تأکید در زبان و ادبیات عرب یکى از توابع است که تأکید با هدف تقریر و تثبیت آنچه یکبار گفته شده انجام میشود و بر دو قسم است:
- تأکید لفظى: تأکید لفظى آن است که براى ترس از فراموشى، گوش ندادن و یا بیتوجهى مخاطب، عین خود لفظ (یا لفظ مترادف دیگری با تشابه فراوان) برای یک یا چند بار دیگر تکرار شود.
تأکید لفظی در اسم، مانند: «هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ لِمَا تُوعَدُونَ».[1]
تأکید لفظی در فعل، مانند: «فَمَهِّلِ الْکَافِرِینَ أَمْهِلْهُمْ رُوَیْدًا».[2]
تأکید لفظی در حرف؛ مانند: «نعم نعم».
تأکید لفظی در جمله؛ مانند: «وَمَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ. ثُمَّ مَا أَدْرَاکَ مَا یَوْمُ الدِّینِ».[3] و «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا. إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا».[4]
- تأکید معنوى: تأکید معنوى آن است که لفظ با کلماتى؛ مانند عین، نفس و ... تأکید شود. تأکید معنوى براى تثبیت معنا در ذهن شنونده و دفع مجاز به کار میرود.[5]
تأکید معنوی براى مفرد، تثنیه و جمع با اختلاف کلمات و ضمایر همراه است؛ مانند: «جاء زید نفسه، زیدان انفسها، و زیدون انفسهم، و جاء زید عینه و زیدان اعینهما و زیدون اعینهم». و براى تثنیه ممکن است بگوید «نفساهما و عیناهما».
و تأکید معنوی جمع با لفظ «کُلّ»، همچنین با کلمات «اَجمع، اَکتع، اَبصع، اَبتع» انجام میشود ، مانند «جاء القوم کلّهم أجمعون ...»، و تأکید معنوی تثنیه با لفظ «کِلا و کِلتا» نیز رواج دارد، مانند «جاء الزیدان کِلاهما» و «جائة المرأتان کِلتاهما».
گفتنی است؛ گاهی یک کلمه مفرد را میتوان با توجه و نظر به اجزائش با کلمات «کلّ، اَجمع، اَکتع، اَبصع، اَبتع» مورد تأکید معنوی قرار داد، مانند «اشتریت البیت کله اجمع ...» که معنایش آن خواهد شد که یک خانه را خریدم به صورت کامل و ششدانگ.[6]
[1]. مؤمنون، 36.
[2]. طارق، 17.
[3]. انفطار، 18-17.
[4]. انشراح، 6-5.
[5]. ر. ک: جلالى زاده، جلال، مبادى و اصطلاحات اصول فقه، ص 102، تهران، احسان، چاپ اول، 1387 ش.
[6]. ر. ک: سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامى، ج1، ص 479، تهران، کومش، چاپ سوم، 1373 ش.