بر اساس گزارشی، امام علی(ع) در بیان ارتباط بسیار نزدیک خود با پیامبر اسلام(ص) فرمود:
رسول خدا(ص) در حالی قبض روح گردید که سرش بر روی سینهام بود، و جان او در کف دستم روان شد و من آنرا بر چهره خویش کشیدم:
«وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَی صَدْرِی وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِی کفِّی فَأَمْرَرْتُهَا عَلَی وَجْهِی ...».[1]
در مورد اینکه منظور امام(ع) از نفس و جان پیامبر(ص) که بر دستان ایشان جاری شده و حضرتشان آنرا بر صورت خود کشید، چه بود؟ احتمالاتی مطرح شده است:
- مقصود از نفس، خون است؛[2] چرا که بر اساس برخی نقلها هنگام جاندادن رسول خدا(ص) از دهانش مقداری خون خارج شد.[3] و واژه «نفس» در زبان عربی به «خون» هم گفته میشود.[4] به عبارت دیگر، امام میفرماید که خون جاریشده از دهان پیامبر(ص) هنگام جاندادن بر دستان من روان شد و من آنرا برای تبرک به صورتم کشیدم.
- مقصود از «نفس»، «نفس ناطقه قدسیه» است که امام آنرا از روی تیمّن و یا برای حکمتی بزرگ بر چهره مالید؛[5] یعنی، مقصود از نفس، همان روح مقدّس انسانی است که در قرآن بارها به آن اشاره شده است. مانند:
«اللَّهُ یتَوَفَّی الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِها»؛[6](خداوند روح انسانها را هنگام مرگ میگیرد).
بنابراین، مفهوم جمله این میشود که روح مقدّس و پاک پیامبر(ص) هنگام جدا شدن از بدن، بر دست علی(ع) قرار گرفت و حضرتشان آنرا به صورت خود کشید.[7]
- منظور از نفْس(با فاء ساکن) در این سخن، همان نَفَس (با فاء مفتوح) است؛ زیرا نَفْس و روح انسان با آخرین نَفَس انسان بیرون میرود.[8] بر این اساس، امام میفرماید که پیامبر(ص)، آخرین نَفَس مبارک خود را در دستان من کشید و من فورا آنرا به صورتم مالیدم.
- مقصود روح حیوانی یا روح حیاتی است.
در توضیح این نظریه میگویند: در انسانها غیر از نفس ناطق یا روح و عقل ـ که مختص انسان است و در حیوانات وجود ندارد ـ روح دیگری وجود دارد که بین انسان و حیوان مشترک است و منشأ حیات حیوانی و آثارش در هر دوی آنها است؛ مانند ادراکات حسّی و حرکت و جابجایی مکانی.
در متون اسلامی گاهی آنرا روح، بدون افزودن هیچ قیدی، نامیدهاند و گاهی از آن با تعابیری؛ مانند روح حیوان، روح حیات، نفس الروح، نفس حسّی حیوانی، روح مَدْرَج و روح بدن یاد کردهاند. متکلمان و فیلسوفان مسلمان نیز از آن، گاهی به روح و گاهی به روح حیوانی یا روح بخاری تعبیر کردهاند.
در نظر آنها روح حیوانی - بر خلاف نفس ناطق که موجودی مجرد است ـ اثری از ماده بر خود دارد. اگرچه تعبیرات حکما در این زمینه مختلف است، ولی همه به نوعی، مادی و جسمانی بودن روح حیوانی را میپذیرند:
روح حیوانی در نظر آنان جسمی لطیف است که از شدت لطافت در شرایط معمولی، قابل احساس نیست.
در تعدادی از روایات نیز ماده روح حیوانی،«خون» معرفی شده است.[9] چنانکه برخی از حکیمان نیز در بیان روح بخاری یا حیوانی، میگویند: جسم سیال، لطیف، رقیق، گرم، نورانی و شفافی است که از خون ایجاد میشود.[10] اما بعضی دیگر از روایات، روح را مانند باد، متحرک و همسنخ آن معرفی کردهاند.[11]
این عده میگویند: با توجه به آنچه درباره اقسام روح یا نفس و موضوع تجرد آنها در احادیث اسلامی گفته شد ـ که آموزههای کلّی دانشمندان مسلمان هم با آن سازگار است ـ میتوان نتیجه گرفت که مراد از «نفس پیامبر ص» در سخن امام علی(ع) نه نفس ناطق مجرد، بلکه همان روح حیوانی یا روح حیات رسول اکرم(ص) است که منشأ حیات مادی وی و جسمی بسیار لطیف است و به دلیل همین جسمانیت، لمس و تماس فیزیکی با آن امکانپذیر است؛ از اینرو، هنگام مرگ و خروج این روح از بدن، میتوان آنرا در دست گرفت و بر چهره کشید.
البته به این نکته نیز اشاره شده است که هرچند روح حیات، موجودی جسمانی (به معنای عام آن) است، ولی معنایش آن نیست که در هر شرایطی و به وسیله هر کسی قابل ادراک حسّی باشد؛ زیرا شدت لطافت برخی از موجودات جسمانی به اندازهای است که تنها در شرایطی خاص، مانند بعضی حالات عرفانی و معنوی، و یا به وسیله افرادی خاص به ادراک درمیآیند؛ همانگونه که به عنوان مثال، اولیای الهی قادرند که با چشم باطن و شهودی خود، موجودات لطیفی، مانند جنّیان یا عالم برزخ و موجودات برزخی و بدن مثالی برزخیان و یا انواری خاص را، بیشتر اوقات یا همیشه، مشاهده کنند؛ در حالی که افراد عادی در شرایط معمولِ ادراکی، قادر به ادراک حسّی آنها نیستند. مسلماً ادراک شهودی و عرفانی امام علی(ع) از هر ولی خدا و عارفی برتر است[12]
اما به نظر میرسد اگر مقصود از نفس پیامبر(ص) در عبارت امام علی(ع) روح حیوانی و حیاتی باشد چندان تفاوتی با نظریه خون یا نَفَس نمیکند؛ زیرا طبق توضیحاتی که ارائه کردند روح حیوانی برآمده از خون و یا از جنس باد است، در این صورت آن دو تفسیر نیز میتواند به نوعی مورد پذیرش قرار گیرد؛ چنانکه بر اساس آنچه در پایان متذکر شدند که لمس روح حیوانی تنها در شرایطی خاص، مانند بعضی حالات عرفانی و معنوی، و یا به وسیله افرادی خاص به قابل تحقق است. در این صورت میتوان نظریه نفس ناطقه و قدسیه انسانی را نیز پذیرفت.
به این بیان که نفس قدسیه پیامبر(ص) میتواند به نوعی برای امام علی(ع) قابل لمس باشد، حال یا نفس پیامبر(ص) به قدرت و شدت وجودی خود، این توان را برای خود ایجاد کرده که برای امام علی(ع) قابل لمس باشد، یا نفس خود امام علی(ع) آن قدرت را دارد که بتواند امر غیر محسوس را مانند محسوس لمس و حس کند.
علاوه بر اینکه در معارف دینی، بسیاری از حقایق غیر محسوس به صورت محسوس بیان شده است. مانند اینکه توصیه شد بعد از دعا به درگاه خداوند، دستها را به صورت و سینه بمالید، چون دستی که به سوی خدای متعال بلند شود خالی برنمیگردد.[13]
[1]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 311، قم، هجرت، چاپ اول، 1414 ق.
[2]. ابن میثم بحرانی، میثم بن علی، شرح نهج البلاغه، ج 3، ص 800، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه للآستانه الرضویه المقدسه، چاپ اول، 1417ق؛ مغنیه، محمد جواد، فی ظلال نهج البلاغه، ج 3، ص 189، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ سوم، 1400 ق.
[3]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل، ج 10، ص 182– 183، قم، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، چاپ اول، 1404ق.
[4]. ازدی، عبدالله بن محمد، کتاب الماء، ج 3، ص 1267، تهران، دانشگاه علوم پزشکی ایران، مؤسسه مطالعات تاریخ پزشکی، طب اسلامی و مکمل، چاپ اول، 1387ش.
[5]. هاشمی خویی، میرزا حبیب الله، حسن زاده آملی، حسن، کمرهای، محمد باقر، منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة( خوئی)، محقق، مصحح، میانجی، ابراهیم، ج 12، ص 241، تهران، مکتبة الإسلامیة، چاپ چهارم، 1400ق.
[6]. زمر، 42.
[7]. مکارم شیرازی، ناصر، پیام امام امیر المؤمنین(ع)، ج 7، ص 661، تهران، دار الکتب الاسلامیة، چاپ اول، 1386ش.
[8]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 10، ص 267.
[9]. « قال ابوعبدالله(ع): الرُّوحُ جِسْمٌ رَقِیقٌ قَدْ أُلْبِسَ قَالَباً کثِیفاً...قَالَ فَأَخْبِرْنِی عَنِ الرُّوحِ أَ غَیرُ الدَّمِ؟ قَالَ نَعَمْ الرُّوحُ عَلَی مَا وَصَفْتُ لَک مَادَّتُهَا مِنَ الدَّمِ، ... فَإِذَا جَمَدَ الدَّمُ فَارَقَ الرُّوحُ الْبَدَن... فَهِی بِمَنْزِلَةِ الرُّوحِ إِذَا خَرَجَ عَنِ الْبَدَنِ نَتُنَ الْبَدَنُ وَ تَغَیرَ...»طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، محقق و مصحح، خرسان، محمد باقر، ج 2، ص 349 – 350، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، 1403ق.
[10]. سیلان روح پیامبر(ص) در دست حضرت علی(ع) .
[11]. قال ابوعبدالله(ع): «إِنَّ الرُّوحَ مُتَحَرِّککالرِّیحِ وَ إِنَّمَا سُمِّی رُوحاً لِأَنَّهُ اشْتَقَّ اسْمَهُ مِنَ الرِّیحِ وَ إِنَّمَا أَخْرَجَهُ عَنْ لَفْظَةِ الرِّیحِ لِأَنَّ الْأَرْوَاحمُجَانِسَةٌ لِلرِّیح...». کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 133 – 134، ح 3، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 58، ص 28، ح 1، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.