قاعده فلسفی «الشیء لا یعدم بذاته»، قاعدهای است که به مقتضای آن، هیچ چیزی خود به خود نابود نمیشود و ذات شیء هرگز مقتضی نیستی خود نیست، بلکه همواره نیستی عارض بر ذات شیء میشود؛ زیرا اگر ذات هر چیزی نیستی را اقتضا میکرد، هرگز موجود نمیشد.
البته برخی گمان کردهاند که این قاعده عام نیست و مسئلهی حرکت از دایره شمول آن خارج است؛ زیرا آنان چنین پنداشتهاند که حرکت خود به خود نابود میشود و ذات آن نیستی را میپذیرد و «هر دم موجود و معدوم شدن» خاصیت ذاتی آن است، در حالی که این پنداری محال است که اساس محکم عقلی ندارد؛ زیرا اگرچه حرکت، موجودی سیال و لغزنده است که بر یک قرار نیست، و همواره در حال موجود و معدوم شدن است، ولی هرگز بدون علت نه موجود میشود و نه معدوم، بلکه همواره با اتکاء به علت، جزئی از آن، جای خود را به جزئی دیگر میدهد و به این ترتیب ادامه مییابد.
ابونصر فارابی، این قاعده را چنین بیان میکند:
«الشیء لا یعدم بذاته و الا لم یصح وجوده؛ والذی یتوهم فی الحرکة انها تعدم بذاتها، محال؛ فانها لعدمها سبب، فاذا بطلت الحرکة الاولی یتبع بطلانها وجود حرکة أخری»؛ شیء به خودی خود نابود نمیشود و الا وجودش صحت نمییافت؛ و برخی توهم کردهاند که حرکت به خودی خود نابود میشود، و این پنداری محال است، پس برای نابود شدن حرکت علت نیاز است، و هنگامی که حرکت نخستین به عنوان علت نابود شود، به تبع آن حرکت ثانی نیز نابود خواهد شد.[1]
[1]. ر. ک: ابراهیمی دینانی، غلامحسین، قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی، ج 2، ص 327- 329، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1366ش.