به اعتقاد صدرالمتألهین راه دل و کشف و شهود از نظر شناخت، بر راه عقل و برهان مقدم و برتر است؛ زیرا فیلسوف تنها از راه مفاهیم و لوازم و آثار به حقایق دست مییابد؛ اما عارف از راه حضور و درک عینی، حقایق را کشف میکند. البته این نظر صدرا به معنای طرد و نفی عقلانیت و راه استدلال نیست، بلکه مقصود از برتر بودن شهود بر عقل آن است که نباید در حد معرفت عقلی بازماند و بدان قانع بود، و باید به ساحتهای بالاتر معرفت دست یافت و از معرفت شهودی برخوردار شد. وی میگوید علم به موجودات یا از راه مشاهدهی حضوری واقع میشود و یا با استدلال بر آنها از راه آثار و لوازمشان که از اینراه تنها معرفی ضعیف به دست میآید.
صدرا با نقل کلامی از ابنسینا که در آن علم و آگاهی از حقایق اشیا را خارج از توان بشر میداند، آنرا چنین شرح میدهد که بوعلی در پی بیان این نکته است که از راه علم حصولی و دانش استدلالی – برهانی، تنها میتوان از آثار و لوازم شیء به وجود آن پی برد(برهان انی)؛ اما در راه مکاشفه و عرفان، به طریق لمّی به حقایق اشیا میرسیم؛ زیرا به اسباب و علل آنها علم پیدا میکنیم و از اینراه حقیقت معلول و مسبب نزد ما حاضر میشود. شهود سبب، شهود مسبب را در پی دارد و چنین علمی منحصر در مکاشفههای حضوری است. بنابر این، دریافت حقیقت اشیا تنها از طریق اخیر امکانپذیر است.
هدف ملاصدرا از این بیان، تأکید بر این نکته است که معرفت استدلالی – برهانی، تنها ما را از راه لوازم، با شیء آشنا میکند و از حقیقت آن اطلاعی به دست نمیدهد. بنابر این، حکیم نباید در این حد بازماند و به معارف عقلی کسبی بسنده کند، بلکه باید به مرتبه شهود قلبی برسد و حقیقت اشیا را بدین وسیله ادراک کند.[1]
[1]. ر. ک: یزدان پناه، سید یدالله، مبانی و اصول عرفان نظری، نگارش، انزلی، سید عطاء، ص 112- 117، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388.