کد سایت
fa44018
کد بایگانی
54049
نمایه
ویژگی حضرت موسی(ع) برای مقام نبوّت
طبقه بندی موضوعی
تفسیر,صفات و زندگی پیامبران,موسی
خلاصه پرسش
آیا ویژگی خاصی در حضرت موسی(ع) بود که خدا او را به پیامبری برگزید؟
پرسش
به دلیل کدام خصیصه؛ خدا، حضرت موسی(ع) را به پیامبری برگزید؟
پاسخ اجمالی
در اینباره لازم است که به آیاتی از قرآن مجید و گفتههای مفسّران، ذیل این آیات مراجعه شود. یکی از آیاتی که در ذیل آن، ویژگیهای حضرت موسی(ع) مورد بررسی قرار گرفته است؛ آیه شریفه «وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ فَاسْتَمِعْ لِما یُوحی»؛[1]است؛ یعنی «و من تو را [براى مقام رسالت] برگزیدم اکنون به آنچه بر تو وحى میشود، گوش فرا ده!»
مفسّران اسلامی درباره دلیل برگزیده شدن حضرت موسی(ع) به مقام نبوت، به مواردی اشاره کردهاند:
1. با توجه به مفهوم «اختیار(انتخاب)» که در عبارت «اخترتک» وجود دارد؛ خداى تعالى به سبب صفات و سجایاى عالیهاى که در موسى بود، او را شایسته مقام رسالت دانست. البته این صفات در همه پیامبران وجود داشت؛ زیرا اختیار(انتخاب)، گزینش چیزى است به سبب صفت ممتازى که دارد.[2] بنابر این دیدگاه؛ مقام نبوت و رسالت، زمانی به دست میآید که شخص، استحقاق آنرا داشته باشد.
در همین راستا باید گفت؛ خدا موسى(ع) را به دلیل تحمل مسئولیت نبوت و رسالت، به سخنگفتن با خویشتن مخصوص نمود و شاهد این معنا، جمله «فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى» است که «فاء» تفریع، نتیجه آن اختیار و انتخاب قلمداد شده، و فهمانده که مشیّت و خواست الهى بدین تعلق گرفته که فردى از انسان را وا بدارد، تا مشقت حمل نبوت و رسالت را تحمل کند، و چون در علم خدا موسى بهتر از دیگران بود بدین جهت او را اختیار کرده است.[3]
2. در مقابل، برخی معتقدند؛ بر اساس این آیه شریفه، مقام نبوت به استحقاق حاصل نمیگردد، هر چند شخص کامل و داراى ملکات فاضله باشد(و بر این اساس، نباید به دنبال ویژگی خاصی در موسی ع و دیگر پیامبران باشیم که با آن ویژگی، استحقاق نبوت را یافته باشند). بلکه اعطای مقام نبوت تنها با انتخاب و صلاحدید خداوند است و فرمایش «وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ» صریح است بر اینکه به موسى(ع) منصب نبوت داده شد تنها به جهت آنکه حق تعالى او را برگزید.[4]
به هر حال،با توجه به آیه «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی»؛[5] خداوند، حضرت موسی(ع) را برای خود خالص گردانید، و همه نعمتهایى که در اختیار او گذاشت، همه از احسان خداوند بود.[6]
مفسّران اسلامی درباره دلیل برگزیده شدن حضرت موسی(ع) به مقام نبوت، به مواردی اشاره کردهاند:
1. با توجه به مفهوم «اختیار(انتخاب)» که در عبارت «اخترتک» وجود دارد؛ خداى تعالى به سبب صفات و سجایاى عالیهاى که در موسى بود، او را شایسته مقام رسالت دانست. البته این صفات در همه پیامبران وجود داشت؛ زیرا اختیار(انتخاب)، گزینش چیزى است به سبب صفت ممتازى که دارد.[2] بنابر این دیدگاه؛ مقام نبوت و رسالت، زمانی به دست میآید که شخص، استحقاق آنرا داشته باشد.
در همین راستا باید گفت؛ خدا موسى(ع) را به دلیل تحمل مسئولیت نبوت و رسالت، به سخنگفتن با خویشتن مخصوص نمود و شاهد این معنا، جمله «فَاسْتَمِعْ لِما یُوحى» است که «فاء» تفریع، نتیجه آن اختیار و انتخاب قلمداد شده، و فهمانده که مشیّت و خواست الهى بدین تعلق گرفته که فردى از انسان را وا بدارد، تا مشقت حمل نبوت و رسالت را تحمل کند، و چون در علم خدا موسى بهتر از دیگران بود بدین جهت او را اختیار کرده است.[3]
2. در مقابل، برخی معتقدند؛ بر اساس این آیه شریفه، مقام نبوت به استحقاق حاصل نمیگردد، هر چند شخص کامل و داراى ملکات فاضله باشد(و بر این اساس، نباید به دنبال ویژگی خاصی در موسی ع و دیگر پیامبران باشیم که با آن ویژگی، استحقاق نبوت را یافته باشند). بلکه اعطای مقام نبوت تنها با انتخاب و صلاحدید خداوند است و فرمایش «وَ أَنَا اخْتَرْتُکَ» صریح است بر اینکه به موسى(ع) منصب نبوت داده شد تنها به جهت آنکه حق تعالى او را برگزید.[4]
به هر حال،با توجه به آیه «وَ اصْطَنَعْتُکَ لِنَفْسی»؛[5] خداوند، حضرت موسی(ع) را برای خود خالص گردانید، و همه نعمتهایى که در اختیار او گذاشت، همه از احسان خداوند بود.[6]
[1]. طه، 13.
[2]. مدرسى، سید محمد تقى، من هدى القرآن، ج 7، ص 137، تهران، دار محبى الحسین، چاپ اول، 1419ق؛ طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 14، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم، 1378ش.
[3]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 139، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. حسینی شاه عبدالعظیمی، حسین بن احمد، تفسیر اثنا عشری، ج 8، ص 250 – 251، تهران، میقات، چاپ اول، 1363ش؛ نیز ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 10، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[5]. «و من تو را براى خودم ساختم [و پرورش دادم]»؛ طه، 41.
[6]. المیزان فى تفسیر القرآن، ج 14، ص 153.