واژه «خرطوم» تنها یکبار در قرآن و در آیه 16 سوره قلم آمده است:
«سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ»؛[1]به زودى که بر بینیاش داغ میگذاریم.
در دانش لغت، خرطوم به معنای بینى بوده و بیشتر در مورد بینى فیل مورد استفاده قرار میگیرد و معمولا هنگامی در مورد بینی انسان به کار میرود که بخواهیم رفتار قبیحی از او را اعلام کنیم.[2]
البته برخی لغتشناسان خرطوم را به معناى خمر(شراب) هم معنا کرده، و گفتهاند،«خراطیم قوم» به معناى بزرگان قوم مورد استفاده قرار گرفته است.[3]
در دانش تفسیر مبرّد خرطوم در این آیه را به همان بینی انسان دانسته و معتقد است تنها برای اینکه گناهکاران تحقیر شوند، از واژه «خرطوم» استفاده شده است؛ (زیرا در موارد عادی، این واژه برای بینی انسان به کار گرفته نمیشوند).[4]
در مورد شأن نزول این آیه، بیشتر مفسران برآنند که این آیه در شأن ولید بن مغیره و یا أخنس بن شریق نازل شده است.[5]
اما در اینکه منظور آیه چیست؟ مفسران احتمالاتی را مطرح کردهاند که برخی از آنها از قرار زیر است:
- صاحب مجمع البیان میگوید: منظور آن است که در روز قیامت داغى بر دماغ و بینى او خواهیم گذاشت که چهرهاش زشت شده و هر کس او را ببیند، خواهد شناخت که او از اهل آتش است. و اینکه بینی در داغزدن برجسته شده است، براى آن است که انسان با چهرهاش شناخته میشود، و بینى نیز در میان صورت است؛ یعنی آشکارترین قسمت صورت است، و به همین دلیل، عرب در موارد دیگری نیز بینی را برای نشان دادن یک واقعیت مورد استفاده قرار میدهد، مانند اینکه میگویند:«شمخ فلان بانفه»، یعنی فلانى به بینیاش بزرگى و تکبر میکند! و «غم اللَّه انفه»، یعنی خداوند بینیاش را به خاک مالید![6] و ...
- زجاج علاوه بر معنای فوق میگوید: همانگونه که این فرد کافر، به صورت برجستهتری از دیگران به دشمنی با پیامبر اسلام(ص) میپرداخت، در قیامت و دوزخ نیز نشان برجستهتر و منحصر به فردی بر صورت او خواهند زد تا از دیگران متمایز باشد.[7]
به عبارت دیگر، اطلاق خرطوم بر بینى آن شخص کافر، با توجه به اینکه خرطوم بیشتر در بینى فیل و خوک به کار گرفته میشود، در حقیقت نوعى توبیخ و ملامت بوده، همچنین تهدید نسبت به شخصی است که با خدا و رسولش و دین اسلام دشمنی شدید و آشکاری داشت.[8]
- ابن عباس میگوید: این آیه تهدیدی نسبت به آن شخص کافر بود که بعدها در جنگ بدر به واقعیت پیوست؛ زیرا در آن نبرد، ضربتی بر بینی او خورد که تا آخر عمرش به عنوان یک نشان همراه او بود.[9]
- اندکی نیز معتقدند بر اساس اینکه «شراب» به معنای «خرطوم» باشد، معنای آیه آن خواهد بود که به زودى شرابخواری او را به مردم معرّفى خواهیم کرد (و اینکه مخالفتهای او از روی فکر و اندیشه نبوده و به دلیل بدمستیهای او است).[10]
[1]. قلم، 16.
[2]. ر. ک: راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص 279، بیروت، دار القلم، چاپ اول، 1412ق.
[3]. الجوهری، أبو نصر، الصحاح تاج اللغة و صحاح العربیة، محقق، عطار، احمد عبدالغفور، ج 5، ص 1911، بیروت، دار العلم للملایین، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. فخرالدین رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج 30، ص 606، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1420ق.
[5]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقابزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 10، ص 78- 79، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا؛ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 503، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[6]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 503.
[7]. همان.
[8]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، تحقیق، عطیة، علی عبدالباری، دارالکتب العلمیة، ج 15، ص 33، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[9]. همان.
[10]. همان.