بسیاری از مشتقات ریشه «ط م م» به اموری اشاره میکنند که به نحوی با برتری و غلبه در ارتباطاند. به عنوان نمونه:
«هذا أطمّ من هذا»؛ این یکی بلندتر از آن یکی است.
«طم الطائر الشّجرة»؛ پرنده از بالاى درخت بلند شد.
«جری الوادى فطمّ على القرى»؛ سیل در دره جارى شد و روستاها را زیر خاک پنهان کرد.
در همین راستا، واژه «طّامه» را در لغت به «حادثه»، «اتفاق»، «بلیّه بزرگ»، «غلبه» و «تجاوز» معنا کردهاند. بر این اساس، رخداد و حادثهی ناگواری که قدرت جلوگیری از آن نیست، طامّه نامیده میشود.[1]
واژه «طامّه» که در قرآن یکی از نامهاى قیامت ذکر شده، دلیلش آن است که بر هر چیز و بر هر قدرتی غلبه و برترى دارد و کسی را یارای جلوگیری از آن رخداد نیست:
«فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْکُبْرى»؛[2] پس هنگامى که آن حادثه بزرگ رخ دهد.
«یَوْمَ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى»؛[3] آن روزى است که انسان تلاشهایش را به یاد میآورد.
بنابر این، «طامه کبرى» همان قیامت است؛ چون قیامت رخدادی است که از هر حادثه و اتفاق دیگری بزرگتر است و بر هر حادثهای چیره و غالب است. و به همین دلیل، واژه «طامة» در قرآن با صفت «کبری» و «بزرگ» توصیف شده است.
البته برخی از مفسران، «طامة» را به بخشی از قیامت و به نفخه دوّم تفسیر کردهاند که در آن، تاریکى شدید بزرگى است که هر چیزی را به شدّت میپراند. بر این اساس، طامه کبری هنگامی است که اهل بهشت را به سوى بهشت و اهل جهنم را به سوى دوزخ میبرند.[4]
گفتنی است که واژه «طامة»، همچنین ریشه «ط م م» تنها در همین آیه از قرآن آمده است.
[1]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 658، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 238، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[2]. نازعات، 34.
[3]. نازعات، 35.
[4]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 10، ص 372، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 659.