در بحث اجتماع امر و نهی، منظور از اجتماع، تلاقى اتفاقى بین متعلق امر و متعلق نهى در مورد واحد است. از عنوان یاد شده در اصول فقه، مبحث الفاظ سخن رفته است. و برخى از اصولیان، تحت عنوان ملازمات عقلیّه از آن بحث کردهاند.
بیگمان از نظر عقل تعلق امر و نهى به یک فعل داراى یک عنوان و در یک زمان از پروردگار حکیم جایز نیست.
به عنوان مثال جایز نیست که مولاى حکیم به بندهاش بگوید:
«فلانی را در روز جمعه ساعت هفت صبح اکرام کن». و در عین حال بگوید: «او را در روز جمعه و در ساعت هفت صبح اکرام نکن»، و از بندهاش بخواهد که هم امر را انجام دهد و هم نهى را.
و یا به اقامه نماز در زمانى معیّن امر کند و در همان زمان از اقامهی آن نهی کند.
اما اگر مورد و موضوعی داراى دو عنوان باشد، در این جا بحث و اختلاف هست که آیا امکان دارد که امر و نهى هر دو به آن چیز تعلّق گیرند یا نه؟ یعنى یک فعل باشد با دو عنوان، مانند نماز در مکان غصبى، که دو عنوان دارد:
الف) نماز که با امر «صلّ» واجب شده است.
ب) غصب که با نهى «لا تغصب» حرام گشته است.
در اینجا سه نظر وجود دارد.
- جواز اجتماع: این قول به اکثر اشاعره و برخى از امامیه، مانند: فضل بن شاذان، محقق قمى و محقق خوانسارى نسبت داده شده است. کسانی که به جواز معتقدند آنها را «اجتماعیون» میگویند.
- امتناع: اکثر علماى شیعه و جمهور علماى معتزله و برخى از اشاعره این قول را اختیار کردهاند. اینها را «امتناعیون» مینامند.
- تفصیل بین حکم عقل به جواز و حکم عرف به امتناع.[1]
ثمره این اختلاف هنگامى ظاهر میشود که امر، نظیر مثال یادشده به عبادت تعلق گرفته باشد، چه آنکه در این صورت قائلین به امتناع، جانب نهى را ترجیح داده و عبادت را با علم به حرمت، فاسد میدانند؛ زیرا نهى مانع از انجام عمل به قصد قربت میشود. چنانکه معروف است: «المبعّد لا یکون مقرّباً». (عملی که انسان را از خدا دور میکند نمیتواند عامل قرب انسان به خدا گردد) البته اگر نسبت به وجود حرمت، جاهل قاصر بوده و بدین علّت میان آن دو جمع نموده، مشهور قائل به صحّت عبادت میباشند.
امّا قائلین به جواز اجتماع امر و نهى عبادت را به طور کلى صحیح میدانند؛ زیرا عناوین آنها مختلف است و در مقام امتثال به یکدیگر زیانى نمیرسانند.[2]
[1]. ر. ک: ملکى اصفهانى، مجتبى، فرهنگ اصطلاحات اصول، مقدمه، سبحانى تبریزى، جعفر، ج 1، ص 15- 16، قم، عالمه، چاپ اول، 1379ش.
[2]. ر. ک: مختارى مازندرانى، محمدحسین، فرهنگ اصطلاحات اصولى، ص 12، تهران، انجمن قلم ایران، چاپ اول، 1377ش.