«زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنینَ وَ الْقَناطیرِ الْمُقَنْطَرَةِ ...»؛[1]
محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال فراوان ...، در نظر مردم زیبا جلوه داده شده است.
واژه «قناطیر» جمع واژه «قنطار» است که در اصل به معناى «چیز سخت و محکم» بوده، و به «مال فراوان» نیز گفته میشود. در همین راستا اگر مشاهده میکنیم که در زبان عربی «قنطره» به معنای «پُل» بوده و به اشخاص باهوش «قنطر» میگویند، دلیلش استحکام در بنای آن سازه، و استحکام در تفکّر آن فرد نخبه است.
واژه «مُقَنطَرَه» اسم مفعول از همان ماده به معناى «مضاعف» و «مکرر»، و کنایه از «ثروت زیاد» و «انباشت ثروت» است.
ذکر این دو واژه پشت سر هم براى تأکید است، شبیه تعبیرى که در فارسى امروز رایج است که میگویند: فلانی صاحب «آلاف و الوف» و یا «هزاران هزار» است؛ یعنى ثروت زیادى دارد.[2]
البته در بعضی از کتابهای لغوی و تفسیری آمده است که در زبان عرب، «قنطار» به عنوان واحد اندازهگیری مقدار معینی از سرمایه - مانند: هزار و دویست اوقیه، هزار و دویست مثقال، هزار دینار، دوازده هزار درهم، هشتاد هزار درهم و ... - نیز در نظر گرفته میشود؛[3] اما دلیلی نداریم آنچه که در قرآن آمده ناظر به یکی از این مقدارها باشد؛ بلکه مراد همان ثروت انبوه است که میتواند در زمانها و مکانهای گوناگون و بسته به سطح عمومی معیشت مردم، متفاوت باشد.
[1]. آل عمران، 14.
[2]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 2، ص 458، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3] ر. ک: شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، شیخ آقابزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 2، ص 411، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا.