اگر چیزی «قیاسی» باشد، معنایش ضابطهمند بودن و قانونمند بودن آن چیز است؛ به گونهای که میتوان با استفاده از آن قانون، در همه موارد مشابه، طبق آن قاعده عمل کرد.
اما «سماعی» اصطلاحی منسوب به واژه «سماع»(به معنای گوش یا شنیدن) بوده و با اضافهشدن «یاء نسبت» به واژه «سماع» ساخته شده است.
در اصطلاح علوم مختلف از جمله ادبیات عرب، «سماعی» به موضوعی گفته میشود که برای آن قاعده و قانون کلی وجود ندارد تا بتوان با استفاده از آن، در موارد مختلف، رویکرد یکسانی را دنبال کرد.[1]
به عنوان مثال قاعدهای وجود دارد که بر اساس آن «حرف جرّ باء، موجب مجرور شدن اسم بعد از خود میشود».
طبق این قاعده، هر اسمی که حرف باء بر سر آن وارد شود، مجرور خواهد بود. و این یک قاعده کلی «و قیاسی» به شمار میآید.[2]
اما در مقابل، این موضوع که «صفت مشبهه» در هر ریشه لغوی باید از چه وزنی باشد، موضوعی «سماعی» است؛ یعنی نمیتوان برای وزن این اسم مشتق در ریشههای گوناگون، قاعدهای کلی ارائه کرد؛ بلکه سخن شاعران و ادیبان و در نگاهی وسیعتر استعمال عرب را باید مقیاسی برای درست و یا نادرست بودن وزن موجود در نظر گرفته و در این زمینه باید به کتب مرتبط مراجعه کرد تا نسبت به آن وزنی که مورد استفاده عرب در خصوص یک ریشه است، آگاهی پیدا کرد؛[3] برخلاف اوزانی مانند وزن «اسم مفعول» که به عنوان نمونه و در ثلاثی مجرد - از هر ریشهای باشد - تنها بر وزن «مفعول» ساخته میشود؛ از اینرو، وزن «اسم مفعول» را «قیاسی» و وزن «صفت مشبهه» را «سماعی» میدانند.
[1]. ر.ک: عجم، رفیق، موسوعه مصطلاحات ابن خلدون و الشریف علی محمد جرجانی، ج 2، ص 227، بیروت، مکتبة لبنان ناشرون، چاپ اول، 2004م.
[2]. ر.ک: سرور، ابراهیم حسین، المعجم الشامل للمصطلحات العلمیه و الدینیه، ج 2، ص 201، بیروت، دار الهادی، چاپ اول، 1429ق.
[3]. همان، ص 184.