اضافه در زبان عربی به دو نوع اضافه لفظی و اضافه معنوی تقسیم میشود: اضافه لفظی آن است که یک اسم به معمول خود اضافه شود؛ اما اضافه معنوی، یک اسم به اسم دیگری که معمول مضاف خود نیست اضافه میگردد.[1]
اضافه معنوی خود بر سه قسم است:
- به معنای فی: در جایی که مضافالیه ظرف مضاف باشد، حرف «فی» در تقدیر است. مانند سهر اللیل و عالم المدینه و «یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ ...».[2]
- به معنای من: در جایی که مضاف، نوع مضافالیه باشد. مانند: خاتم فضه و باب ساج. به این نوع از اضافه، اضافه بیانی گفته میشود.
- به معنای لام: در جایی که مضافالیه نوعی مالکیت نسبت به مضاف داشته باشد: مانند کتاب الله و ضوء الشمس.[3]
اما در «ترکیب وصفی»، جزء دوم ترکیب بر معنایی در جزء اول خود دلالت میکند و از این طریق یا آنرا شرح میدهد یا تخصیص میزند. گاهی نیز تنها برای تعریف و تمجید، یا مذمت، و یا تأکید میآید.
ترکیب وصفی از لحاظ معنا شباهت زیادی با اضافه بیانی دارد؛ بدین معنا که در هر دو نوع، بخش دوم، توضیح و بیان کیفیت جزء اول است. با این همه؛ میتوان تفاوتهایی برای این دو نوع ترکیب ذکر کرد. به عنوان مثال در برخی موارد، نمیتوان ترکیب وصفی را به صورت ترکیب اضافی بیان کرد. مانند جایی که ترکیب وصفی برای بیان رنگ یا دما باشد. تنها در جایی که ترکیب وصفی، بیان نوع موصوف خود را ارائه میکند، میتوان آنرا به شکل ترکیب اضافی ادا کرد.
بنابر این، در مثل «الثوب القطنی» که به صورت ترکیب وصفی است، میتوان آنرا به صورت ترکیب اضافی ثوبُ قطنٍ، آورد و معنا چندان متفاوت نخواهد بود؛ اما در مثل «الشجرة الطیبة»، نمیتوان آنرا به صورت اضافه آورد و در صورتی که به صورت شجره الطیبه ذکر شود، معنایی متفاوت از ترکیب وصفی خود خواهد داشت؛ زیرا الطیبه نعت است و چون نمیتواند نعت برای شجره باشد، باید آنرا نعت برای اسمی که محذوف شده و در تقدیر است دانست. به عنوان مثال باید واژه الارض را در تقدیر بگیریم که معنا چنین میشود: شجرة الارض الطیبه. در این حالت طیبه، نعت برای الارض خواهد بود نه شجره.
[1]. ر.ک: موارد جواز دخول «ال» بر مضاف در اضافه لفظیه
[2]. یوسف، 39.
[3]. ابو الفداء، اسماعیل بن علی، الکناش فی فنی النحو و الصرف، تحقیق ریاض بن حسن، ج 1، ص 214، بیروت، المکتبه العصریه للطباعه والنشر، 2000م.