ازدواج موقت به ازدواجی گفته می شود که بین زن و مردی که هیچ مانعی از ازدواج نداشته باشند و با رضایت طرفین، همراه مهر معین تا زمان مشخصی عقد ازدواج بسته شود. این نکاح طلاق ندارد و زن و شوهر با اتمام وقت خود به خود از هم جدا می شوند.[1]
در رساله عملیه مراجع عظام چنین آمده است: دخترى که به حد بلوغ رسیده و رشیده است، یعنى مصلحت خود را تشخیص مىدهد، اگر بخواهد شوهر کند، چنانچه باکره باشد باید از پدر یا جدّ پدرى خود اجازه بگیرد. و اگر پدر و جدّ پدرى غایب باشند، به طورى که نشود از آنان اذن گرفت و دختر هم احتیاج به شوهر کردن داشته باشد لازم نیست از پدر و جدّ پدرى اجازه بگیرد و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتى که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست. ولى اگر بواسطه وطى به شُبهه یا زنا از بین رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند[2].
لازم به ذکر است که آیت الله نوری همدانی عقد بدون اذن ولی را مطلقا باطل می دانند. اما در صورتی که عقد بدون اذن ولی جاری شده باشد و پس از آن ولی به آن راضی گردد، عقد صحبح است. اما در صورت عدم رضایت عقد باطل است[3].
اما آیت الله بهجت عقد بدون اذن ولی را باطل نمی دانند، اما می فرمایند: بنابر احتیاط تکلیفا اجازه شرط است[4].[5] یعنی اگرچه مرتکب گناه شده اند اما عقد و ازدواج آنان صحیح است.
[1] اقتباس از پاسخ اجمالی سؤال 844 (سایت: 915) (جواز ازدواج موقت).
[2] . توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، صص: 459-458.
[3]. استفتاء شفاهی از دفتر معظم له؛ ر. ک: سایت آیت الله نوری همدانی.
[4] توضیح المسائل مراجع، ج 2، ص 387، مسئله 2376.
[5]. اقتباس از سؤال شماره 2190 (سایت: 2315)، نمایه ازدواج موقت دختر باکره.