لغتشناسان عرب، دست کم دو معنا برای «تَرْخیم» ذکر کردهاند: «حذف» و «نرمکردن».[1]
اما «ترخیم» نزد اندیشمندان دانش نحو، به معنای حذف برخی حروف الفبایی موجود در آخر نامها است؛ مانند «فاطم» و یا «فاط» برای نام «فاطمه» و «مال» برای نام «مالک».
مهمترین هدف «ترخیم»، کوچکتر شدن کلمه برای آسانتر شدن سخن است؛ اما دلایل دیگری مانند ضرورت شعر، تمسخر و ... نیز میتواند هدف برای «ترخیم» در نظر گرفته شود.
انجام عملیات «ترخیم» بیشتر در منادای معرفه رخ میدهد. البته برخی شرایط نیز باید رعایت شود. به عنوان نمونه در مناداى مضاف، شبه مضاف، مندوب و مستغاث نمیتوان ترخیم نمود.
همچنین کلماتى را که سهحرفى بوده و آخر آنها «ها» باشد، نمیتوان مرخم کرد؛ اما در اسمهای چهار حرفى و بالاتر ترخیم صحیح است، هرچند آخر آنها «ها»ی تأنیث باشد. چنانکه در «سیبویه»، «سیب»؛ در «جعفر»، «جعف» و در «عثمان»، «عثم» جایز است، البته به شرط آنکه عَلَم باشند.
گفتنی است؛ در هر مرکّبى نمیتوان ترخیم کرد؛ زیرا موجب اشتباه میشود، مگر آنکه با ترخیم، اشتباهی رخ ندهد، مثل «معدیکرب» که میتوان گفت «معدى ....».[2]
[1]. برای اطلاعات بیشتر به پایگاه «قاموس نور» مراجعه فرمایید.
[2]. ر. ک: سجادى، جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص 508، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373ش.