میدانیم که در زبان فارسی، برای اعلام کوچکبودن چیزهایی نظیر «اتاق» و «بازار»، با استفاده از حروفی مانند «ک» و «چه»، آنها را تبدیل به «اتاقک» و «بازارچه» میکنیم.
در زبان و ادبیات عرب نیز با انجام تغییراتی در کلمه، به این مقصود دست مییابیم.
در همین راستا است که در این زبان، اسمها را از منظر «کوچکى» و «بزرگى» به دو گروه «اسم مصغّر»، و «اسم مکبّر» ردهبندی میکنند.
چگونگی ساختن اسم مصغّر در زبان عربی
روش ساختن «اسم مصغّر» در اسمهای مختلف، تفاوتهایی دارد:
- اگر اسمی ثلاثى(سه حرفی) باشد، نخست حرف اوّلش را ضمّه داده، سپس حرف دوّم را مفتوح ساخته و پس از آن، یاء ساکنهای را میافزاییم. مانند: «رَجُل» که مصغّرش «رُجَیْل» میشود.
گفتنی است اگر اسم مذکور داراى علامت تأنیث نیز باشد، باز هم حرف قبل از یاء، مفتوح خواهد بود مانند: «فُطَیْمَه» و «حُمَیْرَاء» در تصغیر «فاطمة» و «حمراء».
- برای مصغّر ساختن اسم رباعى(چهار حرفی) نیز تقریبا همانگونه عمل میکنیم؛ با این تفاوت که علاوه بر انجام مراحل یاد شده، حرف ماقبل آخر را نیز مکسور مینماییم؛ از اینرو در تصغیر «جَعْفَر» و «دِرْهَم» میگوییم: «جُعَیْفِر» و «دُرَیْهِم».
- اگر اسمی خماسى(پنج حرفی) باشد، مصغّرش بر وزن فُعَیْعِیل میآید، مانند: «قَنْدِیل» که در تصغیرش میگوییم: «قُنَیْدِیل».
بنابراین باید گفت:
اسم مصغرّ ثلاثى=فُعَیْل.
اسم مصغّر رباعى=فُعَیْعِل.
اسم مصغّر خماسى=فُعَیْعِیل.
برخی از دیگر قواعد پیرامونی باب تصغیر
- همانگونه که براى ساختن «جمع منتهى الجموع» از اسمهای خماسى، و برای آسانتر شدن تلفّظ، برخى از حروف اصلی کلمه را حذف میکنیم، برای ساختن «اسم مصغّر» نیز با همین روش عمل کرده و همان حروف را حذف خواهیم کرد.
مثلا در جمع منتهى الجموع «سَفَرْجَل»، لام انتهایی کلمه را حذف کرده و میگوییم: «سَفَارِیج».
به همین ترتیب و با حذف لام در تصغیر این کلمه نیز خواهیم گفت: «سُفَیْرَج».
- «الف ممدوده» و «تاء تأنیث» اگر در کلمهای، منفصل از آن به حساب آیند، هنگام تصغیر نباید حذف شوند(اگر چه در جمع مکسّر حذف میگردند).
به عنوان نمونه برای تصغیر کلماتی، مانند «قرفصاء» و «سفرجة»، بدون آنکه «الف ممدوده» و «تاء تأنیث» را حذف کنیم، خواهیم گفت:«قُرَیْفَصَاء» و «سُفَیْرَجَة».
- در اسمهایی که «مرکّب اضافى» یا «مرکّب مزجى» از دو کلمه هستند؛ فرایند تصغیر در کلمه اول اجرا شده، اما از آنجا که کلمه دوم نیز بخشی از مرکّب است، آنرا از مصغّر حذف نکرده؛ بلکه به همان شکلی که بود، متصل با کلمه اول میماند. به عنوان نمونه، در تصغیر «امرء القیس» و «بعلبک» میگوییم: «اُمَیْرَءُ القَیْس» و «بُعَیْلَبَک».
- کلماتی که مانند «زعفران» داراى الف و نون زائده هستند، نیازی نیست که هنگام تصغیر، این الف و نون را حذف کنیم؛ از اینرو در تصغیرش میگوییم: «زعیفران».
- اسماء مقصورى که تعداد حروف آنها بیش از چهارتا است دو حالت دارد:
الف) مانند «قَرقرَی»، قبل از الف مقصوره موجود در کلمه، حرف «مدّى» نیست که هنگام تصغیرش، الف مقصوره را حذف کرده و میگوییم: «قریقر».
ب) مانند «حُبَارَی»، قبل از الف مقصوره، حرف مدّی وجود دارد که هنگام تصغیرش، بین حذف «حرف مدّ وسط کلمه» و یا «الف مقصوره انتهای کلمه» مخیریم. بر این اساس، هم «حُبَیْرَی» صحیح خواهد بود و هم «حُبَیْر».
- گاهى اسم مصغّر را مرخّم میکنند، یعنى برای سبکشدن کلمه، برخی از حروف غیر اصلی اسم مصغّر را حذف میکنند. به عنوان نمونه در نامهای(حامد، حَمدان، حَمّاد، محمود و احمد)، کلمه «حُمَیْد» را به عنوان تصغیر تمامشان مورد استفاده قرار میدهند، چون حروف اصلی (ح . م . د) در آن وجود داشته و دیگر حروف موجود در نامهای یاد شده، حروفی اصلی نیستند.[1]
[1]. ر. ک: ذهنی تهرانی، سید مخمد جواد، قواعد صرف و نحو و روش تجزیه و ترکیب، ص 102- 104، قم، مؤلف، چاپ اول، 1371ش.