واژه «خوض» در لغت به معنای وارد شدن در آب و فرورفتن در آن است. و بهطور استعاره به وارد شدن در هر امری گفته میشود، و واژههایی که از این ریشه در قرآن آمده، ناظر به اموری است که ورود در آن مورد نکوهش است.[1]
به عنوان نمونه در آیهی «فَوَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِینَ، الَّذِینَ هُمْ فِی خَوْضٍ یَلْعَبُونَ»،[2] منظور از «خوض» سرگرمى عملى و زبانى در باطل، و فرورفتن در آن است، به طورى که به کلى از توجه به غیر باطل غفلت شود.
در آیهای دیگر «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِینَ»، «خوض» به همراه «خائضان» معنایش همراهی کردن با کسانى است که غرق دریاى دنیا شده و با فرورفتن تدریجی در قعر این دریا، خدا را به فراموشی سپردهاند.
به عبارت روشنتر، همراهان خوضکنندگان، کسانی بودند که هر صدایى از هر گوشهاى بر ضد حق بلند میشد، و هر مجلسى براى ترویج باطل تشکیل میگردید این گروه باخبر شده، و با آنها همراهى میکردند؛ سخنان آنها را تصدیق میکردند، و بر تکذیب و انکار آنها صحه میگذاشتند، و از استهزاء و سخریه آنها نسبت به حق لذت میبردند.[3]
البته خوض در باطل معناى وسیع و گستردهاى دارد که هم شامل ورود در مجالس کسانى میشود که آیات خدا را به باد استهزا میگیرند، تبلیغات ضد اسلامی میکنند، یا ترویج بدعت مینمایند، و یا شوخیهاى رکیک دارند؛ یا گناهانی را که انجام دادهاند به عنوان افتخار یا برای لذتبردن نقل میکنند. همچنین شرکت در مجالس غیبت، تهمت، لهو، لعب و مانند آنها نیز به نحوی میتواند مشمول آیه باشد، ولى در آیه مورد گفتوگو، بیشتر ناظر به مجالسى است که براى تضعیف دین خدا و استهزاى مقدسات، و ترویج کفر و شرک و بیدینى تشکیل میشود،[4] و این افرادند که از شفاعت بیبهره خواهند بود:
«فَما تَنْفَعُهُمْ شَفاعَةُ الشَّافِعِینَ». شفاعت شفاعتکنندگان دیگر فایدهاى به حال آنها ندارد؛ زیرا آنها فطرت را که ولایت تکوینى و سبب ولایت تکلیفى است، بریدند؛ لذا شفاعت هیچیک از شفاعتکنندگان به حال آنها سودى ندارد و باید در عذاب الهى براى همیشه بمانند. نه شفاعت انبیا و رسولان پروردگار و امامان شامل حال آنها میشود، و نه شفاعت فرشتگان و صدیقین و شهداء و صالحان؛ چرا که شفاعت نیاز به وجود زمینهی مساعد دارد، و اینها زمینهها را به کلى از میان برداشتهاند.[5]
بر این اساس، نمیتوان گفت هر فردی که در هر مجلس لهوی شرکت نموده، به یقین از شفاعت بیبهره خواهد بود، بلکه این محرومیت ویژه کسانی است که به صورت سازماندهیشده در مجالسی برای تضعیف پایههای اسلام شرکت نموده و در صدد تقویت مخالفان اسلام باشند.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، محقق، داودی، صفوان عدنان، ص 302، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 20، ص 97، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 25، ص 254، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. تفسیر نمونه، ج 25، ص، 254.
[5]. همان.