آنچه در پرسش آمده را به صورت مطلق نمیتوان پذیرفت؛ اما در مواردی که نادانی برخی افراد، ناشی از کمکاری دانشمندان در انجام وظیفهشان باشد، منطقی است که آنان نیز در گناه افراد نادان سهمی داشته باشند.
در همین زمینه، حارث بن مغیره میگوید:
امام صادق(ع) در مسیر مدینه رو به من کرد و فرمود: «گناه بیخردان از شما بر عهدهی دانشمندان از شما است». سپس به مسیر خود ادامه داد. مدتی بعد به حضورشان رسیده و اجازه ورود خواستم و گفتم: فدایت شوم! منظور شما از سخنی که فرموده بودید چه بود؟ این سخن به شدت ذهن مرا درگیر کرده است! امام فرمود: بلی! هنگامی که شنیدید فردی از شما شیعیان رفتاری ناپسند انجام داده که پیامدهای آن دامنگیر ما شده و جایگاه ما را میان مردم تضعیف میکند، شما به چه دلیلی نزد او نمیروید و با پند و توبیخ و گفتار رسا او را آگاه نمیکنید!
راوی میگوید که به امام(ع) گفتم: چنین شخصی سخن ما را نپذیرفته و از آن پیروی نمیکند! امام(ع) فرمود: پس در این هنگام، دست کم در چنین شرایطی از او دور شوید و از همنشینی با آنان خودداری کنید.[1]
بر این اساس، میتوان از روایت یادشده، چنین برداشت نمود که منظور از اینکه گناه افراد نادان بر عهدهی عالمان و دانایان است؛ یعنی غالبا افراد عادی و کماطلاع از دانایان پیروی کرده و آنان را الگوی خود میپذیرند؛ از اینرو انحراف فکری یا رفتاری آنان را میتوان ناشی از کوتاهی اندیشمندان دینی در بیان معارف و حقایق و یا سکوت آنان در برابر این انحرافات دانست. به عبارت دیگر، میتوان گفت گناه مردم ناآگاه، ناشی از ترک فریضه امر به معروف و نهی از منکر از سوی آگاهان است؛ لذا هم آگاهان و هم افراد ناآگاه در وقوع برخی گناهان و رفتارهای ناپسند، سهیماند.
چنین برداشتی از روایت در سهیم بودن دانشمندان در گناه ناآگاهان منطقی و منطبق با عقل است و بر همین اساس، محتوای روایت قابل تأیید است.
گفتنی است؛ روایت یاد شده، اگر چه برخی سند آنرا ضعیف ارزیابی نمودهاند؛[2] اما با توجه به اینکه محتوای مشابه با آنچه در این روایت بیان شده، در آموزههای دینی دیگر هم بیان شده است که در صحت و اعتبار برخی از آنها تردیدی وجود ندارد؛ لذا میتوان آنرا پذیرفت.
این روایت در مقام بیان مسئولیت سنگین عالمان در آگاهنمودن مردم با معارف و دستورات و قوانین دینی، اخلاقی و اجتماعی آنها است که اگر در انجام این مسئولیت کوتاهی کنند، در حقیقت آنها یکی از عوامل تأثیرگذار در رشد گناه در مردمی هستتند که از آگاهی کافی برخوردار نیستند.
[1]. «عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِیرَةِ قَالَ: لَقِیَنِی أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع فِی بَعْضِ طُرُقِ الْمَدِینَةِ لَیْلًا فَقَالَ لِی یَا حَارِثُ فَقُلْتنَعَمْ فَقَالَ أَمَا لَیُحْمَلَنَّ ذُنُوبُ سُفَهَائِکُمْ عَلَى عُلَمَائِکُمْ ثُمَّ مَضَى قَالَ ثُمَّ أَتَیْتُهُ فَاسْتَأْذَنْتُ عَلَیْهِ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لِمَ قُلْتَ لَیُحْمَلَنَّ ذُنُوبُ سُفَهَائِکُمْ عَلَى عُلَمَائِکُمْ فَقَدْ دَخَلَنِی مِنْ ذَلِکَ أَمْرٌ عَظِیمٌ فَقَالَ لِی نَعَمْ مَا یَمْنَعُکُمْ إِذَا بَلَغَکُمْ عَنِ الرَّجُلِ مِنْکُمْ مَا تَکْرَهُونَهُ مِمَّا یَدْخُلُ بِهِ عَلَیْنَا الْأَذَى وَ الْعَیْبُ عِنْدَ النَّاسِ أَنْ تَأْتُوهُ فَتُؤَنِّبُوهُ وَ تَعِظُوهُ وَ تَقُولُوا لَهُ قَوْلًا بَلِیغاً فَقُلْتُ لَهُ إِذاً لَا یَقْبَلَ مِنَّا وَ لَا یُطِیعَنَا قَالَ فَقَالَ فَإِذاً فَاهْجُرُوهُ عِنْدَ ذَلِکَ وَ اجْتَنِبُوا مُجَالَسَتَهُ». کلینى، محمد بن یعقوب، کافی، ج 8، ص 162، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ ابن ادریس، محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، ج 3، ص 598، قم، دفتر انتشارات اسلامى، چاپ دوم، 1410ق. ورام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 2، ص 147- 148، قم، مکتبه فقیه، چاپ اول، 1410ق.
[2]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 26، ص 26، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق؛ ابن قاریاغدی، محمد حسین، البضاعة المزجاة (شرح کتاب الروضة من الکافی)، محقق، مصحح، احمدی جلفائی، حمید، ج 2، ص 489، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1429ق.