کد سایت
fa24800
کد بایگانی
29650
نمایه
حاضر شدن امام علی(ع) هنگام مرگ نزد انسانها
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث,روایات و دعاهای برجای مانده,حقانیت مرگ
خلاصه پرسش
حدیث حارث همدانی در مورد حاضر شدن امام علی(ع) بر بالین محتضر را چگونه ارزیابی می¬کنید؟
پرسش
در روایتی دیدم؛ حضرت علی(ع) به هنگام جان دادن هر انسانی چه مؤمن و چه کافر بر بالین فرد محتضر حاضر میشوند و آن فرد در آن لحظه به حقانیت امیرالمؤمنین(ع) پی میبرد. میخواستم سند این روایت و احیاناً صحیح یا ناصحیح بودن آنرا جویا شوم.
پاسخ اجمالی
حاضر شدن پیامبر اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله حضرت علی(ع)، هنگام مرگ، نزد تمامی انسانها حتی کسانی که بر دینهای دیگر میباشند از اموری است که اخبار مستفیضه بر آن دلالت دارد.[1] البته در نحوه و چگونگی این حضور سخنانی بیان شده است که آن هم با دلیلهای عقلی و نقلی جواب داده شده است.[2]
فضیل بن یسار از امام پنجم و امام ششم(ع) نقل میکند که آن دو بزرگوار فرمودند: «روح انسانها جسدشان را ترک نمیکند تا اینکه حضرت محمد، امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) را ببیند و چشمش روشن شود.[3]
در خصوص حضور امام علی(ع) نزد تمام انسانها -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- نیز روایات خاصهای وارد شده است. یکی از آن روایات، حدیثی است از اصبغ بن نباته(یکی از اصحاب حضرت علی)[4] که به طور خلاصه نقل میشود.
اصبغ بن نباته میگوید: حارث همدانى -از اصحاب امام علی(ع) و فقهای بی نظیر زمان خود[5]- که مریض بود و به سختی راه میرفت، با گروهى از شیعیان که من هم با آنان بودم نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمد، آنحضرت فرمود: «ای حارث، تو را چگونه میبینم؟» حارث گفت: روزگارم به پایان رسیده است، اى امیر المؤمنین! دشمنى شیعیانت بر در خانهات مرا میسوزاند، امام علی(ع) فرمود:«دشمنى آنان در چه چیز است؟» حارث پاسخ داد: درباره تو و امتحان و گرفتارى از طرف تو، برخی از آنان درباره تو غلوّ کردهاند و تو را خدا میدانند، گروهی میانهرو هستند که تو را نه خدا میدانند، نه یک بشر عادى، دسته دیگر درباره تو سرگردان و شک دارند نمیدانند تو را پیشوا قرار دهند یا دیگرى را.
حضرت علی(ع) فرمود:«اى برادر همدانى! بهترین شیعیان من دسته وسط هستند، غلوّکنندگان و آنانى که شک دارند باید به این دسته ملحق شوند». سپس آنحضرت به پرسشهای دیگر حارث جواب داد و در ادامه فرمود: «ای حارث! قسم به خدایی که دل دانه را میشکافد و مخلوقات را آفریده! من و دشمنانم هنگام مرگ و نزد پُل صراط و حوض با هم روبرو میشویم و باید مرا بشناسند و به حقانیت من پی ببرند...».[6]
افرادی چون «ابو خالد کابلی»[7]، «اصبغ بن نباته»[8]، «جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ»،[9] «محمد بن عبدالله بن عبد المطلب»[10]، که در سند این حدیث به عنوان راوی وجود دارند در علم رجال مورد بررسی قرار گرفتهاند و علمای رجال، آنها را ثقه و مورد اطمینان دانستهاند.
اما برخی دیگر از راویان این حدیث، اسمشان در کتابهای رجالی ذکر نشده و سخنی از آنان به میان نیامده است، ولی مذمّت هم نشدهاند. بنابراین، اجمالاً سند حدیث، مورد اعتماد است.
اما با توجه به اخبار مستفیضهای که دلالت و صراحت دارند بر حضور پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله امام علی(ع) نزد تمامی انسانها در هنگام مرگ، و همچنین نقل حدیث مذکور از بزرگانی چون «شیخ مفید»[11] و «شیخ طوسی»[12] و «طبری» در کتاب «بشارة المصطفی»[13] و علامه «مجلسی» در کتاب «بحار الانوار»،[14] متن این حدیث بدون شک پذیرفته میشود.
فضیل بن یسار از امام پنجم و امام ششم(ع) نقل میکند که آن دو بزرگوار فرمودند: «روح انسانها جسدشان را ترک نمیکند تا اینکه حضرت محمد، امام علی، امام حسن و امام حسین(ع) را ببیند و چشمش روشن شود.[3]
در خصوص حضور امام علی(ع) نزد تمام انسانها -چه مؤمن و چه غیر مؤمن- نیز روایات خاصهای وارد شده است. یکی از آن روایات، حدیثی است از اصبغ بن نباته(یکی از اصحاب حضرت علی)[4] که به طور خلاصه نقل میشود.
اصبغ بن نباته میگوید: حارث همدانى -از اصحاب امام علی(ع) و فقهای بی نظیر زمان خود[5]- که مریض بود و به سختی راه میرفت، با گروهى از شیعیان که من هم با آنان بودم نزد امیرالمؤمنین علی(ع) آمد، آنحضرت فرمود: «ای حارث، تو را چگونه میبینم؟» حارث گفت: روزگارم به پایان رسیده است، اى امیر المؤمنین! دشمنى شیعیانت بر در خانهات مرا میسوزاند، امام علی(ع) فرمود:«دشمنى آنان در چه چیز است؟» حارث پاسخ داد: درباره تو و امتحان و گرفتارى از طرف تو، برخی از آنان درباره تو غلوّ کردهاند و تو را خدا میدانند، گروهی میانهرو هستند که تو را نه خدا میدانند، نه یک بشر عادى، دسته دیگر درباره تو سرگردان و شک دارند نمیدانند تو را پیشوا قرار دهند یا دیگرى را.
حضرت علی(ع) فرمود:«اى برادر همدانى! بهترین شیعیان من دسته وسط هستند، غلوّکنندگان و آنانى که شک دارند باید به این دسته ملحق شوند». سپس آنحضرت به پرسشهای دیگر حارث جواب داد و در ادامه فرمود: «ای حارث! قسم به خدایی که دل دانه را میشکافد و مخلوقات را آفریده! من و دشمنانم هنگام مرگ و نزد پُل صراط و حوض با هم روبرو میشویم و باید مرا بشناسند و به حقانیت من پی ببرند...».[6]
افرادی چون «ابو خالد کابلی»[7]، «اصبغ بن نباته»[8]، «جَمِیلِ بْنِ صَالِحٍ»،[9] «محمد بن عبدالله بن عبد المطلب»[10]، که در سند این حدیث به عنوان راوی وجود دارند در علم رجال مورد بررسی قرار گرفتهاند و علمای رجال، آنها را ثقه و مورد اطمینان دانستهاند.
اما برخی دیگر از راویان این حدیث، اسمشان در کتابهای رجالی ذکر نشده و سخنی از آنان به میان نیامده است، ولی مذمّت هم نشدهاند. بنابراین، اجمالاً سند حدیث، مورد اعتماد است.
اما با توجه به اخبار مستفیضهای که دلالت و صراحت دارند بر حضور پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) از جمله امام علی(ع) نزد تمامی انسانها در هنگام مرگ، و همچنین نقل حدیث مذکور از بزرگانی چون «شیخ مفید»[11] و «شیخ طوسی»[12] و «طبری» در کتاب «بشارة المصطفی»[13] و علامه «مجلسی» در کتاب «بحار الانوار»،[14] متن این حدیث بدون شک پذیرفته میشود.
[1]. ر.ک: مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 6، ص 173 - 201، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[2]. همان، ص 200 – 202.
[3]. بحار الأنوار، ج 6، ص 191.
[4]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 1، ص 347، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[5]. برقی، احمد بن محمد بن خالد، الطبقات(رجال البرقی)، ص 4، انتشارات دانشگاه تهران، 1383ق؛ و ر.ک: امین عاملی، سید محسن، اعیان الشیعة، ج 4، ص 365 – 370، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، 1406ق.
[6]. شیخ مفید، الأمالی، محقق و مصحح: استاد ولى، حسین، غفارى، على اکبر، ص 3 - 7، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[7]. کشی، محمد بن عمر، اختیار معرفة الرجال، ص 9 - 10، محقق و مصحح: شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الأبواب(رجال طوسی)، محقق و مصحح: قیومی اصفهانی، جواد، ص 57 و 93، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ سوم، 1427ق. ؛موسوی خویی، سید ابو القاسم، معجم رجال الحدیث، ج 3، ص 221 مرکز نشر آثار شیعه، قم، 1410ق.
[9]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 127، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ ششم، 1365ش؛ علامه حلّى، حسن بن یوسف، خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال، ص 34، منشورات المطبعة الحیدریة، نجف اشرف، چاپ دوم، 1381ق.
[10]. خلاصة الأقوال فی معرفة أحوال الرجال، ص 252.
[11]. شیخ مفید، الأمالی، ص 3 – 7.
[12].شیخ طوسى، الأمالی، ص 625، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[13]. عماد الدین طبرى آملى، أبی جعفر محمد بن أبی القاسم، بشارة المصطفى لشیعة المرتضى، ج 2، ص 4 - 5، المکتبة الحیدریة، نجف، چاپ دوم، 1383ق.
[14]. بحار الأنوار، ج 65، ص 120.