آیه «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً...»، که به آیه ابتلاء معروف است، بیانکننده جایگاه امامت در معارف دینی است. و یکی از نکتههای مهمی که از این آیه به دست میآید، لزوم عصمت امام است.[1]
اما اینکه نبوت شرطی برای امامت باشد را نمیتوان از این آیه برداشت کرد؛ زیرا در متن آیه هیچ دلیل و نشانهای بر این ادعا وجود ندارد، و تنها اینکه مصداق آیه، یعنی حضرت ابراهیم(ع) ابتدا پیامبر بود، دلیل بر انحصار جایگاه امامت در پیامبران نمیشود، و گرنه و با این نوع از استدلال باید گفت از آنرو که آیه در ارتباط با حضرت ابراهیم(ع) است، حتی هیچ پیامبر دیگری نیز نمیتواند به مقام امامت دست یابد!
به عبارت دیگر و به تعبیر فنی، «مورد، مخصص نیست»؛ یعنی اگر در نظر عموم مردم و عُقلا، مورد یا واقعه خاصى سبب جعل قانون و حکم شرعى گردد، خاصبودن آن مورد یا واقعه، سبب تخصیص و محدود کردن حکم به آن واقعه نمیشود.
بنابر این، اگر در مورد واقعهاى معین و یا سؤالى خاص، آیه یا روایتى وارد شده باشد؛ اما حکم مستفاد از آن، عام باشد، خصوصیت مورد، سبب تخصیص آن حکم عام نمیگردد، مانند: «آیه سرقت»[2] که شأن نزول آن، سرقت لباس شخصى خاص به نام «صفوان» است، ولى اینگونه نیست که حکم آیه تنها منحصر به سرقت لباس، آن هم تنها از صفوان باشد؛ بلکه شامل سرقت هر مال از هر شخصى خواهد شد. بنابراین، مورد آیه، مخصص عمومیت حکم آن نیست.[3]
[1]. ر. ک:«اثبات امامت در قرآن»، 3889.
[2]. «وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُما جَزاءً بِما کَسَبا نَکالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ». مائده، 38.
[3]. ر. ک: جمعى از محققین، فرهنگنامه اصول فقه،ج 1، ص 609، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامى، 1388ش.