«وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ لا نَبْتَغِی الْجاهِلینَ»؛[i] و هرگاه سخن لغو و بیهودهای بشنوند، از آن روى گردانده و میگویند: ما پاسخگوی کردار خود بوده و شما باید پاسخگوی کردار خود باشید! خدا حافظ!ا ما خواهان همنشینی با افراد نادان نیستیم.
مانند این آیه در جایی دیگر در بیان ویژگی مؤمنان آمده است: «وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُون»؛[ii]و آنها که از لغو و بیهودگى رویگردانند.
لغتشناسان در معنای لغو میگویند: کلام لغو چیزى است که فائدهای در آن نباشد و آن سخنى است که بدون فکر و رویه صادر گردد.[iii]
کارهاى لغو از نظر دین، اعمال مباح و حلالى است که صاحبش در آخرت و یا در دنیا از آن سودى نبرده و سرانجام آن، منتهى به سود آخرت نیز نمیگردد؛ مانند خوردن و آشامیدن تنها به انگیزه شکمبارگی که کاری لغو است؛ چون هدف از خوردن و نوشیدن، گرفتن نیرو براى اطاعت و عبادت خدا و قدرت برای انجام کارهای روزمره است. بنابر این، اگر کار انسان هیچ سودى براى آخرت او نداشته باشد، و سود دنیاییاش هم سرانجام منتهى به آخرت نشود، چنین کاری لغو است.
خداى متعال در ویژگیهای مؤمنان نفرمود که آنان به طور کلى لغو را ترک میکنند، بلکه فرمود از آن اعراض و دوری میکنند؛ زیرا هر انسانى هر قدر که باایمان باشد در معرض لغزش و خطا است، و خداوند هم لغزشهاى غیر کبائر را، در صورتى که از کبائر اجتناب شود بخشیده و فرموده است:
«إِنْ تَجْتَنِبُوا کَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ نُدْخِلْکُمْ مُدْخَلًا کَرِیماً».[iv]
به همین جهت خدای متعال مؤمنان را به این صفت ستوده که از لغو اعراض میکنند، و اعراض غیر از ترک به تمام معنا است. ترک امر عدمى است و اعراض امرى وجودى، اعراض وقتى است که محرک و انگیزهاى، آدمى را به سوى اشتغال به فعلى بخواند و آدمى از آن اعراض نموده به کارى دیگر بپردازد، و اعتناى چندانی به آن کار نکند. و لازمهاش آن است که نفس آدمى خود را بزرگتر از آن بداند که به کارهاى پست اشتغال ورزد، و بخواهد که همواره از کارهاى منافى با شرف و آبرو چشم پوشیده، به کارهاى بزرگ و مقاصد والا بپردازد.[v]
البته لغو تنها شامل سخنان و افعال بیهوده نمیشود؛ بلکه افکار بیهوده و بیپایهاى که انسان را از یاد خدا غافل و از تفکر در آنچه مفید و سازنده است به خود مشغول میدارد همه در مفهوم لغو جمع است.
در واقع مؤمنان آنچنان ساخته شدهاند که نه تنها به اندیشههاى باطل و سخنان بیاساس و کارهاى بیهوده دست نمیزنند، بلکه به تعبیر قرآن از آن رویگردانند،[vi] و وقت خود را عزیزتر از آن میدانند که حتّى لحظهای از آنرا بیهوده مصرف کنند و سودى عاید آنان نگردد.
به عبارت دیگر، ویژگی انسان مؤمن آن است که تا میتواند به فعالیتهایی مشغول شود که سود معنوی و یا مادی حلال را برای او به دنبال داشته باشد و تلاش میکند که تا حد امکان به دنبال کارها و سخنان بیهوده نباشد.
[i]. قصص، 55.
[ii]. مؤمنون، 3.
[iii]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 742، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[iv]. نساء، 31.
[v].طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 9، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[vi]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 14، ص 196، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.