لطفا صبرکنید
بازدید
1
آخرین بروزرسانی: 1404/03/01
کد سایت fa123910 نمایه قیامت طامه کبری
طبقه بندی موضوعی تفسیر
برچسب قیامت|طامه کبری|الطامة الکبری|حادثه عظیم|آیه 34 سوره نازعات|آیه 35 سوره نازعات
خلاصه پرسش
منظور از «طامه کبری» در قرآن چیست؟
پرسش
منظور از «الطامة الکبری» در قرآن چیست؟
پاسخ اجمالی

بسیاری از مشتقات ریشه «ط م م» به اموری اشاره می‌کنند که به نحوی با برتری و غلبه در ارتباط‌اند. به عنوان نمونه:

«هذا أطمّ من هذا»؛ این یکی بلندتر از آن یکی است.

«طم الطائر الشّجرة»؛ پرنده از بالاى درخت بلند شد.

«جری الوادى فطمّ على القرى»؛ سیل در دره جارى شد و روستاها را زیر خاک پنهان کرد.

در همین راستا، واژه «طّامه» را در لغت به «حادثه»، «اتفاق»، «بلیّه بزرگ»، «غلبه» و «تجاوز» معنا کرده‌اند. بر این اساس، رخ‌داد و حادثه‌ی ناگواری که قدرت جلوگیری از آن نیست، طامّه نامیده می‌شود.[1]

واژه «طامّه» که در قرآن یکی از نام‌هاى قیامت ذکر شده، دلیلش آن است که بر هر چیز و بر هر قدرتی غلبه و برترى دارد و کسی را یارای جلوگیری از آن رخ‌داد نیست:

«فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى‏»؛[2] پس هنگامى که آن حادثه بزرگ رخ دهد.

«یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى»؛[3] آن روزى است که انسان تلاش‌هایش را به یاد می‌‏آورد‏.

بنابر این، «طامه کبرى» همان قیامت است؛ چون قیامت رخ‌دادی است که از هر حادثه و اتفاق دیگری بزرگ‌تر است و بر هر حادثه‌ای چیره و غالب است. و به همین دلیل، واژه «طامة» در قرآن با صفت «کبری» و «بزرگ» توصیف شده است.

البته برخی از مفسران، «طامة» را به بخشی از قیامت و به نفخه دوّم تفسیر کرده‌اند که در آن، تاریکى شدید بزرگى است که هر چیزی را به شدّت می‌‏پراند. بر این اساس، طامه کبری هنگامی است که اهل بهشت را به سوى بهشت و اهل جهنم را به سوى دوزخ می‌برند.[4]

گفتنی است که واژه «طامة»، همچنین ریشه «ط م م» تنها در همین آیه از قرآن آمده است.


[1]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج 10، ص 658، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 238، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.

[2]. نازعات، 34.

[3]. نازعات، 35.

[4]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت‏، علی اصغر، ج 10، ص 372، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 659.