«قضاء» از ماده «ق ض ی»، به معناى فیصلهدادن کاری است، چه اینکه پایاندادن به گفتوگویی اختلافانگیز باشد و یا پایاندادن به رفتاری، این فیصلهدادن از جانب خدا باشد یا از جانب بشر.[1]
برخی گفتهاند؛ قضا و حکم نظیر هماند، و اصل آن به معناى فیصلهدادن و محکم کردن شیء است.[2]
واژههای برگرفته از این ریشه در قرآن کریم در چندین معنا به کار رفته که تمامشان را میتوان نوعى فیصلهدادن و تمامکردن دانست:
- اراده: مانند «وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ»؛[3] و هنگامی که اراده کرد چیزى را خلق کند، به مجرد اینکه بگوید: باش، بیدرنگ موجود میشود.
- حکم و الزام: مانند «وَ قَضى رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ...»؛[4] و پروردگارت حکم کرد که غیر از او کسی را پرستش نکنید.
- اعلام و خبر دادن: مانند«وَ قَضَیْنا إِلى بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ ...»؛[5]و به بنیاسرائیل در کتاب(تورات) خبر دادیم که دو بار در این سرزمین فساد برپا میکنید.
- تمام کردن: مانند «فَلَمَّا قَضى مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ ...»؛[6] هنگامى که موسی مدت خود را به پایان برد و همراه خانوادهاش رهسپار شد.
«فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ»؛[7] تمام کرد آفرینش هفت آسمان را در دو روز.
- فعل و انجامدادن: مانند«فَاقْضِ ما أَنْتَ قاضٍ»؛[8] بکن هر چه دلت میخواهد انجام دهی!
- مرگ: مانند «فَوَکَزَهُ مُوسى فَقَضى عَلَیْهِ...»؛[9] پس موسى مشتى به او زد و او را کشت.
«قضى» در اینگونه موارد نیز به معناى تمامکردن است؛ یعنى موسى مشتى بر او زد و کار او را تمام کرد.
بر این اساس، تمامی مواردی که از مشتقات واژه قضا در قرآن مورد استفاده قرار گرفته، به همان معنای لغوی این واژه برمیگردد که فیصلهدادن و تمامکردن است.[10]
در همین راستا، قاضی نیز به این دلیل به چنین نامی شناخته میشود که با قضاوتش به اختلافات میان طرفین پایان میدهد.
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 674، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412 ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 1، ص 367، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372 ش.
[3]. بقره، 117.
[4]. اسراء، 23.
[5]. اسراء، 4.
[6]. قصص، 29.
[7]. فصلت، 12.
[8]. طه، 72.
[9]. قصص، 15.
[10]. ر. ک: قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 6، ص 17- 18، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371 ش.