واژه «السبیل» با الف و لام معرفه، بارها در قرآن تکرار شده است که در بیشتر موارد به معنای «سبیل الله» و «راه خدا» است و در مواردی هم به «راه عبور و مرور»، «توجیه و بهانه» و ... معنا شد.
در همین راستا، اصطلاح «ابن السبیل» نیز هشتبار در قرآن آمده است.
با توجه به اینکه «الف و لام» السبیل معرفه است، ظاهر و متبادر آیات آن است که الف و لام معرفه، اشاره به همین راه معروف و شناخته شده -یعنی مسیر عبور و مرور- داشته باشد؛ و بدین ترتیب، «ابن السبیل» در آیات به معنای شخصی است که در راه مانده و هزینه سفر را برای ادامه راه، یا بازگشت به وطن خود ندارد.[1]
با این وجود و با توجه به اینکه قرآن، لایهها و بطنهای بسیاری دارد، «ابن السبیل» میتواند اشاره به معنای عمومیتری نیز داشته باشد و آن راه خدا است؛ چنانکه برخى از مفسران، ابن سبیل را «ابن سبیل الله» دانسته، و مورد آنرا توسعه داده، و هر کسى که در راه خدا کوشش و تلاش کند و در میان راه نیاز به کمک داشته باشد، را مصداقی از «ابن السبیل» اعلام کردهاند؛ یعنی هر کار خدایی، اعم از اینکه بر او واجب نباشد یا باشد؛ مانند تبلیغ معارف دین، و کارهایی که در جهت مصالح و منافع مسلمانان باشد که بارزترین آنها جهاد و دفاع در راه خدا است.[2]
بر این اساس، ابن سبیل را در معنای عمومی آن میتوان به کسی گفت که همواره در راه خدا و در جهت منافع اسلام و مسلمانان در تلاش و کوشش است و در اینراه نیازمند به کمک مالی و اقتصادی است، اگر چه در وطن بوده و فقیر هم نباشد؛ مانند مجاهدان در راه خدا، طالبان دانش در راه خدا، سیر و سفرکنندگان برای کسب تجربیات علمی و...
با این تفسیر میتوان کمک به هریک از چنین افرادی را مصداقی از کمک به «ابن السبیل» دانست و آنرا دارای پاداش دانست.
گفتنی است؛ حتی اگر کمک به این افراد را مصداقی از کمک به «ابن السبیل» ندانیم، به یقین کمک به آنها از مصادیق «فی سبیل الله» -که از آن نیز در قرآن یاد شده- خواهد بود.
در پایان توجه به دو نکته لازم است:
- اگر شخصی بخواهد به صورت استحبابی و تبرعی به «ابن السبیل» کمک کند، میتواند بر اساس همان تفسیر عام عمل کند و دایره کمکها را محدود به افراد در راه مانده ننماید؛ اما اگر در شرایطی، «کمک به ابن السبیل» بر کسی به عنوان واجب و فریضه قرار گیرد، مکلف باید با توجه به نظر فقها رفتار نماید؛ زیرا چه بسا فقیهی تنها در راه ماندگان و یا همان معنای خاص «ابن السبیل» را مصداق این کمک بداند.
- در مورد در راه ماندگان نیز چند فرض متصور است:
الف) افرادی که به سفر واجب و یا مستحبی رفته و در میانه سفر گرفتار شدهاند که کمک به آنها بالاترین مصداق کمک به در راه ماندگان خواهد بود.
ب) افرادی که در سفر مباحی گرفتار چنین مشکلی شدهاند که کمک به آنها را نیز میتوان مصداقی از کمک به نیازمندان به شمار آورد و چنین کمکی را دارای اجر و پاداش دانست.
ج) اما اگر فردی به سفر حرامی اقدام کرد و دچار مشکل شد و توان برگشت به وطن خود را ندارد، آیا کمک به چنین فردی را نیز میتوان مصداقی از «کمک به ابن السبیل» دانست؟!
در این زمینه باید گفت؛ اگر کمک به چنین فردی از دیدگاه عرف افراد دیندار، کمک به ارتکاب حرام به شمار آید، نباید به او کمک نمود؛ اما اگر تنها به عنوان کمکی انساندوستانه ارزیابی شود که هدف آن رساندن مسافر آوارهای به وطنش باشد، ممکن است بگوییم که این کمک نیز دارای اجر و پاداش خواهد بود؛ زیرا همانگونه که اجازه نداریم فردی که داراییاش را در راه حرام مصرف نموده از حداقل کمکها محروم نموده و او را رها کنیم تا از گرسنگی بمیرد، در این موارد نیز میتوانیم با رأفت اسلامی و انسانی با افرادی برخورد کنیم که به هر حال مرتکب حرامی شدهاند، مگر آنکه بدانیم آن فرد در راه مانده، از کمک ما جهت برگشت به وطن خود استفاده نکند و آنرا در مصارف دیگر هدر خواهد داد.
[1]. ر. ک: «ابن السبیل»، 102610.
[2]. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن، ج 13، ص 183- 185، قم، فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1365ش.