- همانگونه که در پرسش بدان اشاره شد، تعبیر «قوم تُبّع» در قرآن دو بار آمده است:
«أَ هُمْ خَیْرٌ أَمْ قَوْمُ تُبَّعٍ وَ الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ أَهْلَکْناهُمْ إِنَّهُمْ کانُوا مُجْرِمینَ»؛[1] آیا آنها بهترند، یا قوم تبّع و اقوام پیش از آنان که به دلیل مجرمبودن، نابودشان کردیم.
«وَ أَصْحابُ الْأَیْکَةِ وَ قَوْمُ تُبَّع کُلٌّ کَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ وَعِیدِ»؛[2] و أصحاب الأیکة و قوم تبّع، هر یک از آنها سفیران الهى را تکذیب کردند و وعده عذاب در مورد آنان تحقق یافت.
- برخی مفسران معتقدند، «تبع» نام شخص خاصی نیست؛ بلکه این واژه، لقبی عمومى براى ملوک و شاهان «یمن» بود، مانند عنوان خلیفهی مسلمین که به بسیاری از حاکمان سلسلههای گوناگون خود را با این عنوان معرفی میکردند و نیز مانند لقب «کسرى» براى پادشاهان ایران، و «قیصر» براى سلاطین روم و ... برخی معتقدند این تعبیر از آن نظر بر پادشاهان «یمن» اطلاق میشد که آنان مردم را به پیروى و تبعیت از خودشان دعوت میکردند؛.[3]
- اما گروه دیگر معتقدند؛ «تبع» نام یکى از پادشاهان حمیر بود که در یمن حکومت میکرد، و نامش اسعد ابوکرب، یا سعد ابوکرب بود.[4]
- در مورد شخصیت تبع روایتی از رسول خدا(ص) نیز نقل شده است که به او ناسزا نگویید؛ چون در نهایت، اسلام آورد.[5]
امام صادق(ع) میفرماید: این تبع بود که قبائل اوس و خزرج را راهنمایی کرده و به آنان گفت: شما در این سرزمین منزل کنید تا شاید ظهور این پیامبر را درک کنید، من نیز اگر عمرم باقی باشد به خدمتش درمیآیم و با او خروج میکنم.[6]
بر اساس برخی از گزارشها، تبع از دنیا نرفت تا آنکه نبوت رسول خدا(ص) را تصدیق کرد. و این هنگامی بود که یهودیان مدینه خبر نبوت پیامبر اسلام(ص) را به وى داده بودند.[7]
و در بعضى از گزارشها آمده است: او اولین کسى بود که براى کعبه پرده درست کرده بود.[8]
- به هر حال، بسیاری از مفسران معتقدند: تبع مسلمان،[9] حقطلب و پیرو دین حضرت ابراهیم(ع) بود.[10] و تعبیر به «قوم تُبَّع» در دو آیه از قرآن را دلیلی بر این معنا گرفتهاند؛ زیرا در این دو آیه، شخص او مورد نکوهش قرار نگرفته، بلکه از قوم او مذمت شده است.[11]
- در مورد اینکه آیا تبع پیامبر الهی بود، از پیامبر(ص) نقل شده است که وی مسلمان بود؛ اما در مورد اینکه او پیامبر بود یا نه، رسول خدا فرمود من چیزی نمیدانم.[12] و شاید حضرتشان مصلحت را در آن دیدند که اطلاعات بیشتری از او منتشر نشود. در عین حال، از ابن عباس نقل شده است که وی پیامبر بود.[13] همچنین أبوالحسین بن المنادی میگوید: از تعبیر «قوم تبع» که به او نسبت داده شد، بعید نیست که او پیامبر باشد. و گروهی میگویند او در زمان فترت بعد از حضرت عیسی(ع) میزیست.[14]
با آنکه اطلاعات موجود کتب روایی، تاریخی در مورد «تبع» هیچ کدامشان قطعی و غیر قابل تردید نیست، اما از جمعبندی تمام آنها میتوان دریافت که به احتمال زیاد، ایشان - حتی اگر پیامبر هم نبودند - انسان صالح و پرهیزکاری به شمار میآمدند.
[1]. دخان 37.
[2]. ق، 14.
[3]. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 16، ص 144، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[4]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، ج 13، ص 125، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 18، ص 146، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 9، ص 100، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 31، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 101.
[7]. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 32.
[8]. همان، ص 31.
[9]. سور آبادی، ابوبکر عتیق بن محمد، تفسیر سور آبادی، تحقیق، سعیدی سیرجانی، علی اکبر، ج 4، ص 2289، تهران، فرهنگ نشر نو، چاپ اول، 1380ش.
[10]. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 31.
[11]. ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 21، ص 195، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[12]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 27، ص 662، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[13]. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 4، ص 280، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ سوم، 1407ق؛ نیشابوری، نظام الدین حسن بن محمد، تفسیر غرائب القرآن و رغائب الفرقان، تحقیق، عمیرات، شیخ زکریا، ج 6، ص 106، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1416ق.
[14]. أبو الفرج، عبد الرحمن بن على بن محمد ابن الجوزى، المنتظم فى تاریخ الأمم و الملوک، تحقیق، محمد عبد القادر عطا و مصطفى عبد القادر عطا، ج 1،ص 416، بیروت، دار الکتب العلمیة، ط الأولى، 1412ق/1992م.