پرسش مطرح شده ناظر به آیه زیر است که میفرماید:
«إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً»؛[1] بهیقین من پروردگار تو هستم، پس کفشهایت را از پا درآور؛ زیرا تو در وادى مقدس طوى هستى.
اینکه چرا خداوند به حضرت موسی(ع) -هنگام ورود به سرزمین مقدس طوی- دستور به پابرهنه شدن داد، اولین پاسخش این است که خداوند با هر دستور -حتی دستورات شخصی و نه عمومی- به دنبال سنجش بندهاش میباشد که او تا چه حد نسبت به فرمان پروردگار خویش مطیع است. و همین دلیل کافی است تا فلسفهی چنین دستوری از سوی خداوند به موسی(ع) مشخص شود.
با این وجود، در مورد علت این دستور، نظراتی از سوی مفسران ارائه شده است؛ مانند:
- کعب و عکرمه میگویند: نعلین موسی(ع) از پوست الاغ مرداری بود (که شایسته نبود با آن به سرزمین مقدس وارد شود). گفته شده است که پیامبر اسلام(ص) [2] و امام صادق(ع) نیز به همین دلیل اشاره فرمودهاند.[3]
- از حسن، مجاهد، سعید بن جبیر و ابن جریح نقل شده است: نعلین موسی از پوست گاو تذکیه شده بود(یعنی پاک بود)، ولی خدای متعال میخواست تا موسی(ع) پا را برهنه کند و بیشتر از برکت وادى مقدس بهرهمند گردد.[4]
- پابرهنه بودن نشانه تواضع است؛ به همین جهت گذشتگان پابرهنه طواف میکردند.[5] (و اکنون نیز بسیاری از افراد، هنگام حج و زیارات، ترجیح میدهند که پابرهنه باشند).
- ابومسلم میگوید: موسى(ع) به این دلیل، کفش پوشیده بود که از آفات و شر حشرات مصون باشد؛ اما خداوند با این دستور او را ایمن ساخت و مطمئن کرد که خطرى نیست و زمین پاک است.[6]
- برخی گفتهاند؛ نعل و کفش در این آیه، کنایه از اهل و خانواده است؛ یعنى دل خویش را از محبّت زن و بچه خالی کن؛ و چون موسى در آن وقت براى اینکه زن و بچهاش در بیابان تنها و در سرما و سختى بودند و توجّه موسى به آنها بود، امر شد که تو در جایى هستی که باید همه چیزها را از دل بیرون کنى و یکدل و یکجهت روى به جانب حق آرى، و فرمان او را اطاعت کنی؛ زیرا که تو در محل مقدسى وارد شدی.[7]
[1]. طه، 12.
[2]. ر. ک: طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج 16، ص 109، بیروت، دار المعرفة، چاپ اول، 1412ق؛ رشید الدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 6، ص 103، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش
[3]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 10، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. ر. ک: فخر الدین رازی، ابو عبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 22، ص 18، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[5]. ر. ک: قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 11، ص 173، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ اول، 1364؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 10.
[6]. ر. ک: ابوالفتوح رازی، حسین بن علی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، تحقیق، یاحقی، محمد جعفر، ناصح، محمد مهدی، ج 13، ص 133، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، 1408ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 7، ص 10.
[7]. کشف الأسرار و عدة الأبرار، ج 6، ص 103؛ بانوی اصفهانی، سیده نصرت امین، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، ج 8، ص 160، تهران، نهضت زنان مسلمان، 1361ش.