به نظر میرسد از دو زاویه میتوان به اسمهای اشاره نگریست: یکی به لحاظ مفهوم، و دیگری به لحاظ مصداق.
به عبارت دیگر، گاهی تنها به مفهوم این اسمها توجه میشود، و گاهی از این لحاظ مورد توجه قرار میگیرند که نشانگر خارج و مصداق هستند.
در نگاه اول، اسمهای اشاره، کلی هستند؛ زیرا مفهوم «این» یا «آن» بر مصادیق و موارد متعددی قابل تطبیق است، و در این صورت شاید بتوان آنرا معقول ثانی فلسفی[1] دانست که اگر اسم اشارهای مانند «این» به مفهوم کلی دیگری مانند «کتاب» اضافه شود، به خودی خود و بدون اشاره فیزیکی و یا قرینهای دیگر آنرا تبدیل به جزئی نخواهد کرد؛ زیرا مفهوم «این کتاب» میتوان مصادیق بینهایتی داشته باشد. به عبارت دیگر، به هر کتابی میتوان اشاره کرد و گفت: «این کتاب».
اما در نگاه دوم، یعنی اگر مقصود از اسمهای اشاره تنها مفهوم آن نباشد؛ بلکه به جهت نشانگری و حکایت از مصداق و خارج لحاظ شوند، در این صورت جزئی خواهند بود؛ لذا در ادبیات اسمهای اشاره از اسامی معرفه به شمار میآیند.
[1]. ر. ک: «مفهوم وجود و معقول ثانی»، 26495؛ «نسبت کلی منطقی با معقولات فلسفی و منطقی»، 122743.