدون واسطه معلوم و معلول خداوند هستند و برخی با واسطه.
بنابراین، آنچه در فلسفه بیان شده منافات با آنچه در قرآن و روایات آمده ندارد و نتیجهی هر دو این است که خداوند متعال عالم غیب و شهادت است و به همه عوالم مادی و غیر مادی آگاه است. البته در قرآن چگونگی علم خداوند به موجودات بیان نشده است، اما در فلسفه نحوه و چگونگی علم خداوند به موجودات مادی و غیر مادی تبیین شده است.
- در مورد پرسش دوم نیز باید در نظر داشت سلسله طولی که برای موجودات مطرح میشود گاهی به لحاظ قوس نزول است و گاهی به لحاظ قوس صعود؛ آنچه که گفته شده اعمال و رفتار ما در صورت مثالی یا عقلی ما تأثیرگذار هستند مربوط به صورت مثالی و عقلی در قوس صعود است. به بیان دیگر، صورت مثالی و عقلی در قوس صعود در واقع آن چیزی است که انسان با اعمال و اعتقاد خود آنرا میسازد؛ اما صورت عقلی و مثالی در قوس نزول در واقع اشاره به مراتب خلقت و تکوین دارد که انسان ابتدا در نزد علتهای مجرد به وجود تجردی و عقلی - بدون ماده و ویژگیهای مادی- وجود دارد و سپس تنزل مییابد و در عالم مثال -بدون ماده ولی همراه با برخی از ویژگی مادی- وجود مییابد و سپس در عالم ماده تحقق پیدا میکند.[2]
[1]. ر. ک: طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص 239 و 289، قم، مؤسسه نشر اسلامی، چاپ پنجم، 1404ق؛ ر. ک: «علم خدا به جزئیات و اطلاعات درست و غلط»، 17042.
[2]. ر. ک: نهایة الحکمة، ص 322؛ «حقیقت عالم مثال»، 10545.