اصطلاح ذاتی دارای معانی و اقسام متعدد است؛ در مجموع حداقل پنج نوع اصطلاح ذاتی در کتابهای منطقی میتوان یافت. این پنج نوع را میتوان به این شکل دستهبندی کرد: ذاتی یا در باب حمل به کار میرود، یا در باب غیر حمل؛ ذاتی باب حمل یا وصف محمول است، یا صفت حمل؛ ذاتی وصف محمول خود سه قسم است:
قسم اول: ذاتی در باب کلیات خمس[1] است که به آن ذاتی باب ایساغوجی نیز میگویند. این نوع ذاتی مقابل عرضی است. در نظر اهل منطق، ذاتی باب کلیات خمس به محمولاتی گفته میشود که جزو ذات و ماهیت موضوع باشد. به عبارت دقیقتر، خارج از ذات موضوع نیست؛ این نوع ذاتی خود دارای اقسامی است که عبارتاند از: نوع، جنس و فصل.
قسم دوم: ذاتی محمولی، محمولی است که موضوع یا یکی از مقومات موضوع در تعریف آن به کار برود. این اصطلاح همان است که در تعریف موضوع علم میگویند: موضوع هر علم چیزی است که از عوارض ذاتی او در آن علم بحث میشود. (ذاتی باب برهان معنای عامی است که شامل این دو نوع ذاتی-ایساغوجی و موضوع علم- است).
قسم سوم: ذاتی محمولی، محمولی است که بر گرفته از صمیم ذات موضوع باشد؛ یعنی برای انتزاع این نوع محمول از موضوع، ذات موضوع کافی باشد و نیازی به ضمیمه کردن چیز دیگر نباشد؛ مانند حمل ابیض بر بیاض؛ در مقابل آن محمول بالضمیمه است که برای انتزاع آن باید چیزی به موضوع ضمیمه گردد؛ مانند حمل ابیض بر جسم. اما آن ذاتی که صفت برای حمل است نه محمول، همان است که در اقسام حمل میگویند؛ حمل یا ذاتی است یا شایع صناعی است.
اما ذاتی غیر باب حمل، همان ذاتی باب علل است؛ در باب علت و معلول میگویند: همراهی علت با معلول، ذاتی علت است؛ یعنی علت، معلول را بالذات به دنبال دارد؛ مانند اینکه گفته شود: همین که آتش شعله ور شد، هیزم سوخت. در مقابل آن اتفاقی است که تبعیت و همراهی غیر علت با چیزی اتفاقی است؛ مثل اینکه گفته شود: هنگامی که در را باز کرد، ناگهان برقی از آسمان درخشید.[2]
با توجه به اقسام ذکر شده، معنای آثار ذاتی اشیا متفاوت خواهد بود؛ در برخی موارد آثار ذاتی همان آثار ماهیت است؛ در مواردی نیز منظور آثار وجود است، چنانکه گاهی مقصود مفاهیم انتزاعی است.
[1]. معمولاً ذاتی باب ایساغوجی را در مقابل ذاتی باب حمل قرار میدهند، ولی با توجه به اینکه در تعریف این نوع ذاتی محمول بودن به کار میرود این نوع ذاتی را نیز میتوان از نوع ذاتی باب حمل دانست.
[2] ر. ک. الحیدری، الرائد، المقرر، فی توضیح منطق، المظفر، ج 3، ص 113 – 118؛ ج 1، ص 205، منشورات ذوی القربی، قم، الطبعة الولی، 1422ق.